«تالیف یا ترجمه»/ شماره نُه: محمدرضا شمس
قبل از رولینگ یک ایرانی کار نویسنده «هریپاتر» را انجام داده بود/ کاش برد پیت در فیلم نویسندگان ایرانی بازی میکرد
به گفته محمدرضا شمس، اثر «جی. کی رولینگ» تازگی ندارد و سالها پیش از او، یک ایرانی به نام نقیدالممالک که ندیم ناصرالدین شاه بوده کار نویسنده «هریپاتر» را انجام داده است.
به گفته این نویسنده کودک و نوجوان، او پیش از نوشتن «سرگذشت عجیب بنجامین باتن»، «دیوانه و چاه» و «عمه گیلاس» را نوشته اما افسوس که زبان فارسی، گستره جغرافیایی زبان انگلیسی را ندارد و خوانندگان کمتری را دربرمیگیرد. وی ادامه داد: از سوی دیگر نویسندگان ایرانی امکانات مشابه اریک راث،نویسنده فیلمنامه بنجامین باتن را در اختیار ندارند و در فیلمشان، برد پیت بازی نمیکند وگرنه داستانهایی که ایرانیها مینویسند، کم از داستانهای خوب خارجی ندارد.
شمس با اشاره به اینکه کار «جی. کی رولینگ» هم تازگی ندارد و سالها پیش از او، یک ایرانی به نام نقیدالممالک که ندیم ناصرالدین شاه بوده کار نویسنده «هریپاتر» را انجام داده گفت: او هم مثل رولینگ، همه قصهها را در هم آمیخته؛ خاطرات ناصرالدین شاه را هم به آن اضافه کرده و همه اینها را با مسایل روز تطبیق داده و یک کتاب جذاب نوشته است. اما سوال من اینجاست، چند نفر در ایران، نقیدالممالک و کتابش را میشناسند اما همه با رولینگ و هری پاتر آشنا هستند.
به گفته نویسنده داستان «عمه گیلاس»، حمایت از تالیف و معرفی نویسندگان و داستانهای خوب ایرانی به معنی نادیده گرفتن ترجمه نیست. اصلا ما نمیتوانیم با محدود کردن، راه به جایی ببریم وگرنه همان اتفاقی که در خودروسازی افتاده در ادبیات و سایر رشتههای فرهنگی هم تکرار میشود و این نه تنها برای ما اتفاق سودمندی نیست که به فرهنگ و هنر ما هم آسیب میرساند.
شمس به اینکه نویسندگان غربی از انجیل و افسانههای خود، به طور غیرمستقیم استفاده میکنند و داستانهای خواندنی مینویسند اشاره و بیان کرد: آثار بسیار پرمخاطب چون «ارباب حلقهها، هری پاتر، ماجراهای نارنیا» بر پایه قصه و افسانه استوارند در حالیکه تعداد انگشتشماری از نویسندگان ایرانی از این امکان و ظرفیت بهره بردهاند.
نویسنده داستان «من، بابابم، دماغ زن بابام»، بازافرینی افسانهها را ضروری دانست و افزود: افسانهها، نشاندهنده دنیای درون انسان هستند؛ برای مثال گرگی که در«بز زنگولهپا» بچهها را میخورد بخش پنهان مادر است؛ بخشی که به تعبیر یونگ نادیده گرفته شده و به سایه رانده شده است. از سوی دیگر افسانهها به بچهها یاد میدهند که خیر و شر را بشناسند و با تضادهای خود کنار بیایند و این همان چیزی است که باید به کودکان آموزش داده شود.
نظر شما