نگاهی به نامزدهای بخش نوجوان جشنواره ادبی شهید غنیپور/ شماره دو؛ محمد محمودینورآبادی:
جشنواره شهید غنیپور را میتوان مردمیترین، بیحاشیهترین و زلالترین جشنواره ادبی دانست/ نویسندگان ادبیات پایداری نادیده گرفته شدهاند
محمد محمودینورآبادی، نویسنده کتاب «به نقش گلیم» که اثرش در بیستویکمین دوره جایزه ادبی شهید غنیپور نامزد شده است، میگوید: میتوان جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور را مردمیترین، بیحاشیهترین و زلالترین جشنواره ادبی دانست. این جشنواره خاستگاه مسجدی دارد و اگر عشق بچههای مسجد، عشق ادبیات، عشق به شهید حبیب غنیپور و دیگر دغدغههای فرهنگی نبود، قطعا این جشنواره 21 سال سابقه نداشت.
چه شد که به سراغ نگارش کتاب «به نقش گلیم» رفتید؟ از دغدغههای نگارش این اثر برایمان بگویید.
«به نقش گلیم» بیستمین یا نوزدهمین کتابم است که به مرحله چاپ رسیده است. عمده آثارم به محوریت دفاع مقدس میپردازد؛ چراکه جنگ را تجربه کردم و این موضوع جز دغدغههای من است. دنیای نوشتن را با جنگ شروع کردم و ادامه دادم. با شروع بحران سوریه تعدادی از نویسندگان دغدغهمند وارد این عرصه شدند. اولین کار با بحران سوریه در سال 92 نوشتم و در سال 93 به چاپ رسید. با توجه به تجربه حضور در سوریه، شناخت کاملی نسبت به آنجا داشتم. نکته بعدی اینکه، یکی از برادرانم در سوریه شهید شد و همین موضوع دغدغه نوشتن با محوریت جنگ را در من بیشتر کرد.
کتاب شما نامزد جایزه شهید حبیب غنیپور شده است؛ از این جایزه برایمان بگویید. بهعنوان یک نویسنده چطور به این جایزه نگاه میکنید؟
زمانی که نام جایزه شهید حبیب غنیپور میآید، باید یادی کنیم از جایزه امیرحسین فردی، پدر داستان انقلاب؛ زیرا مبتکر و برنامهریز جایزه شهید حبیب غنیپور بوده است. همزمان با حیات امیرحسین فردی، توفیق داوری سه دوره بزرگسال این حوزه را داشتم.
میتوان جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور، مردمیترین، بیحاشیهترین و زلالترین دانست. این جشنواره خاستگاه مسجدی دارد و اگر عشق بچههای مسجد، عشق ادبیات، عشق به شهید حبیب غنیپور و دیگر دغدغههای فرهنگی نبود، قطعا 21 سال سابقه نداشت و در حال حاضر کنار میکشیدند؛ اما عشق و انگیزه اجازه این کار را نداد. جایزه غنیپور، جایزهای دلی، عاشقانه و زلال است. سابقه دریافت جایزه از جشنوارههای دیگر را دارم اما این جایزه برای من شیرینتر و دوستداشتنیتر است.
به نظر شما نوجوانان امروزی میتوانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند؟
ذائقه، خواسته و نگرش نوجوانان تغییر کرده است؛ باید نویسنده به تمام معنا آدمشناس، جامعهشناس و زمانشناس باشد. باید بداند که در کجای زمانه قرار دارد و جامعه و مخاطب چه میخواهد. دغدغهها و خواستههای نوجوانان را بداند. در کتاب «به نقش گلیم» تمام این ملزومات در نظر گرفته شده است؛ بنابراین از این منظر، نوجوان امروزی به راحتی با این کتاب ارتباط برقرار میکند. تلاش کردم داستان با نگاه و زندگی نوجوانان امروزی باشد. راوی داستان و دوستش که یک دختر تقریبا 10 ساله است، درآمد جامعه امروز است. از این رو، با ابزارها و تکنولوژی جامعه امروز زندگی میکنند و روند داستان به نحوی است که از زندگی روزمره کمکم رو به سمت جنگ میرود. روایت جنگ هم به صورتی است که زننده و نامطلوب نباشد. در «به نقش گلیم» یک نگاه دفاعی و عرفانی به جنگ شده است.
متاسفانه ناشران آنطور که باید و شاید به حوزه نوجوان توجه نمیکنند و از این رو ما تعریف مشخصی از این ژانر نداریم؛ دیدگاه شما را درباره ویژگیهای اثر نوجوان داشته باشیم.
