گفتوگو با مولف کتاب «جامعهشناسی سالمندی»
سالمندی یک تجربه اجتماعی است/ آیا سالمندی تغییرات کلان ساختاری ایجاد میکند؟
پروایی گفت: سالمندی یک تجربه اجتماعی است؛ به این معنا که سالمندی در جوامع و فرهنگهای مختلف به شکل متفاوتی تجربه میشود. تجربه سالمندی در هر جامعهای به سطح توسعهیافتگی و ساختار نظام اجتماعی و فرهنگی و همچنین نظام رفاهی و حمایتی آن بستگی دارد بنابراین در این کتاب سالمندی در مسیر تغییرات کلان ساختاری بررسی شده است.
رسالت مهم کتاب شما چیست؟ اهمیت نگارش آن را در چه میدانید؟
کتاب حاضر روایتی است از سالمندی و زندگی روزمره سالمندان در جامعه پرمخاطره ایران معاصر و توصیفی از تجربه اجتماعی سالمندی و صورتهای مختلف آن ارائه میدهد. این کتاب محصول یک پژوهش کیفی است و هر آنچه در این کتاب عرضه میشود، تحلیلهایی است از روایتهایی که سالمندان از زندگی روزمره خود ارائه دادهاند اما گاه تحلیلهای ما از روایتهای سالمندان فراتر رفته تا ساختارها و نیروهای اجتماعی موثر در تجربه سالمندی شناسایی شود؛ چرا که تجربه زندگی روزمره تجربه مواجهه با ساختارهای اجتماعی کلان است و گاه همین زمینهها و شرایط ساختاری است که ساحت تولید و بازتولید یک تجربه اجتماعی را شکل میدهد.
این پژوهش بر سنت انتقادی استوار است و مبتنی بر چنین رویکردی، تأکید اصلی در این کتاب بر کشف سویههای پروبلماتیک سالمندی بوده است. علاوه بر این، نقش روابط قدرت و ساختارهای اقتصادی و سیاستهای اجتماعی دولت در تحلیل زندگی روزمره سالمندان ملاحظه شده است. بنابراین در این کتاب تحلیلهای صرفاً فردی از تجربه زندگی سالمندان ارائه نشده بلکه تاثیر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین اقتصاد سیاسی و نظام اقتصادی تورمی، بی ثبات و ناامن در تجربه سالمندی و موقعیت سالمندان در جامعه و خانواده بررسی شده است.
از آنجایی که بدون توجه به ساختارهای اجتماعی کلان و میانی نمیتوان پدیده سالمندی را تحلیل کرد، در کتاب حاضر سالمندی در مسیر تغییرات کلان ساختاری بررسی شده تا از این طریق مسئلهمندی سالمندی در زندگی روزمره طی تغییرات اجتماعی تبیین گردد.
با توجه به کمبود و فقر منابع در حوزه جامعهشناسی سالمندی، امیدواریم که این متن، شروعی برای مطالعات جامعهشناختی سالمندی در ایران باشد. این کتاب برای دانشجویان و محققان رشتههای جامعهشناسی، سالمندشناسی اجتماعی، جمعیتشناسی، مددکاری اجتماعی، برنامهریزی رفاه اجتماعی، سیاستگذاری اجتماعی، مطالعات خانواده، انسانشناسی و دیگر گرایشهای مرتبط با سالمندی مفید است.
به نظر شما سالمندی را چگونه میتوان تعریف کرد؟ آیا سالمندی در همه جوامع به یک شکل تجربه میشود؟
سالمندی را میتوان از ابعاد بیولوژیکی، روانشناختی، تقویمی، جمعیتشناختی و اجتماعی تعریف کرد اما بهتر است که در تعریف سالمندی همه این محورها را لحاظ کرد و نمیتوان تنها به تعریف صرفاً بیولوژیکی و یا تقویمی از سالمندی اکتفا کرد. باید توجه داشت که سالمندی یک تجربه اجتماعی است؛ به این معنا که سالمندی در جوامع و فرهنگهای مختلف به شکل متفاوتی تجربه میشود و بر همین اساس، تعریف سالمندی نیز در جوامع و فرهنگهای مختلف، متفاوت است. تجربه سالمندی در هر جامعهای به سطح توسعهیافتگی و ساختار نظام اجتماعی و فرهنگی و همچنین نظام رفاهی و حمایتی آن بستگی دارد. به همین خاطر است که معتقدیم سالمندی یک تجربه اجتماعی و نابرابر است، نه پدیده صرفاً بیولوژیکی و پزشکی.
در جایی از کتاب صحبت از همگونی و ناهمگونی تجربه سالمندی به میان آوردهاید، تجربه سالمندی همگون و ناهمگون یعنی چه؟
در این کتاب به این موضوع پرداختیم که تجربه سالمندی برای همه سالمندان، تجربهای همگون نیست و بر حسب کیفیت دسترسی سالمندان به انواع سرمایهها، دوره زندگی سالمندی برای آنها تجربهای متفاوت و نابرابر است. افراد مبتنی بر سرمایههای انباشتی طی مسیر زندگی (سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، سرمایه خانوادگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه سلامت و حتی سرمایه بیننسلی) سالمندی متفاوتی را تجربه میکنند. پس در ایران امروز نمیتوانیم از سالمندی همگون صحبت کنیم بلکه تجربه سالمندی در ایران پرمخاطره امروز، سالمندی ناهمگون است؛ به نحوی که میتوان شاهد تجربه سالمندی تهیدستانه، پرمخاطره و انزواجویانه تا سالمندی موفق، فعال و سالم در بین سالمندان ایرانی بود.
