گفتوگو با حجتالاسلام قائمینیا مولف «الهیات سایبر»
الهیات اسلامی از مباحث سنتی دست بردارد/ نیاز به الهیات جدید داریم
قائمی نیا میگوید: الهیات اسلامی باید از مباحث سنتی دست بردارد و وارد فضاهای جدید شود و مهمترین فضایی که باید وارد آن شود علوم شناختی و فضای سایبر است. ما نیاز به الهیات جدید در دوره جدید داریم.
یکی از مسائل مهمی که در مقدمه کتاب مطرح کردهاید این است که به اطلاعات باید نگاه منطقی بکنیم یا نگاه فرهنگی ؟ و آیا ما اطلاعات را بدون عامل فرهنگ مدیریت میکنیم و یا فرهنگ در این زمینه دخالت دارد؟
نگاه اول این است که فضاهای مجازی صرفا به صورت منطقی اطلاعات دستهبندی شده را در اختیار مخاطبان قرار میدهند، اما در ادامه با طرح نگاه دوم مشخص شد که فرهنگ در فضاهای مجازی هم حضور دارد و فرایند تحلیل و مقولهبندی اطلاعات را متاثر میکند. فضاهای مجازی صرفا فضاهایی نیستند که اطلاعات در آنها انباشت شده باشد. ممکن است بیان شود که در فضاهای مجازی به عالم مثل افلاطونی نزدیک میشویم، اما اندیشه ارسطوئی است که در بن فضای مجازی وجود دارد و در آن ماده از صورت جدا میشود.
انسانهایی که با فضای مجازی و اطلاعات صوری محض مواجه میشوند، نسبت خود را تنها تغییر نمیدهند. جامعهشناسان بزرگ هر کدام با انسان جدیدی مواجه بودند. مسئله اصلی دورکیم انسانی بود که وارد عصر صنعتی میشد، فلاسفه با انسان انتزاع روبهرو بودند. فلاسفه جدید در نسبت با انسانهایی است که در جامعه هستند. بهتدریج مارکس به عنوان جامعهشناس با انسان سرمایهدار مواجه است. جامعهشناسان بعدی مانند وبر انسان سرمایهداری را تحلیل میکردند، جامعهشناسانی که در خصوص عصر ارتباطات نظریهپردازی کردهاند، به انسان اطلاعاتی پرداختهاند که در فضای مجازی انسانی ظهور میکند که انسان مجازی است. انسان در نسبت با فضای مجازی تنها در نسبت با اطلاعات نیست، انسان مجازی، انسانی است که مجازی بودن نحوه زندگی و در عالم بودنش است. فضای مجازی، فضایی است که انسان جدید در آن زندگی میکند و منطق و فرهنگ هر دو در آن نقش تعیین کنندهای دارند.
تفاوت کتاب «الهیات سایبر» با کتابهایی که در این حوزه –سایبر اسپیس- در دانشگاهها تالیف یا ترجمه شدهاند در چیست؟
امروزه فضای مجازی عالمی دیگر و از نو انسانی آفریده است. باید همین عالم و همین انسان از ابعاد و زوایای مختلف تحلیل گردد. این پدیده هرچند برای بشر مجازی پدیدهای روزمره شده، اما ابعاد و پیامدهای بسیار پیچیده و ناشناختهای دارد. روشن است که باید ورود این پدیده به عالم جدید و پیدایش این انسان از منظر مطالعات دینی مورد بررسی قرار گیرد.
فضای سایبر یکی از دستاوردهای عصر اطلاعات و تکنولوژی جدید است. اینترنت در حال تغییر دادن چهره دین و باورهای دینی در سراسر جهان است. این ادعایی ساده اما در عین حال، بسیار مهم است. امروزه صورتهای مختلفی از ادیان نوظهور و حتا غیر وحیانی در فضای سایبر فعالیت میکنند. کتابهایی که دانشگاهی هستند و یا تالیف یا ترجمه شدهاند دو دسته هستند، یا تخصصی درباره فضای مجازی به بحث پرداختهاند و مباحثی مثل روانشناسی سایبر و جامعه شناسی سایبر را مطرح کردهاند. یک دسته هم بحثهای عامیانه درباره فضای سایبر مطرح کردهاند. کتابهایی که در بازار هستند مثل زندگی مینیمالیستی و کتابهایی در این سطح که عامهفهم هستند، در میان این کتابها چه دانشگاهی و چه عامهپسند، بحثهای الهیاتی و فلسفی درباره فضای سایبر به چشم نمیخورد. که من این مباحث را با یک نگاه فلسفی که هم فلسفه اسلامی و هم فلسفه غرب در آن باشد، در اثر خودم آوردهام.
