صباغنو در ابتدای نشست درباره برگزاری نمایشگاه کتاب و استقبال مردم گفت: نمایشگاه امسال مثل سالهای گذشته نیست، که بخشی شاید بهخاطر ادامهی کرونا باشد و بخشی هم متاسفانه بهدلیل جهش عجیبوغریبی است که در قیمت کاغذ و صنعت نشر اتفاق افتاده که قیمتها سرسامآور شده است. کسانی که برای دیدن کتابها مراجعه میکنند بیشتر از خریداران هستند.
این شاعر گفت که با ۱۲ کتاب منتشرشده از سوی ۴ نشر مختلف در نمایشگاه کتاب حضور دارد. طی این نشست نیز غزلهایی برای حاضران خواند که در ادامه بخشی از غزل اول را میخوانید:
لرزههای تنم طبیعی نیست
مثل مجنون شبیه بید توام
ناگهان عاشقت شدم، چه کنم؟
من که مُردم بگو شهید توام
صباغ نو در پاسخ بیان کرد: طبیعتا قشری که ما با آنها دوستیم و رفتوآمد داریم کتابخواناند ولی در کلیت جامعه فکر میکنم که این اتفاق یک ذره کم است. شاید دلیلش این باشد که هزینههای کتاب مانع از خرید آن و مطالعه توسط مردم میشود. باید حمایتی باشد که جای بهانه نماند. در دوران خانهنشینی که بیشتر در منزل بودیم یکی از دوستان خیلی نزدیکمان کتاب بود.
صباغنو در پاسخ به این سوال که چه عواملی در کتابخوانی جامعه تاثیر دارند، اظهار کرد: ما طبیعتاً از دوران تحصیل به اینور با کتاب دوست میشویم. این علاقه را شاید مدرسه ایجاد میکند. وقتی راجعبه مطالعه و کتاب صحبت میکنیم باید همه نوع کتاب را ببینیم؛ کتابهایی را که دانشجویان بهصورت درسی و تخصصی میخوانند. بخشی از عوامل نیز به خانواده برمیگردد. خانوادههایی که در آن پدرومادر اهل مطالعه هستند فرزندانشان هم به سمت کتاب میروند. بچههایی که از کودکی کتاب میخوانند این راه را طبیعتاً در بزرگسالی هم ادامه میدهند. به نمایشگاه کتاب میآیند و به میدان انقلاب سر میزنند و ... .
این شاعر، علت کتابخوانی خود را خانواده فرهنگی دانست و گفت: من خوشبختانه در خانواده فرهنگی به دنیا آمدم. پدرومادرم معلم بازنشسته هستند. کلی از کتابهای آنان را پاره کردیم تا به اینجا رسیدیم. در خانهای بزرگ شدم که با بوی کتاب و کاغذ غریبه نبودیم. با اینکه حالا خانهی کوچکی دارم ولی بخش قابل توجه آن را به کتاب اختصاص دادهام.
در ادامه برنامه، شهاب دارابیان درباره به رسمیت نشناختن شغل شاعری در ایران گفت: جامعه ما به شکل حرفهای به سمت کتاب و کتابخوانی نرفته است. اگر برگردیم به دهههای گذشته یک فوتبالیست کارش فوتبال نبود، ولی حالا شغل است؛ اما در ادبیات ایران، نویسندگی شغل حساب نمیشود درصورتیکه در کشورهای دیگر نویسندگی شغل است. به نظر شما برای این مسئله چه کنیم؟
او درباره اینکه آیا ترانهسرایی درآمدزایی میکند یا نه، افزود: نمیشود گفت خیلی اتفاق عجیب مالی افتاده است ولی میتوان گذران زندگی کرد. من نگاهم شخصی نیست. نگاهم به کلیت دوستان دستبهقلم است. شاید من بتوانم با نوشتن زندگی کنم ولی خیلی از دوستان پیشکسوت نمیتوانند. اگر دوستان دست به دست نمیدادند ممکن بود بعضی از این دوستان، خانههای اجارهایشان را هم از دست بدهند. باید صنفی داشته باشیم که بخشی از دغدغه دوستان شاعر کم شود. باید از لحاظ مالی اتفاقی بیفتد که آنها بتواند به ادبیات بیشتر فکر کنند. چون حالا بخش مهمی از فکرشان را اقتصاد و معیشت درگیر کرده است. در نمایشگاه میبینم که خیلی از نویسندگان صاحب قلممان مظلوم واقع شدهاند، و اکثر آنهایی که در فضای مجازی جوک میگفتند حالا کتاب چاپ میکنند و صف طولانی هم برایشان ایجاد میشود.