از نظر ما، سالمندان با توجه به سرمایههای انباشتی طی مسیر زندگی، تجربه متفاوتی از سالمندی خود دارند؛ برخی سالمندی جسمی و فیزیولوژیک را زودتر و حتی قبل از رسیدن به سن تقویمی سالمندی تجربه میکنند، اما در مقابل افرادی هستند که زندگی سالم، فعال و موفقی را در زندگی سالمندی تجربه میکنند. البته باید توجه داشت که روایت غالب سالمندی در ایران، سالمندی پرمخاطره، تهیدستانه و انزواجویانه است تا سالمندی سالم، موفق و فعال.
ناهمگونی تجربه سالمندی بیانگر تفاوتها و نابرابریهای اجتماعی بین سالمندان است. تجربه سالمندی مبتنی بر طبقه اجتماعی، تفاوتهای جنسیتی، موقعیت سلامت سالمندان، محل سکونت (سالمندان روستانشین یا شهرنشین)، تفاوتهای استانی، تفاوتهای فرهنگی و قومیتی سالمندان، تجربهای نابرابر است.
سالمندان اقشاری هستند که گاه در معرض نابرابریهای چندگانهای چون تبعیض سنی، تبعیض جنسیتی، تبعیض طبقاتی و تفاوتهای فرهنگی قرار دارند. بنابراین تجربه سالمندی در ایران یک تجربه همگون نیست بلکه باید از سالمندی ناهمگون و متکثر در ایران امروز صحبت کرد. شواهد این نابرابری در آمارهایی چون میزان پوشش بازنشستگی سالمندان، خط فقر سالمندی، تفاوتهای جنسیتی و تفاوتهای استانی در تجربه فقر سالمندان، بیسوادی و اشتغال سالمندان تایید میشود.
به نظر شما وظیفه دولتها در قبال سالمندان و زندگی سالمندی چیست؟ و آیا دولت ایران در این امر موفق بوده یا خیر؟
متاسفانه دولت ایران در این زمینه موفق نبوده و گونههای تهیدستانه و پرمخاطرهای از تجربه سالمندی را در بین شهروندان شاهدیم. آمارها هم این موضوع را نشان میدهد. برای مثال میتوان به نرخ فقر در سنین سالمندی اشاره کرد که 25 درصد است. رهاشدگی در محیط پرمخاطره پیامد فقدان نظام تامین اجتماعی کارآمد و فقر نظام حمایت اجتماعی از سالمندان است. در حضور دولت حداقلی و افول دولت اجتماعی و حمایتگر، مسئولیت دوره زندگی سالمندی به خود افراد سپرده میشود یا از نقش حمایتهای خانوادگی بحث میشود درحالی که موقعیت اقتصاد تورمی و بی ثبات ایران، خانوادهها را برای مواجهه با سالمندان ناتوانتر از پیش ساخته است.
در این شرایط، سیاستگذاری اجتماعی سالمندی در جامعهای با تجربه سالمندی نابرابر بسیار ضرورت دارد. توجه سیاستی خاص به اقشار آسیبپذیر سالمندان مانند سالمندان بدون درآمد، سالمندان دارای معلولیت، سالمندانِ کار، سالمندان دارای بیماریهای خاص و سالمندان بدون بیمه بازنشستگی و ارائه حمایتهای درآمدی و مساعدتهای اجتماعی هدفمند به این اقشار میتواند کمک کننده باشد. علاوه بر این، با توجه به ناهمگونی تجربه سالمندی در ایران، لازم است تنوع گروه سالمندان (با توجه به جنسیت سالمندان، طبقه اجتماعی سالمندان، تحصیلات، سالمندان شهرنشین یا روستانشین و تفاوتهای استانی) در سیاستهای اجتماعی سالمندی در نظر گرفته شود.
همچنین سیاستگذاری اجتماعی برای سالمندان باید مبتنی بر رویکرد مسیر زندگی باشد. اتخاذ رویکرد مسیر زندگی در مواجهه با پدیده سالمندی و حرکت به سوی سالمندی سالم، فعال، موفق و مولد در بحث سیاستگذاری اجتماعی سالمندی، ضرورت مهمی است. دولتها باید با سیاستهای اجتماعی و حمایتی، مسیر زندگی افراد را برای تجربه سالمندی سالم، فعال، موفق و مولد تسهیل سازند. برای داشتن سالمندی فعال و موفق در یک جامعه باید بسترها و زیرساختهای اجتماعی آن را فراهم ساخت. باید جامعه و نظام اجتماعی از نظر زیرساختهای اجتماعی آمادگی و پذیرای سالمندی جامعه را داشته باشد. تحقق زیرساختهای اجتماعی برای تجربه جامعه دوستدار سالمندی و سالمندان یکی از رسالتهای مهم دولتها است.
با توجه به اینکه سالمندی فقط محصول دوره زندگی سالمندی نیست بلکه محصول تاریخ زندگی افراد است، باید از امروز به فکر سالمندی نسل آتی بود. برای مثال در زمینه سرمایه سلامت بهعنوان یکی از سرمایههای مهم در زندگی سالمندی، نهادهای دولتی، صندوقهای بازنشستگی، نظام آموزشوپرورش، دانشگاهها و رسانههای جمعی و اجتماعی میتوانند با آموزش سبک زندگی سالم، ارتقاء سواد سلامت و تغذیه، تاکید بر پیشگیری، ورزش و تحرک بدنی در راستای نیل به سالمندی سالم، موفق و فعال اقدام کنند. آموزشوپرورش و آموزش عالی باید در مقاطع مختلف دروسی را برای آموزش سواد سلامت، سواد تغذیه، سواد پزشکی، خود مراقبتی و مهارتهای زندگی و سبک زندگی سلامتمحور اختصاص دهند تا بهتدریج طی مسیر زندگی، این مهارتها در افراد نهادینه گردد و درنهایت سالمندی سالم محقق شود.
نظر شما