این کتاب متنی مقدماتی است که خوانندهها را برای تحقیق بیشتر در خصوص مسئله روابط روانکاری با فلسفه و سایر جنبشهای فکری مدرن مانند فمینیسم، تئوری انتقادی، زیبایی شناسی و تئوری فرهنگ کمک کند.
در فصلهای بعدی این کتاب مثالهایی از درگیریهای اندیشمندان پیشتاز این رشتهها و عرصهها معرفی و بررسی خواهند شد. با توجه به عنوان عمدتا توضیحی کتاب «فهم روانکاوی، بخش عمده این شرحها اغلب طبق معیارهای خودشان غیرانتقادی خواهند بود. با وجود این خوانندههایی که دقت میکنند میتوانند دفاعی اخلاقی از روانکاوی را مشاهده کنند که در پایان کتاب توسعه یافته است، دفاع مذکور چیزی را تقویت می کند که تصور میکنیم شرحی روشن از ایدههای کلیدی روانکاوی و محدودیتهایشان را آشکار میکند: اگر امروز روانکاوی ظاهرا مدت زیادی است که مرده است (فصل ۸ را بخوانید)، چالش آن برای ما هنوز باقی مانده است و برای مدت زیادی هم باید باقی بماند.
فهم روانکاوی سه بخش دارد که به مواجهه روانکاوی با منتقدان و فیلسوفان منجر می شود. بخش ۱ اندیشه زیگموند فروید، «پدر» روانکاوی، را به تفصیل بررسی میکند و با برداشت «دینامیک»، «اقتصادی» یا بیولوژیک متقدم او از ذهن شروع میشود (فصل ۱) و ما از تئوری جنسیت و رانههای او (نصل ۲) به سمت تئوری «توپوگرافیک» ناخودآگاه به مثابه یک سیستم خاطره حافظه و شاهکار فروید تفسير رؤياها (فصل ۳) پیش میرویم. فهم مولفان کتاب از فروید مبنایی برای فصلهای بخش ۲ فراهم میکند که درباره دو جانشين مهم فروید یعنی ملانی کلاین (فصل ۴) و ژاک لاکان (فصل ۵) هستند.
فصل ۶ درگیریهای انتقادی فمینیستها را با روانکاوی، از دویچ تا ایریگاری، بررسی میکند که بر سردرگمی آشکار فروید درباره «آنچه زنان میخواهند» متمرکز میشوند. سپس بخش ۳ به مسائلی بر میگردد که درباره روابط دوسویه روانکاری با فیلسوفان و سایر جنبشهای فکری مدرن مطرح کردیم، فصل ۷ ادعاهای فروید در خصوص هنر، دین و تمدن و نحوه برخورد روانکاوان، فیلسوفان و تئوریپردازان فرهنگی متأخر با آنها را بررسی میکند. فصل ۸ به چالشهای فیلسوفان و تئوری پردازهای اجتماعی برای روانکاوی روی میآورد و میپرسد آیا روانکاوی در زوال و بحرانی لاعلاج است و آیا روانکاوی میتواند حقيقت ادعاهایش را در عصر علوم اعصاب پیشرفته و داروهای روان داروشناختی توجیه کند و این پرسش که امروزه اهمیت اخلاقی و اجتماعی سیاسی آن چیست. دفاع نهایی ما از روانکاری در این بافتار ظهور میکند: دفاعی که علاوه بر سایر توصیهها، خوانندگان را به بازاندیشی شرایط و ضرورت «کشتنها» و انتقادات شدید مرسوم از مردی به نام زیگموند فروید - که به صورت فیزیکی مدتها پیش مرده است توصیه میکند.
اگر قرار بود رویکردی را خلاصه کنیم که به فهم روانکاوی زندگی میبخشد، احتمالا به عبارتی فوقالعاده از فیلسوف یونائی قرن بیستم کورنلیوس کاستوریادیس اشاره میکردیم. کاستوریادیس یکبار اظهار کرده است که تمام متفکران بزرگ فراتر از امکانات خود فکر میکنند. اگرچه شاید آنها تمام پاسخها را نداشته باشند، هر چقدر هم که شاگردانشان خلاف این را آرزو کنند.
اعتقاد پرشور نویسندگان کتاب این است که از این نظر فروید اندیشمندی بزرگ بود. در اینجا وظیفه ما این است که راههایی را نشان دهیم که از اندیشه «افراطی» فروید سر بر آوردهاند. تلاش روانکاوانه برای درک عقلانی ناخودآگاه عرصهای جدید از تحقيقی تئوریک را گشوده است، عرصهای که حتی طرفداران آن را نیز شگفتزده کرده است، چه رسد به میزبانهای منتقدی که آنطور که باید و شاید ظاهر شدهاند. فقط لازم است به تاریخ تفسی رویاها نگاه کنیم که فروید آن را مهمترین اثر خود میدانست، تا گواهی زنده را در مورد اندیشمندی که فراتر از امکاناتش فکر میکند مشاهده کنیم. فروید هرگز نتوانست شاهکار خود را تمام کند، او در سرتاسر عمر خود به آن باز میگشت، مثالهایی جدید به آن اضافه میکرد و فرمولبندیهای پیشین را بازبینی و تعدیل میکرد.
کلاین، لاكان و منتقدان فمینیست موضوع اصلی بخش ۲ را شکل میدهند زیرا آنها کورکورانه به راست کیشی های فرویدی دوران خودشان پایبند نماندند. در عوض به مسائل و کمبودهای فراوانی پرداختند که آثار فروید برای آدمیان - علاقه مندان به روانشناسی انسان، بیماری های روانی و عرصههای گستردهای که فروید درباره آنها مطالبی نوشته بود به ارث گذاشته بود. بخش ۲ تاکید میکند که چگونه بهترتیب کلاین، لاكان و فمینیستها از آثار فروید کمک گرفتند و آن را توسعه دادند و همچنین چگونه از آثار فروید در پرتو تحقیقات بالینی و پیشرفتهای تئوریک و اجتماعی بعدی انتقاد کردند.
هدف بخش ۳ کتاب این نیست که دانشجویان را با مشارکتهای روانکاوی در بحثهای تئوریک درباره هنر، دین و تمدن آشنا کند، تاکید کتاب روی مسائلی است که فیلسوفان و منتقدان برای روانکاوی مطرح کردهاند و از مسئلهای که فیلسوفان و اندیشمندان متأخر روانکاوی بر سر آن با ایدههای فروید وارد بحث شدهاند.
در فصل ۸ خواهیم دید مسلما این ادعا به خودی خود به این معنا است که روانکاوی از طبقهبندی شدن در هر یک از دو نوع تحقیق عقلانی تأیید شده توسط جهان معاصر اجتناب میکند، طبقهبندیای که امروزه نیز دانشکدههای دانشگاه را تفکیک میکند. همانطور که پوپر، نیگل، ریکور با گرونبام هم رای هستند، روانکاوی یک علم طبیعی نیست. اما به همین دلیل همانطورکه عصب روانکاو هایی مانند مارک سولمز و اریک کندل به حق تاکید میکنند، روانکاوی همچنین رشتهای نیست که بتوان آن را با اطمینان خاطر در محدوده علوم تفسیری با علوم انسانی ماننده جرم شناسی، جامعه شناسی و اقتصاد ثبت کرد.
کتاب «فهم روانکاوی» نوشته متیو شارپ و جوانفالکنر با ترجمه رضا پیشکار و کیوان آذری در 304 صفحه و با قیمت 80000 تومان از سوی نشر روشنگاه روانه بازار نشر شده است.
نظر شما