آیا در این کتاب شما علم فلسفه را به فضای سایبر بردهاید یا نقش فضای سایبر در رشد و گسترش علم فلسفه و الهیات را تببین کردهاید؟
بحث من در این کتاب تحلیل فضای سایبر به کمک فلسفههای مختلف است. از لحاظ فلسفی این فضا چه هویتی دارد و چه مشکلاتی را ایجاد میکند و این مسائل را از نگاه الهیاتی تبیین کردم. بحث من راجع به این نیست که فلسفه در این فضا چگونه نشر و بازنشر یافته، بلکه خود فضای سایبر را به شکل الهیاتی و فلسفی تحلیل و تفسیر کردهام.
انسان مجازی برای فهم و درک مفاهیم دینی؛ از قبیل مفهوم خدا و حیات پس از مرگ، از مفاهیم فضای سایبر سود میجوید. این نکته نشان میدهد که فضای سایبر تنها زیست جهان انسان مجازی نیست. بلکه مقولات فکری او را برای فهم جهان و هستی و خالق و غیره فراهم میآورد. مفاهیم این فضا مقولات اولیه فکری او را تشکیل میدهند و این امری است که باید به شدت مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد.
به طور کلی هدف شما از نگارش این کتاب در چه بود و اهمیت نگارش این کتاب در چیست؟
من چند هدف را دنبال میکردم. یکی اینکه الهیات اسلامی باید از مباحث سنتی دست بردارد و وارد فضاهای جدید شود و مهمترین فضایی که باید وارد آن شود علوم شناختی و فضای سایبر است. ما نیاز به الهیات جدید در دوره جدید داریم. البته نمیتوان منکر اهمیت مباحث معارف و مباحث قدیم شد. اما مشکل بشر امروز را حل نمیکنند و من به دنبال تاسیس یک الهیات جدید بودم. علاوه بر این توجه دادن دیگران به هویت فضای مجازی و اینکه چه نسبتی با دین دارد هدف من بود و نقد دیدگاههایی که در این زمینه وجود دارد و علاوه بر آن رشد دادن تفکر سنتی اسلامی، فلسفه اسلامی و کلام اسلامی تا مرحلهای که با تکنولوژی مواجهه پیدا کند نیز یکی از اهداف دیگر من در نگارش این کتاب بود.
این فضا مکان و زمان، سبک زندگی و نحوه اندیشیدن را برای ما تغییر میدهد. در این عصر ما با انسانی مواجه میشویم که انسان مجازی است و با انسان پیش از ظهور این فضا متفاوت است. انسان مجازی امروز در ایران، و نه در آمریکا و غرب، پیدا شده است. دلیلش این است در کشورهای غربی و آمریکا به خاطر فردگرایی که وجود دارد، فضای مجازی چندان بروز و ظهوری نداشته است. باید دین، زمان و مکان و صدها مفهوم دیگر باید برای انسان ایرانی باز تعریف شود. انسان مجازی در ایران در بیشترین حد خود ظهور کرده است.
تأکید بر این نکته را لازم میدانم که این اثر تنها مباحثی در باب الهیات فضای سایبر را در بر نمیگیرد. بلکه، حاوی برخی از دیدگاههای نگارنده در باب فلسفه تکنولوژی و فلسفه فضای مجازی است. من تلاش کردهام با بسط و گسترش دادن برخی از مباحث فلسفی علامه طباطبایی و شهید مطهری مبنایی را برای فلسفه و الهیات تکنولوژی و فضای سایبر فراهم بیاورم. همچنین، از دریچه آنها به نقد آرای دستهای از فلاسفه غرب از قبیل نیچه، کیرکگور و هایدگر و غیره و یا تکمیل آنها بپردازد. نگارنده بحث از پدیدارشناسی اعتباریات برای نخستین بار در این اثر مطرح کرده است که خود زمینهای بسیار حاصلخیز و پرثمر بوده، میتواند در تحلیل پارهای از مسایل مربوط به تکنولوژی و فضای سایبر و نحوه رویارویی انسان با این پدیده تأثیر داشته باشد.
بنابراین اهمیت این کتاب در این میشود که فضای سایبر صرفاً یک زیستجهان ساده برای بشر امروزی نیست. این جهان برای خود ویژگیها و الزاماتی دارد که باید آنها را به خوبی شناخت. استفاده از این فضا برای بشر جدید اجتنابناپذیر است. سخن من هم هرگز این نیست که این فضا را باید کنار نهاد. در بهرهگیری از این فضا با نوعی «جبرگرایی حداقلی» رو به رو هستیم؛ بدین معنا که تمدن جدید بشری در نهایت به این فضا منتهی شده است. جامعه جدید جامعه تکنولوژیک «جامعه سایبری» است. از این رو، ما گریزی از این فضا نداریم. اما شناخت ابعاد مختلف این فضا و استفاده حداقلی از آن میتواند خطرات آن را کاهش دهد.
