به مناسبت 19 دیماه
قیام خونین مردم قم به روایت اسناد/ در پس پرده مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» چه گذشت؟
قیام مردم قم در 19 دی 1356 یکی از وقایع تأثیرگذار در آغاز خیزش انقلابی مردم ایران علیه رژیم پهلوی بود. این حماسه در واکنش به درجِ مقاله توهینآمیز «ایران و استعمار سرخ و سیاه» دارای اهمیت بسیاری است.
پس از قیام 15 خرداد 42 که رژیم شاهنشاهی به نارضایتی عمیق مردم از خودش پیبرده بود با به وجود آوردن شرایط امنیتی شدید سعی میکرد قیامهای مردمی را کنترل کرده و حیات خودش را تضمین کند، در عکسالعملی که روحانیون و مردم قم به عنوان کانون تپنده هدایت دینی انقلاب مردم به انتشار مقاله اهانتآمیز نشان دادند شمارش معکوس پایان حیات رژیم پهلوی شروع شد و این حماسه خونین مردم و حوزویان قم به عنوان «جرقه انقلاب» حرکتها و جنبشهای مردمی را در رسیدن به پیروزی نهایی در بهمنماه سال 57 شدت بخشید، به ویژه اینکه برگزاری مراسم چهلم شهدا به عنوان یک حرکت اعتراضی دیگر تبدیل به یک سنت انقلابی شده و در شهرهای دیگر هم برگزار گردید تا ایران اسلامی در برابر حکومت نامشروع و ستمگر پهلوی یکپارچه فریاد و اعتراض شود.
شهادت مشکوک آیتالله مصطفی خمینی در آبان ماه سال 56، با وجود اینکه امام خمینی (ره) در تبعید به سر میبردند، در کشور به برگزاری مراسم سوگواری بیشماری انجامید و مردم همچنان استحکام پیوند ناگسستنی خودشان را با روحانیت بیدار و آگاه نشان دادند، یعنی آنچه که دستگاه عریض و طویل و فاسد پهلوی همواره از آن میترسید و به هر وسیلهای میخواست این ارتباط را تضعیف و قطع کند. دستگاه امنیتی رژیم با وجود تمامی امکاناتی که در اختیار گرفته بود همچنان در کنترل حرکتهای مردمی و جلوگیری از توزیع نوارها و اعلامیههای سخنرانیهای حضرت امام (ره) ناتوان بود، از این رو انتشار مقاله روزنامه اطلاعات را میتوان عکسالعمل جاهلانه رژیم به هدایت آگاهانه حرکتهای مردمی و انقلابی توسط مرجعیت و روحانیت آگاه دانست تا شاید وجهه روحانیت تضعیف شده و میان مردم و رهبر دینیشان شکاف و اختلاف به وجود آید. عکسالعملی که با شکلگیری حماسه 19 دی ماه 56 خلاف آن ثابت شده و رژیم پهلوی را در سراشیبی سقوط قرار داد.
پس از حماسه 19 دی 56 شهر قم، نه شاه و نه هیچ کدام از درباریان پهلوی مسئولیت نوشتن مقاله اهانتآمیز را که با نام مستعار «رشیدی مطلق» به چاپ رسیده بود به عهده نگرفتند، گروهی شخص شاه را نویسنده اصلی مقاله میدانستند و گروهی دیگر دربار پهلوی را، اما این مطلب غیرقابل انکار است که نوشتن مقاله چه توسط خود شاه و چه توسط درباریان نزدیک به شاه صورت گرفته باشد با هماهنگی شاه بوده و او در جریان انتشار مقاله قرار گرفته و انتشار مقاله جز با نظر مثبت شاه غیر ممکن بوده است.
در سالهای دهه 1350 که هنوز بخش عمده جمعیت شهری و تقریبا تمام روستاهای کشور از داشتن تلویزیون محروم بودند، در کنار رادیو، روزنامهها مهمترین ابزار اطلاعرسانی به نقاط دور و نزدیک محسوب میشدند.
در این دوران، «کیهان» و «اطلاعات» دو روزنامه پرمخاطب، باسابقه و دارای شمارگان بالا بودند که حوزه توزیع آنها نیز سراسر کشور بود. ظهر شنبه 17 دیماه 1356، در صفحه هفت روزنامه اطلاعات که با عنوان صفحه «نظرها و اندیشهها» شناخته میشد، مقالهای دوستونی به چشم میخورد. عنوان این مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» بود که با نام «احمد رشیدی مطلق» منتشر شده بود.
این مقاله با این جمله آغاز شده بود: «این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است». به این ترتیب، نویسنده ناشناس مقاله به دنبال این بود که با بسترسازی مذهبی، مقصود خود را به مخاطب القا کند؛ هرچند چاپ این مقاله هفده روز پس از عاشورای آن سال مصادف بود، اما مقاله در پی آن بود که از هر امکان و بهانهای برای تحریک ذائقه مذهبی مردم بهره ببرد.
مقالهای که در بخشی از آن از ایشان «مردی که سابقهاش مجهول بود و به قشریترین و مرتجعترین عوامل استعمار وابسته بود» تعبیر میشد که «چون در میان روحانیون عالی مقام کشور موقعیتی بهدست نیاورده بود در پی فرصت میگشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند». درنهایت نیز پس از چند عبارت توهینآمیز و بیمایه نسبت به امام خمینی، ایشان را مهره «ارتجاع سرخ و سیاه برای مقابله با انقلاب سفید» و «عامل واقعه ننگین ۱۵ خرداد» معرفی میکند.
نظر شما