رفیعی آتانی در نشست «لذت فلسفه»:
مدارای اجتماعی در فلسفه اسلامی وجود دارد و همه به رسمیت شناخته میشوند
رفیعی با اشاره به نگاه فلسفه صدرایی به جهان بیان کرد: در فلسفه اسلامی ما همه آدمها را به رسمیت میشناسیم و رتبه بندی آنها هم بر اساس کم و زیادی علمشان است. در فلسفه اسلامی مدارای اجتماعی وجود دارد چون برای همه انسانها مراتب قائل میشود و همه را تحمل پذیر میکند.
رفیعی آتانی در ابتدای این نشست با بیان اینکه اولین سوالی که به ذهن مخاطب میرسد این است که فلسفه به معنای محض، یعنی فلسفه صدرایی چگونه به این مساله یعنی فلسفه عمل مرتبط شده است گفت: مهمترین پرسشی که در فلسفه علم مطرح میشود این است که وجه تمایز علوم چیست؟ در پاسخ باید گفت برخی علوم را بر اساس موضوع آن تفکیک میکنند. در این باره مرحوم طباطبایی و همه بزرگان فلسفه این ادعا را دارند که مهمترین پرسشی که درباره یک علم مطرح میشود این است که آیا این موضوع اساسا وجود خارجی دارد یا خیر؟
او افزود: پرسش از وجود خارجی و واقعی یک پدیده پرسش هستیشناسانه است و دومین پرسشی که مطرح میشود این است که حال موضوعی را که در مرحله قبل وجود خارجی داشت با چه روشی میتوان مطالعه کرد؟ مبانی هستی شناسی نتیجه اش روش میشود و در نهایت به فلسفه علم میرسد.
این استاد دانشگاه به اهمیت روش شناسی بعد از هستی شناسی و معرفت شناسی اشاره کرد و اظهار کرد: هر مکتب فلسفی باید به این پرسشهای اساسی پاسخ دهد و فرقی نمیکند ما از چه منظر فلسفیای به پدیدهها بنگریم. بنابراین مکاتب فلسفی با تمایزات خود روی موضوعات کار میکنند و تکلیف خودشان را روشن میکنند.
او با اشاره به اینکه موضوع علوم انسانی و اجتماعی توصیف و تجویز در قلمرو کنش انسانی است و من از این منظر خواستم کنش انسانی را در چهارچوب فلسفه اسلامیبررسی کنم افزود: از سوی دیگر روش هر علم بر آمده از تلقی آن علم از آن موضوع است و هر علمیبر اساس نگاهی که به موضوع دارد و روشی که دارد پیگیری میکند. پس من کنش انسانی را در چهارچوب فلسفه اسلامیبررسی کردم.
رفیعی آتانی به نظریه کنش اشاره کرد و گفت: مهمترین نظریه پرداز در این حوزه پارسونز است که برای کنش وجوهی مترتب میشود. اما من درباره کنش این طور تصور کردم که کنشگر محیطی چهار لایه دارد؛ کنش یک رفتار ارادی است چون جنس اصلی آن آگاهی است. بنابراین یکی اینکه انسانی که درحال پویش است چگونه به جهان مینگرد و دوم اینکه محیطش چگونه است در تفسیر او از دنیا تاثیر دارد. درواقع در تصمیمگیریها «ما» هستیم و «تصویر» ما از واقعیت و «ما» نیستیم و «خود» واقعیت. ما بر اساس تصویرمان از واقعیت تصمیم میگیریم
رئیس دبیرخانه دائمیکنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامیدرباره مدل مفهومیخود توضیح داد: فلسفه اسلامیدستگاهی واقع نماست و این چهار لایه را شرح میدهد. محیطی که من برای کنشگر تعریف میکنم چهار ویژگی دارد. نحوه ورود کنشگر به اجتماع انسانی، نحوه نگاه او به اجتماع انسانی، نحوه نگاه او به واقعیت جهان و نحوه نگاه کنشگر به ماوراءالطبیعه چهار فاکتوری است که تشکیل دهنده محیط تاثیرگذار بر ماست. البته این سیستم از هم منقطع نیست و یکپارچه است و تفاوتها تنها به رتبه است. بنابراین این محیط را من با پیش فرض فلسفه اسلامیشرح میدهم.
