یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۰
قطار سریع‌السیر فرهنگ در شبه‌قاره هند

اوضاع هند اما این روزها در حوزه کتاب با سال‌های استثمار تفاوت بسیار دارد. کافی‌ست از ایستگاه متروی خیابان «رابیندرا ناگار» دهلی پیاده شوی، چهارراه شلوغ و پرازدحام را رد کنی تا برسی به «بازار خان».

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کاترین اسمیت دیهل، زمانی در کتاب «نقش دولت در معرفی صنعت چاپ به آسیای جنوبی» نوشت که نخستین چاپخانه‌ها در هند از سوی مبلغان مذهبی و مقامات رسمی برای انتشار آثارشان استفاده می‌شد. این چاپخانه‌ها همچنین مسئول انتشار نخستین کتاب‌های دستورزبان و لغت‌نامه به شماری از زبان‌های هندی بودند.

سال 1800 اما ورق برگشت و رویدادی یگانه فضای فرهنگی هند را تحت تاثیر خود قرار داد: کالج فورث ویلیام در کلکته تاسیس شد. هدف؟ آموزش زبان‌های مدرن هندی به مدیران مستعمره بریتانیا. با این هدف، انتشارات فورث ویلیام شروع کرد به انتشار آثاری که زبان هندی را در قالب متون ساده به خارجی‌ها بیاموزد و این قضیه البته به پایه‌گذاری نثر مدرن در زبان‌های هندی، اردو و دیگر زبان‌های شمال شبه‌قاره کمک کرد. سال 1849 تنها 101 کتاب در هند منتشر شد که از سازوکار مدون و منظمی برخوردار بودند.

اوضاع هند اما این روزها در حوزه کتاب با سال‌های استثمار تفاوت بسیار دارد. کافی‌ است از ایستگاه متروی خیابان «رابیندرا ناگار» دهلی پیاده شوی، چهارراه شلوغ و پرازدحام را رد کنی تا برسی به «بازار خان». این بازار، سال 1951 از سوی وزارت توانبخشی جمهوری تازه‌تاسیس هند ایجاد شد تا فرصت‌های اقتصادی را برای پناهندگان هندی، به‌ویژه آن‌هایی که از استان مرزی شمال‌غربی (اکنون خیبر پختونخوا، استانی در پاکستان) آمده‌اند ایجاد کند. بازار اسمش را مدیون خان عبدالجبار خان است، از رهبران استقلال هند.
 
 

کافی‌ است فروشگاه‌های لباس و کافه‌های خیابان را رد کنی تا برسی روبه‌روی کتابفروشی «بهریسانز»، از شلوغ‌ترین و پرطرفدارترین کتاب‌فروشی‌های دهلی. فروشگاه چشم‌نواز دوطبقه پُر است از کتاب، آنچنان که اگر مراقب نباشی کیفت می‌گیرد به گوشه ستونی از کتاب و همه‌چیز را می‌ریزی به هم.

جدیدترین کتاب‌های معتبرترین ناشران در قفسه‌های کتابفروشی آرام گرفته‌اند: «تاریخ مختصر برابری» توماس پیکتی، «پاندمی» اسلاوی ژیژک و غیره. موراکامی، کافکا، سلین، هرمان ملویل، شکسپیر... برای هر سلیقه‌ای اینجا چیزی پیدا می‌شود. نویسندگان هندی نیز البته جایگاه ویژه خود را دارند: «آکاش کاپور»، نویسنده و روزنامه‌نگار مطرح هندی، قفسه‌ای مخصوص به خود دارد.

ستونی از کتاب خاطرات «دیپیتی نوال»، بازیگر کهنه‌کار سینمای هندی، سمت راست فروشگاه توجه را به خود جلب می‌کند. اینجا دیگر خبری از بوی ادویه‌های معروف هندی نیست و بوی کاغذ تازه و صدای گپ و گفت کتاب‌دوستان دست بالا را دارد.
 

بسیاری از ساکنان دهلی هر روز برای گذراندن وقت به این کتاب‌فروشی می‌آیند و البته که چه چیزی بهتر از این؟ برآیند قهوه، مجله‌های روز و قدیمی، کتاب‌های رنگارنگ، بی‌تردید هر انسان خوش‌ذوقی را به خود جلب می‌کند. چیدمان کتابفروشی چنان دلفریب است که می‌توان ساعت‌ها در آن گذراند،‌ بدون آنکه متوجه گذر زمان بشوی. این کافه‌کتاب دوست‌داشتنی با انبوهی از کتاب‌های غیرداستانی، داستانی، کودکان، فلسفه و جامعه‌شناسی، مشتاقان کتاب را مجذوب خود می‌کند؛ تجارتی خانوادگی که از 1953 تاکنون پابرجاست.

