محسن حمید در جدیدترین اثر خود با عنوان «آخرین مرد سفیدپوست» داستانی روایت میکند که در آن رنگ همه مردم دنیا، تیره و سفیدپوستها به خاطرهای دور تبدیل شدهاند و این چنین است که آرامش برقرار میشود.
«آخرین مرد سفید» در تصویرسازی، کتاب دیگر محسن حمید، «خروجی غربی» را به یاد میآورد که در آن، مهاجران از درهایی مانند آنچه در فیلم نارنیا دیده بودیم، خارج میشدند. در حالی که سه کتاب اول حمید با قراردادهای روایی بازی میکردند- چارچوب آزمایشی در «دود پروانه(2000)»، مونولوگ دراماتیک در «بنیادگرای ناراضی(2007)» و غرور و خودباوری در «چگونه در آسیای در حال ظهور ثروتمند شویم؟(2013)»- دو کتاب آخر او، در جستوجوی قراردادهای اجتماعی، با واقعیت بازی میکنند.
حمید گفته است که ایده «آخرین مرد سفیدپوست» بر اساس تجربه او پس از یازده سپتامبر شکل گرفت، وقتی او بسیاری از مزایای سفیدپوستها را که پیشتر، به دلیل تحصیلات و به اعتبار شغلش (به عنوان مشاور مدیریت در مک کینزی) داشت، از دست داد.
در این داستان، پس از یک دوره ناآرامی و وقتی پوست بیشتر مردم، تیره شد، نوعی آرامش برقرار میشود. حمید در پایان کتاب، خواننده را به دورانی میبرد که سفیدپوستی، خاطرهای دور است و از مخاطب دعوت میکند دنیایی فرانژادی را تصور کنند.
محسن حمید در ایران با کتاب «خروجی غربی» شناخته میشود. «دود پروانه»، «بنیادگرای ناراضی» و «چگونه در آسیای در حال ظهور ثروتمند شویم؟» سه کتاب دیگر اوست. وی متولد پاکستان است و در آمریکا زندگی میکند.
کتاب «آخرین مرد سفیدپوست» در روزهای اخیر در 192 صفحه از سوی انتشارات رندوم هاوس، منتشر و وارد بازار کتاب شده است.
نظر شما