او با اشاره به اینکه گام اول این است که ما چه تفسیری از محیط چهارگانه داریم افزود: این تفسیر متفاوت است و هر کس میتواند تفسیر خودش را داشته باشد. این تفسیر که شکل گرفت اولین اتفاقی که برای بشر رخ میدهد ابتدا توجه است و قبل از توجه، تفکر است. یعنی اگر ما توجهمان به چیزی جلب نشود دربارهاش تفکر هم نمیکنیم. حال آن توجه میتواند توجه به درد و رنج باشد. وقتی درد و رنجی رخ میدهد ما برای فرار از آن درد و رنج به آن توجه کرده و درباره آن تفکر میکنیم. این رنج است که ما را به سمت شناسایی واقعیت میبرد و ما به سمت شناسایی آن رنج پیش میرویم که تمامیاین ادبیات را من از فلسفه اسلامیاستخراج کردم.
او درباره تمایلات فطری انسان بیان کرد: هدف انسان رسیدن به خودش است و تحقق بی نهایت تمایلات فطری انسان یعنی خدا. انسان خود را میشناسد تا خدای خود را بشناسد. وقتی میگوییم خدا فطری است یعنی این. وقتی به چیزی علاقمند یا متنفر میشویم یک فرایند ارادی قبلش طی میشود و علاقه تفسیر فلسفیاش میشود شوق و بعد از ایجاد شوق است که اراده و انگیزه برای عمل پیدا میکنیم. نیت آخرین اتفاق است و بین نیت و عمل مرزی وجود ندارد تا جاییکه در انجام فرایض دینی میگوییم وقتی نیت نماز میکنی همان را سریع به اقامه بایست بدین معنا که نیت آنقدر به عمل نزدیک است که پایان عمل است.
این استاد فلسفه افزود: آنچه ما هستیم محصول تکرار عمل است و وقتی عملی به کرات در ما تکرار شد هویت ما ساخته میشود. با تکرار عمل هویت ما ثابت، ساکن و مستقر میشود و وقتی ثابت شد منشا شکلگیری رفتار ما میشود و منشا ارادی عمل کمکم کنار میرود. با بالا رفتن سن و در نتیجه تکرار بیشتر یک عمل، تغییر کار سخت و حتی محال میشود. زیرا گاهی این عملها و تکرار آنها در فیزیک و جسم افراد نیز تغییر ایجاد کرده و برای متحول کردن آن یک انقلاب اجتماعی لازم است که ما در دین از آن به توبه یاد میکنیم لازم است. روح از جسم میتراود و اگر روح تغییر کند روی جسم تاثیر میگذارد. از سوی دیگر ما هر اندازه رفتارمان مطابق باواقعیت محیط باشد محیط با ما همراه تر است و اگر با محیط همراه نباشیم زندگی برایمان سخت تر میشود.
او با اشاره به نگاه فلسفه صدرایی به جهان بیان کرد: مفهوم پایه ما در توضیحاتم، مفهوم خلافت انسان است و این اساس همه توضیحات درباره اوست. تمام معارف فلسفه صدرایی میخواهد این را شرح بدهد و میخواهد این انسان را تبیین کند. موضوع فلسفه انسان و هستی موثر بر اوست و فلسفه اسلامیانسان را از هستی دینی موثر بر او بازخوانی میکند.
به گفته رفیعی آتانی، از چارچوب فلسفه صدرایی مهمترین ویژگی این جهان مادی، تحول است. سپس این سوال پیش میآید که آنچه دارد متحول میشود چیست؟ و پاسخ هستی مادی است و هستی را با علم و قدرت تشخیص میدهیم. بنابراین علم و قدرت، منشا تحول است و قدرت امکان تحول آگاهانه در دیگران است. قبلش باید علم باشد که قدرت شکل بگیرد بنابراین همه چیز علم است و اگر علم را بفهمیم کل جهان هستی را از خدا تا انسان فهمیدهایم. پس ملاک خلافت الهی انسان در قرآن علم بشر است و تفاوت انسان با بقیه موجودات از دید قرآن عقل اوست که منشا تولید علم است. پس علم همه چیز است و توانمندی انسان محصول علم است.