گوشه سمت راست کتابفروشی اختصاص دارد به آثار تاریخی. «آنیش»، یکی از کارکنان این فروشگاه می‌گوید که طی سال‌های اخیر، آثار تاریخی جایگاهی ویژه در سبد خرید نسل جوان هند پیدا کرده‌اند: تاریخ باستان، تاریخ معاصر، سرگذشت نزاع‌های ژئوپلیتیک و مشاهیر بزرگ هند، همه و همه این روزها بدل به موضوع مورد علاقه جوانانی شده است که می‌خواهند داستان سرزمین‌شان را بهتر بشناسند.


 
به گفته آنیش، سیاست‌های ناسیونالیست و وحدت‌گرای «نارندرا مودی»، نخست‌وزیر هند نیز در شعله‌ورتر شدن این اشتیاق بی‌تاثیر نیست. «شاجسی» هر روز بعد از کار می‌آید اینجا. به گفته خودش، فضای این کتابفروشی چنان دلچسب است که دم غروب باید خودش را مجبور به ترک آن کند. کمی که گپ زدیم گفت: «فضای کتاب‌فروشی‌های هند نیز مانند دیگر کشورهای جهان در کنترل کتاب‌های عامه‌پسند است، حال در هر حوزه‌ای که می‌خواهند باشد. با این حال، اقبال آثار جدی و تاثیرگذار نیز آنچنان بد نیست. البته شکی نیست که فهرست پرفروش‌ها در اختیار نویسندگان عامه‌پسند است، اما وضعیت این‌گونه هم نیست که نویسندگان جدی هیچ مخاطبی نداشته باشند. به نظرم جریان فروش کتاب در دهلی در این زمینه به تعادل نسبتا خوبی رسیده است.»

از آن سوی قفسه، «وینا»، دانشجوی کارشناسی‌ارشد زبان فرانسه در دانشگاه جواهر لعل نهرو سرش را می‌آورد بیرون و تعریف می‌کند که قیمت کتاب‌ها در هند در حدی بوده که برای دانشجویان قابل‌ تحمل است، اما حتی اگر کسی نتواند کتاب‌های نو بخرد می‌تواند برود دهلی قدیم، جایی که پُر است از کتاب‌فروشی‌های دست‌دوم و بعید است کسی، گذرش به این فروشگاه‌ها بیفتد و دست خالی بیاید بیرون!

آثار فارسی‌زبان جایگاه چندانی در این میان ندارد: به‌جز ترجمه شاهنامه و تعدادی آثار کلاسیک، خبری از غول‌های ادبی ادبیات معاصر(فروغ فرخزاد، نیما یوشیج و غیره) ایران در قفسه‌های کتابفروشی‌های هند نیست. «دیویا» استاد انستیتو فناوری دهلی که در این دانشگاه ادبیات و فلسفه تدریس می‌کند، می‌گوید: «سهم آثار ادبی معاصر ایران در هند بسیار اندک است و برای مثال، من که در زمینه ادبیات تدریس می‌کنم به‌زحمت می‌توانم شاگردانم را به خواندن آثار فارسی مجاب کنم، چراکه اساسا این آثار در کتابفروشی‌های هند وجود ندارند.»


به‌گفته این استاد دانشگاه، ادبیات و اندیشه معاصر، کشوری چون ایران به‌خاطر مدرنیته رادیکال نهفته در آن می‌تواند تاثیری بسیار شگرف بر فضای فکری کشوری چون هند بگذارد، به‌ویژه اگر ریشه‌های مشترک فرهنگی و زبانی میان دو کشور را نیز در نظر بگیریم.

از کتابفروشی که می‌آیی بیرون، رطوبت 70 درصدی هوا می‌افتد به جانت. آفتاب دیگر غروب کرده و نور و سایه ستون‌های کتاب هنگام خروج بدرقه‌ات می‌کنند. حیات فرهنگی هند نیز مانند دیگر حوزه‌های این کشور در حال توسعه سریع است و باید منتظر ماند و دید که این قطار سریع‌السیر تا به کجا پیش می‌رود.  

             

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها