زیر عنوان کتاب نوشته است: «به روایت خواهر شهید .....» به روایت خواهر؟! کمتر کتابی را سراغ دارم که به روایت از زبان خواهر پرداخته باشد. شاید این دومین کتابی بود که بین کتابهای حوزه ادبیات پایداری از زبان یکی از خواهران شهدا میدیدم. انتشارات 27 بعثت در این زمینه پیشقدم شده بود. «من زینب تو هستم» دومین کتاب تاریخ شفاهی این نشر بود که از زبان خواهر شهید، روایت هشت سال دفاع مقدس برادر را روانه بازار کرده بود. کتاب «من زینب تو هستم» روایت خواهر شهید سعید نامدار فرزانهاقدم از دوران دفاع مقدس به قلم معصومه محمدی است.این کتاب وفاداری و عشق خواهرانه را برای مخاطب ترسیم میکند؛ خواهری که در حق برادرش مادری کرده است. خواهری که با مفقودشدن دو برادرش در یک شب دچار آسیبهای عاطفی زیادی شده و روال زندگیاش دچار تغییر و تحول میشود.
خواهری که همچون عمه سادات به برادرانش عشق ورزید و برایشان اقامه عزا کرد و در این راه مو سپید کرد و قامتش خمیده شد.کتاب فوق برای بررسی زندگی یکی از حُرهای دفاع مقدس از زبان خواهر در 15 فصل نگاشته شده است. شهید نامدار فردی غیرمذهبی بوده که با وقوع انقلاب کاملا متحول شده و به یک بسیجی مخلص تبدیل میشود؛ بهطوری که بعد از اعزام به جبهه فقط دو بار به منزل باز میگردد. روحیه این شهید قبل از تحول بسیار بهروز بود و حتی ظاهر و مدل موهای خاصی داشت.
همیشه در حال سفر به خارج و سرگرم تفریح بود؛ اما بعدا تحول شدید روحی پیدا میکند که همین باعث میشود زندگیاش دچار تغییر و تحول خاصی شود.نکته دیگر این کتاب اشاره به زندگی زنان مقاومی است که در کنار مردان این مرز و بوم رشادتهای زیادی را برای دفاع از خاک وطنشان به رخ مخاطب کشاندهاند و مقاومت و ایستادگیشان را همچون مردان و برادرانشان نشان دادند.درخصوص شیوه نگارش این کتاب باید بیان کرد که شیوه بهصورت داستانی و تصویرپردازی قوی است؛ ولی عنصر خیال در آن نقش ندارد و با مستندات موجود که حاصل مصاحبه با اعضای خانواده و تنهاترین همرزم شهید گردآوری شده، به نگارش درآمده است.
خاطرات این کتاب شامل دو بخش شفاهی است که یکی مربوط به اسناد و نامههای شهید و دیگری مربوط به نامههای برادر شهیدی است که هشت سال اسیر بوده است. زاویهدیدی که معصومه محمدی در این کتاب از آن استفاده کرده، زاویهدید یک خواهر شهید است که کمتر کسی از آن برای نگارش کتاب استفاده کرده است.بحث دیگر عنوان کتاب است. اسم زینب بهکاررفتهشده در عنوان دارای ایهام است که نویسنده آن را انتخاب کرده است.
زینب از نظر لغوی به معنای زینت پدر بودن است؛ اما وقتی حضرت زینب (س) یار و وارث راه برادرش میشود، معنای زینببودن والاتر و شاخص میشود. این خواهر بودن براساس ویژگیهای شخصیتی حضرت زینب (س) که مقاومت و صبر و ایستادگی به پای برادر و ادامه راهش است، همه و همه نمایانگر اقدامات زینبوار برای ثبت و مانا ماندن راه برادر است. پس عنوان «من زینب تو هستم» برای همین انتخاب شده است که خواهر شهید نامدار در حق برادرش همچون حضرت زینب(س) برای امام حسین(ع) صبر و ایثار و پایداری کرده است.در کتاب «من زینب تو هستم» با ماجرای خواهر شهیدی روبهرو میشوید که زندگی جذاب و پرکشش و مرارتش و اتفاقاتی که برایش افتاده است و همچنین کرامات برادر شهیدش و خبر بازگشت پیکر شهید بعد از 13 سال به میهن توسط خود شهید را به صورت مستند در این کتاب بیان کرده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم: کیفم را برداشتم و بدو بدو و از پلهها پایین رفتم. درست به موقع رسیدم، سعیدم را جلوی چشمم بیرون آوردند. حس عجیب در من شعله کشید. شدم همان خواهری که آرزو داشت توی عروسی برادرش شادی کند.
دست و پایم میلرزید. با عجله نقلها را از کیفم درآوردم. سعید را هم دیدم، خودِ خودش بود، همانطور شاخ شمشاد، ماه داماد و رعنا. تصدقش رفتم. از این احساس گر گرفتم. هول کردم و تمام نقلها را یکباره روی سرش پاشیدم. سعیدم در حال عبور بود. نقلها لابهلای موهای حجیم و فرفریاش گیر کردند. ناگهان، با تق و توقِ سُر خوردن نقلها روی تابوت به خود آمدم. هر نقلی که به زمین پرت میشد، ضربهای بر سرم کوفته میشد.
نظر شما