یکی از دلایل کمکاری در نشر نوجوان همان نداشتن المان است. حمایتها خیلی جدی نیست. دلیل بعدی باید شخص خیلی عاشق باشد تا در این عرصه قدم بگذارد. در اوایل دهه 90 تیراژ کتاب 3000 و 4000 بود اما در حال حاضر با وجود همه امکانات و تمام ابزارهای تبلیغاتی، تیراژ کتاب به 500 و 400 جلد رسیده است. درست است که کاغذ گران شده است اما ایراد در جاهای دیگر هم هست. به نظر من، ما نتوانستیم برای مخاطبیابی و مخاطبشناسی کاری انجام دهیم.
با این اوصاف به نظر شما هنوز هم میتوان با کتاب خواندن به بچهها مسیر داد و زندگیشان را تحت تاثیر قرار داد؟
به شخصه خیلی به این موضوع ایمان دارم. هیچگاه کتاب نمیتواند از زندگی و دنیای آدمها بیرون برود. هرچقدر هم که تکنولوژی وارد زندگیها شود؛ اما بازهم جای کتاب را پر نمیکند. کتاب جایگاه خودش را دارد. مسلما کتاب تاثیرگذار است و باعث تغییر نگاه مخاطب میشود. البته میزان این تاثیرگذاری به اثر قلم نیز بستگی دارد. کتاب همچنان مقدس و تحولگرا است.
کارشناسان معتقدند که کتاب کودک و بزرگسال نوشتن به مراتب آسانتر از نوشتن کتاب نوجوان است؛ چراکه قلم زدن در این حوزه مانند راه رفتن روی لبه تیغ است. چگونه با نوجوانان ارتباط برقرار میکنید و برای آنها کتاب مینویسید؟
واقعا کار سختی است. نوشتن برای کودک هم سخت اما نوشتن برای نوجوان سختتر است. چون نوجوان به دنبال دیده شدن و بزرگ شدن است و خود را فراتر از آن چیزی که هست، میبیند. اگر کارهای دیگرم را سه بار بازنویسی میکردم، این کار را پنج بار بازنویسی کردم. برای نوجوان باید طوری نوشت که به احساس بزرگی آن احترام گذاشت و مخاطب را از دست نداد.
با توجه به تغییرات نسلی کودکان و نوجوانان امروزی، تا چه میزان متخصصان این حوزه در تولید محتوا به این مسئله توجه دارند؟
حکم کلی و قطعی نمیتوان داد. نویسندگان و ناشران در این جامعه زندگی میکنند و طبیعتا باید با این فضا آشنا باشند. فضای امروزی را بشناسند. باید نویسنده و ناشر خود را با فضای امروز به روز کند. باید تفاوتها را دید و به آن احترام گذاشت. اگر نویسنده در فضای هنری، سیاسی و فرهنگی به روز نباشد، حتما میجنگد.
در نگاه شما ادبیات کودک و نوجوان در جهان امروز به چه تغییراتی نیاز داشته و نقش نویسندگان ما در این امر چیست؟
نویسنده باید به روز، جامعهشناس و کارشناس باشد. نویسنده باید ببیند که مخاطب و جامعه امروز از او چه چیزی را طلب میکند و پاسخگوی نیاز او باشد. به عقیده من باید، سیاستگذاران فرهنگی این مسائل را مدیریت کنند. بودجه و اعتباری که وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی به مسائل فرهنگی اختصاص میدهد بسیار کم است. همین موضوع بسیار تاثیرگذار است. جامعه فرهنگی به افراد متخصص و باسواد نیاز دارد. فرهنگ در کشور مظلوم واقع شده است. نشر و فرهنگ بمباران شده است.
خواسته شما در عرصه و فضای قلم و کتاب چیست؟
خیلی از نویسندگان صاحب آثار در عرصه حماسه، ایثار و ادبیات پایداری، در دورههای مختلف و در زمان سیاستمداران متفاوت، مورد کملطفی قرار گرفتهاند. بقیه هنرمندان در جشنوارههای مختلف دارای نشان هنر هستند اما هیچ وقت در این عرصه نشان هنری به نویسندگان داده نمیشود چون نشان هنری برای آنها وجود ندارد. نویسندگان ادبیات پایداری مخصوصا نویسندگانی که در شهرستانها زندگی میکنند، نادیده گرفته شدهاند و مورد کملطفی قرار گرفتهاند.
نظر شما