این استاد فلسفه افزود: منشا خلافت الهی انسان و منشا شکلگیری همه کنشهای انسان، علم و تمامیدستاوردهای بشری محصول علم است. بر این اساس اگر شما بخواهید جامعهای را بفهمید باید علم موجود در جامعه را بفهمید و هویت فردی در انسان نیز حاصل علم است. تمام دستاوردهای بشری محصول علم است و حتی اخلاق نیز از علم نشات میگیرد.
او با بیان اینکه علوم انسانی و علوم اجتماعی میخواهد فرایندهای تغییر رفتار و کنش انسانی را که محصول علم است شرح دهد گفت: در فلسفه اسلامی ما همه آدمها را به رسمیت میشناسیم و رتبه بندی آنها هم بر اساس کم و زیادی علمشان است. در فلسفه اسلامی مدارای اجتماعی وجود دارد چون برای همه انسانها مراتب قائل میشود و همه را تحمل پذیر میکند و میگوید هر کس در هر مرتبه ای هست حدی از خوبی را دارد. برخی این نقد را مطرح میکنند که این نگاه به نسبی گرایی میانجامد که درست نیست. وقتی واقعیت ذومراتب است نباید آن را صفر و یکی دید ما اگر انسان را ذومراتب ببینیم میتوانیم رفتارهایش را تحلیل کنیم این در حالی است که در علوم انسانی و اجتماعی ما انسان صفر و یکی است! اما معتقدیم انسان ذومراتب است و انسانها در هر مرحله ای که باشند دیده میشوند و از این منظر مایوس نمیشود. من در کتاب کنش انسانی استلزامات روش شناسی این موضوع را در آوردم.
او بیان کرد: در همین چهارچوب انسان غربی هم شرح داده میشود. مفهوم اومانیسم شباهت بسیاری به خلافت انسانی ما دارد اما در اومانیسم خدا حذف میشود و انکار و نفی نمیشود اما در فلسفه اسلامیانسان بدون خدا اصلا معنا ندارد. به تاکید قرآن انسان زمانی انسان است که خدا وجود داشته باشد و در آیه قرآن مستقیما اشاره شده است که - آنها خدا را فراموش کردند و خدا کاری کرد که خود را فراموش کنند-. یعنی اگر خدا صفر شود، انسان صفر میشود. پس در این سیستم خدا همه چیز است و خدا همه جا هست و این یک تناظر یکبهیک است.
رفیعی آتانی در ادامه گفت: دین شاکله ذو مراتبی را ترسیم میکند که در آن انسان درک میشود. از سوی دیگر اگر انسان غربی محور باشد بهترین محیط برای او محیط اقتصادی است یعنی نظام زندگی اقتصادی باید لیدر زندگی انسان باشد اما در جهان از دید فلسفه اسلامیباید علم محور زندگی انسان باشد.
کتاب جدید من «کنش اقتصادی» هم تلاش کرده همه این حرفها را یک گام جلوتر ببرد و از منظر اقتصادی صحبت کند. موضوع دانش اقتصاد، کنش اقتصادی انسان عقلایی است که چهار ویژگی دارد؛ اول فرد است. دوم این است که انسان هدفش حداکثر لذت بردن است. سوم این انسان محاسباتی است و در نهایت جهانی است. ما از این موضوع دانش اقتصاد خرد را در میآوریم. حالا پرسش فلسفی این است که آیا انسانها این شکلی هستند؟ پاسخ البته نفی این انسان است و شما قاعدتا میگویید که هیچ آدمینیست که فقط هدفش فرد، لذت مادی، محاسبه و فردی باشند. من این سوالات را در چهارچوب فلسفه اسلامیپاسخ میدهم و میگویم انسان ده هدف دارد که یکی از آنها لذت طلبی است. جامعه نیز در این اهداف است و ما همچنان که فردیم جمعیم و این همزمانی را میشود با منطق تشکیک شرح داد.
عضو هیئت علمیدانشگاه علم و صنعت با بیان اینکه بالا و پایین تر شدن فرد در جمع و کنشهایش محصول علم است و باید بر این مبنا رفتار انسان را شرح داد عنوان کرد: مثلا کسی برای ایام محرم هزینه میکند آیا میتوان بر اساس ظاهر رفتار او را تشریح کرد؟ خیر چون هر فردی بر اساس منطق درونی خاصی رفتار میکند.
نظر شما