به نظر شما فضای سایبر برای دینداری چه معایب و چه مزایایی داشته است؟
فضای سایبر برای دینداری خطرات و فوایدی دارد. در تحلیل نسبت دینداری با این فضا باید به هر دو جنبة این ارتباط نگاه کرد. باید بینانهای معرفتی و هستیشناختی و غیره این فضا را مورد واکاوی قرار داد. این فضا صرفاً حاصل پیشرفت تکنولوژی نیست، بلکه از تلفیق پیشرفتهای تکنولوژیک با برخی از ایدههای فلسفی برآمده است. عنوان الهیات سایبر تا حدی نامأنوس مینماید. چراکه الهیات در اصطلاح به دانشی گفته میشود که عهدهدار دفاع از باورهای دینی است. اما در این مورد نه با باورها و اعتقادات، بلکه با یک پدیده خاص سر و کار داریم که از دستاوردهای تکنولوژی است. الهیات در این مورد به معنای نگاه کردن به ساختار معرفتی و فلسفی فضای سایبر و بررسی نسبت آن با دین و دینداری است. الهیاتی که نگارنده برای فضای سایبر دنبال میکند نوعی الهیات انتقادی است. این نوع الهیات با توجه به ویژگیهای هستیشناختی و معرفتشناختی و جامعهشناختی و غیره، بینانهای این فضا را بررسی میکند و تلاش میکند آگاهی بنیادیتری از این فضا و مولفههای آن به دست آورد و سپس، ماجرای تفکر دینی را در آن دنبال کند و نقاط سازگاری یا همخوانی آن با این فضا را دریابد.
آن تاکیدی که بر وجود نوآوری در کتاب شما وجود دارد، نوآوری را از چه منظری نگاه و بررسی میکند؟
بخشی از نوآوری من درباره طرح مساله است، بخشی درباره کشف مساله است، مبانی بحث فلسفی و معرفت شناختی و بحثهای الهیاتی، همه بحث ظاهری کتاب الهیات سایبر است اما درون خودش راجع به موضوعات الهیاتی نوآوریهای زیادی دارد همچنین در حوزه فلسفه دین و کلام جدید و معرفتشناسی دارد. اما بحث پدیدارشناسی، الهیات نوینترین بحث موجود در این کتاب است که فلسه جدیدی در مواجهه با تکنولوژی و اندیشههای فلاسفه غرب دارد شکل میگیرد.
در بخشهای مختلف این اثر تلاش کردهام ادعاهایی را که نظریه «انسان مجازی و سیالیت ایمان» در بر دارد بیان و اثبات کنم. پیدایش فضای سایبر موجب شده که انسان جدیدی در تاریخ ظهور کند که انسان مجازی نام دارد. انسان مجازی هویتی سیال دارد؛ چراکه صورت زندگی دیجیتالی هویتهای ما و نحوه شکلدهی به آنها را نیز تغییر میدهد. هویت ما و بر ساخته دو دسته از عوامل است: یکی از عوامل درونی و دیگر عوامل بیرونی. از این نظر میتوانیم بگوییم که هویت ما دست کم در بخشی برساخته اجتماعی است. فضای سایبر ویژگیهای هستیشناختی و معرفتشناختی و نشانهشناختی خاصی دارد جزو ابعاد مختلف انسان مجازی به شمار میآیند. این ویژگیهای سرشت انسان مجازی و نحوه دینداری او را تعیین میکنند. جنبههای زیبای شناختی فضای سایبر برای انسان مجازی جذابیت زیادی دارند و موجب استحاله وجودی او در این فضا میشوند.
همچنین مباحثی همچون اینکه عقلانیت حاکم بر فضای سایبر عقلانیت پاره پاره و ابزاری است، حقیقت دینداری قائم به روابط وجودی با خداست، استحاله وجودی در فضاهای سایبر این روابط را دست کم کمرنگ میسازند و موجب میگردند که معرفت حضوری و معنوی به ساحت الهی از کف بشر جدید بیرون رود، و همچنین دینداری متافیزیکی که مبنای تحلیل بسیاری از فلاسفه دین در سنت فلسفه تحلیلی گشته است نیز در فضای سایبر دچار مشکل میشود. در این فضا با دلیلگرایی شبکهای و سیالیت معرفتهای متافیزیکی رو به رو میشویم. متافیزیک دین برپایه بنیانهای مستحکمی استوار نمیشود، برخی از ادعاهای جدید در این کتاب هستند.
نظر شما