صباغ نو به ارتباط خود با خوانندههای اشعارش مثل حجت اشرفزاده و امیر عظیمی اشاره کرد و گفت: با حجت اشرفزاده ۱۵، ۱۶ سالی است که دوستیم. از دل این رفاقت یکسری شعرها برای ترانهشدن بیرون آمد و به دل مخاطب نشست و با امیر عظیمی نیز همینطور. با حمید هیراد که جوانتر است هم کار کردهام و امیدوارم کارهای بیشتری انجام دهیم. کارهایی که تجاری تولید میشوند خیلی ماندگاری ندارند. کارهای دلی ماندگارترند؛ از شبنشینیها و دورهمیها کارهای دلنشینتری بیرون میآید. همیشه تلاشم بر این بوده است که در حوزهی موسیقی، آن احساس ماندگار برایم مهمتر باشد.
مجری برنامه درباره استقبال از غزل در بازار موسیقی گفت: در بازار موسیقی وقتی دوستان به سمت غزل میروند کار سخت میشود و اوایل نمیپذیرفتند، ولی انگار خوانندههای این حوزه افراد کتابخوانی هستند و این جالب است.
صباغ نو در اینباره افزود: آشناییام با امیر عظیمی از طریق جلسات شعرخوانی بود. الان خیلی از بچههای خواننده در حوزه پاپ، کار کلاسیک میکنند و غزل میخوانند؛ اینطور هم ارزش موسیقیایی آن بیشتر میشود و هم کار بیشتر دیده میشود.
این شاعر، بیشتر کارهایی را که با امیر عظیمی انجام داده است پرطرفدار دانست و گفت: بیشتر کارهایم با امیر عظیمی دیده شدهاند از جمله؛ سیب هوس، اسب وحشی، نیم دیگر و خبر داری. اعتقاد قلبیام این است که اگر مثلث آهنگساز، خواننده و شاعر پابرجا باشد اتفاق خوبی از آن بیرون میآید. برای مثال وقتی کسی در فضای مجازی از من کار میگیرد و من نمیشناسمش و خاطرهی مشترکی باهم نداریم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که آن اثر ماندگار شود.
او در ادامه خاطرهای از یک همکاری برای حاضران تعریف کرد: با حجت اشرفزاده در جایی بودیم و او گفت بیا فقط دربارهی زیبایی چیزی بخوانیم یعنی با زیبایی بازی کنیم. ۵، ۶ ماه بعد از آن خاطره، آهنگ «زیبای بی چون و چرا» ساخته شد که علی ضیا نیز آن را به عنوان تیتراژ برنامه فرمول یک انتخاب کرد. اگر کاری از دل بربیاید قطعا بر دل مخاطب مینشیند. آهنگهایی که من از آن حس خوبی گرفتهام، قطعا مخاطب و شنونده هم آن را دوست خواهد داشت.
در پایان این نشست نیز از امید صباغنو شاعر توانای کشور تقدیر شد.
سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از 21 تا 31 اردیبهشتماه ۱۴۰۱ با شعار «با کتاب سلامتیم» در دو بخش حضوری در مصلای امام خمینی (ره) و مجازی در سامانه ketab.ir برگزار میشود.
نظر شما