فلاح گفت: یکی از این الگوها را میتوان از حکمت 289 نهجالبلاغه اخذ کرد که در آن امام علی علیه السلام ضمن بیان فضائل اخلاقی یکی از برادران دینی خویش، برای حل دوراهههای اخلاقی روشی را پیشنهاد میدهد که بر اساس فرایندی چندمرحلهای و مبتنی بر همه ابعاد وجودی فاعل اخلاقی شامل بعد معرفتی، عاطفی و رفتاری، شخص بتواند ضمن درک و شناخت معرفتی و قلبی نسبت به موقعیت چالشی تصمیم مقتضی را اتخاذ کند.
محمدجواد فلاح در مقدمه سخنان خود مسئلهمحوری را یکی از توفیقات در بحث پژوهش دانست که میتواند زمینه شکلگیری پژوهشهای نظاممند را فراهم آورد و گفت: مسئله معطوف به مواجهه فعال با مشکلات پیش روی محقق است. در اصل مشکلات به دو بخش علمی و عملی قابل تقسیماند که پژوهشگر بارصدکردن این دو قسم از مشکلات میتواند با تحلیلها و مطالعات نظاممند به مسئلهای که بر اساس یک سری معیارها اولیتر است، دست یابد.
دانشیار دانشگاه معارف اسلامی قم افزود: این رویکرد در احادیث نیز قابل پیگیری است. در اصل ما با توجه به مشکلات پیش روی جامعه و یا رخنههای معرفتی و تعارضهای اخلاقی که در فضای علمی با آن مواجهیم میتوانیم ضمن عرضه آنها به معارف اسلامی بهویژه روایات معصومان علیهم السلام پاسخ درخوری را دریافت کنیم. این سوالات یا مسائل میتواند در عرصه اعتقادی، فقهی، اخلاقی و یا حتی عرصههای جامعهشناختی و روانشناسی باشد و با عرضه آن به کلام معصومان علیهم السلام در صدد تبیین و پاسخ مناسب برآییم. از این جهت مسئلهمحوری در احادیث معطوف به یافتن چالشها و مشکلات و عرضه آن مشکلات به احادیث و یافتن پاسخ روشمند در این زمینه است.
مؤلف کتاب زندگی به طعم اخلاق افزود: به عنوان نمونه این کمترین با دغدغه پاسخگویی معرفتی به مسئله خداشناسی و غور در احادیث با روایتی از امیرالمومنین علیه السلام که به عنوان حکمت 250 نهجالبلاغه آمده است مواجه شدم که راهی را برای شناخت خداوند معرفی میکند که متفاوت از راههای کلاسی و معروف است. این روایت راه شناخت خداوند را از زبان علی (ع) اینگونه آورده است: «عرفت الله بفسخ العزائم؛ یعنی خداوند را به گسستن عزمها شناختم» در راههای رایج خداشناسی کمتر به این راه اشاره شده است. ما با تحلیل این روایت توانستیم در قالب 5 مسئله این حدیث را بررسی کرده و منجر به انتشار 5 مقاله شد. بررسی سندی، برسی دلالی، مقایسه راههای رایج خداشناسی با این راه، تطور تاریخی، تحلیل دیدگاههای طرحشده نزد شارحان نهجالبلاغه، بررسی رویکرد عرفانی این حدیث در خداشناسی از جمله مسئلههایی بود که در قالب مقالاتی ارائه شد.
فلاح در ادامه برای نمونه در حوزه اخلاق کاربردی به بحث روش حل دوراهههای اخلاقی اشاره کرد و گفت: روشهای اصلگرایی، قرینهگرایی و موازنه متفکرانه از مهمترین روشهای رایج در حل چالشها و تعارضهای اخلاقی است و هرکدام از این روشها با نقائصی همراه است.
وی افزود: در مجموعه آیات و روایات یکی از این الگوها را میتوان از حکمت 289 نهجالبلاغه اخذ کرد که در آن امام علی علیه السلام ضمن بیان فضائل اخلاقی یکی از برادران دینی خویش، برای حل دوراهههای اخلاقی روشی را پیشنهاد میدهد که بر اساس فرایندی چندمرحله ای و مبتنی بر همه ابعاد وجودی فاعل اخلاقی شامل بعد معرفتی، عاطفی و رفتاری، شخص بتواند ضمن درک و شناخت معرفتی و قلبی نسبت به موقعیت چالشی تصمیم مقتضی را اتخاذ کند. ترجمه عبارت امام علی علیه السلام چنین است: «هرگاه دو امر، به ناگهان، بدو روی میآوردند، نظر میکرد که کدامیک از آن دو به هوای نفس نزدیک تر است تا با آن مخالفت کند».
مدیر گروه پژوهشی اخلاق اسلامیدانشگاه معارف اسلامی اضافه کرد: در این روش فاعل اخلاقی با عرضه دوراهه به درون، مبتنی بر مراجعه و قضاوت درونی خویش، آنچه را که مخالف هواست، شهود کرده و با آن مخالفت میکند. در این مرحله هم حوزه شناختی و هم دستگاه عاطفی و رفتاری انسان از این حالت دستخوش تاثیر شده و در نوع تصمیم انسان دخالت میکند. این روش که متخذ از روایت علوی است، میتواند در بسیاری از عرصههای اخلاق کاربردی و حرفهای مورد استفاده قرار گیرد. البته چنین روشی در صورتی کارآست که مبتنی بر مبانی دینی و تربیت اخلاقی باشد یعنی بر اساس دین و توحیدگرایی زمینههای رشد اخلاقی در جوامع فراهم شود.
عبدالحسین طالعی عضو هیئت علمی دانشگاه قم نیز سخنان خود را با تأکید بر پژوهشهای میان رشتهای به عنوان ضرورت گریزناپذیر دوره اطلاعاتمحور فعلی اشاره کرد. وی به سه یادداشت و مقاله پیشین خود اشاره کرد که در یکی از آنها تحت عنوان «از گِل تا گوگل» تحول فرهنگ بشری، از کتابمحور تا اطلاعمحور را نشان داده است، در مقاله دیگری با عنوان «واکاوی پیوند مهارت سواد اطلاعاتی با حدیث پژوهی؛ ضرورت، چگونگی و پیشنهادها» ضرورت پیوند میان مهارتهای سواد اطلاعاتی با علوم حدیث را بررسی کرده است که در چهار محور و با ارائه 24 پیشنهاد، راهکارهایی برای بهرهگیری از این مهارتها برای تعمیق علمی، ترویج عمومی، باورمندی و عمل به آموزههای حدیثی نشان میدهد. همچنین در مقاله سوم، پیوند میان مهارتهای فلسفه برای کودکان (فبک) با آموزههای برخاسته از دو یادگار ماندگار پیامبر یعنی قرآن و عترت را بررسی کرده است.
طالعی در این نشست همچنین در مورد کارهای میان رشته ای در حوزههای «اقتصاد اطلاعات»، «علمسنجی»، «مدیریت دانش»، «آموزش مجازی»، «کشف مغالطات منطقی»، «تحلیل استنادی» و «آینده نگری با آموزههای دینی» توضیحاتی داد و خواستار توجه پژوهشگران به نقش پیوند بینارشتهای در تحول جامعه موجود به سمت جامعه موعود مهدوی شد.
نظر شما