روز دوم دومین همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران برگزار شد
نخستین کانونهای نوسنگی شدن در غرب ایران اتفاق افتاده است
حسن فاضلی نشلی، عضو گروه باستانشناسی دانشگاه تهران میگوید: امروزه به مدد پژوهشهای جدیدی که توسط نسل جدید باستانشناسی که در غرب ایران صورت گرفت، میدانیم که در حدود ۹۸۰۰ تا ۹۶۰۰ قبل از میلاد نخستین کانونهای نوسنگی شدن در غرب ایران اتفاق افتاده است.
باستانشناسان در دومین پنل تخصصی دومین همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران «آموزش عالی، یادگیری فناورانه و اشتغال در باستانشناسی»، «باستانشناسی و توسعه پایدار: مطالعات میراثفرهنگی و کاوشهای نجاتبخشی در ایران»، «روند تغییرات و تخریبات در چشمانداز باستانی سرپل ذهاب طی چند دهه اخیر» و «از زاگرس تا البرز و جهانِی شدن نوسنگی» را مورد بررسی قرار دادند.
رحمت عباسنژاد سرستی دانشیار گروه باستانشناسی دانشگاه مازندران به بیان گوشهای از مقالهاش «آموزش عالی، یادگیری فناورانه و اشتغال در باستانشناسی»پرداخت و گفت:در نظر دارم از طریق بررسی روند تحولات علمی دو رویکرد اصلی در باستانشناسی و مروری بر روشها و ابزارهای پژوهشی، به تحلیل یادگیری فناورانه نسل بپردازم.
او افزود: نتیجه این مطالعه بیانگر آن است که بازنگری علمی در برنامهریزیهای آموزش عالی باستانشناسی،توسعه روشها و ابزارهای پژوهش در باستانشناسی، توجه به یادگیریهای فناورانه، توانمندسازی پژوهشگران در زمینه مهارتهای فناورانه بویژه دیجیتال و اِعمال مدیریت بر ایجاد رابطه بین نسلهای پژوهشگر باستانشناسی، ضروری است.
باستانشناسی و توسعه پایدار
علیرضا سرداری، عضو هیئتعلمی پژوهشکده باستانشناسی نیز در ادامه موضوع«باستانشناسی و توسعه پایدار: مطالعات میراثفرهنگی و کاوشهای نجاتبخشی در ایران» را به بحث نهاد و گفت: در مطالعات باستانشناسی نجاتبخشی و مقوله میراث فرهنگی در معرض خطر، معمولاً پنج عامل مخرب شامل: جنگها،درگیریهای نظامی و محلی، حفاریهای قاچاق و غیرمجاز،عملیات کشاورزی،فرسایش و عوامل طبیعی و طرحهای توسعه و فعالیتهای عمرانی میشود.
او افزود: در این بین، طرحها و پروژههای عمرانی که بعد از انقلاب صنعتی در اروپا با رشد سریع تکنولوژی و مکانیزه شدن (ماشینیشدن) پدیدار شدند،نقش عمدهای در تخریب و نابودی میراث فرهنگی و محوطههای باستانشناسی داشتهاند.
سرداری با اشاره به اینکه بعد از انقلاب و در سالهای سخت دوره جنگ نیز تلاشهایی توسط باستانشناسان و متخصصان میراثفرهنگی صورت گرفت افزود: با وجود این، در اوایل دهه 1380 بود که با اهتمام مدیریت پژوهشکده باستانشناسی و پشتیبانی سازمان میراثفرهنگی، رویکردی جدید به مقوله توسعه و حفاظت از محوطههای باستانشناسی پدیدار شد.
این باستانشناس اظهار کرد:چنانکه با تصویب آییننامه بند ج ماده 114 برنامه چهارم، نحوه تعامل توسعه با میراث فرهنگی در ایران نسبتاً روشن شد، از این مقطع به بعد با شکلگیری و فعالیت «واحد باستانشناسی نجاتبخشی» یا همان «واحد مطالعات طرحهای عمرانی» در پژوهشکده باستانشناسی، با همکاری اداره میراثفرهنگی استانها برخی از مطالعات و نظارت بر پروژههای عمرانی صورت گرفت که البته همراه با ضعفها، قوتها و نقدهایی بوده است.
او افزود: بسیاری از این مطالعات و نظارتها در قالب برنامههای بازدید استعلامی، بررسی و شناسایی، کاوش نجاتبخشی بود و در مواردی منجر به توقف طرح عمرانی نیز شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده باستانشناسی در پایان خاطرنشان کرد: در این گفتار تلاش خواهد شد در چهار مبحث پیوسته به هم، مروری بر مسائل و مفاهیم مرتبط با گفتمان توسعه پایدار و باستانشناسی نجاتبخشی، پیشینه این فعالیتها و مطالعات در سطح کلان جهانی، سابقه قوانین و ضوابط حقوقی و نهادهای حاکمیتی مربوطه در ایران شود و در آخر نتایج و دستاوردهای این فعالیتها در ایران به ویژه در دو دهه اخیر، همراه با پیشنهادات و راهکارها بررسی و ارزیابی شود.
تغییرات و تخریبات در چشمانداز باستانی سرپل ذهاب
سجاد علیبیگی، استادیار باستانشناسی دانشگاه رازی نیز در این نشست به بیان روند تغییرات و تخریبات در چشمانداز باستانی سرپل ذهاب طی چند دهه اخیر پرداخت و گفت: سرپل ذهاب به دلیل واقع شدن میان ارتفاعات فلات ایران و دشتهای واقع در شرق بینالنهرین و دارا بودن مدارک باستانشناختی متعدد از برهمکنشهای این دو منطقه از دیدگاه باستانشناسی حائز اهمیت است.
این باستانشناس تصریح کرد: بر پایه اسناد باستانشناختی مربوط به اواخر قرن 19 میلادی تا به امروز، محوطههای باستانی زیادی در منطقۀ سرپل ذهاب وجود داشته که امروزه یا به کلی از میان رفته یا بخش عمده آنها نابود شده است.
او با اشاره به اینکه از 193 محوطه باستانی شناسایی شده در بررسی اخیر، تنها چند محوطه در فهرست آثار ملی ثبت شده و از این تعداد تنها حدود 5 محوطه دارای عرصه و حریم مصوب است افزود: شدت و حدت تخریبات و بازدارنده نبودن مقررات و قوانین باعث شده میراث ملی ما در سرپلذهاب بی پناهتر از همیشه بماند.
از زاگرس تا البرز و جهانِی شدن نوسنگی
حسن فاضلی نشلی عضو گروه باستانشناسی دانشگاه تهران با اشاره به بخشی از مقاله «از زاگرس تا البرز و جهانِی شدن نوسنگی» تصریح کرد: مقاله حاضر به ارزیابی کمی و کیفی بسط و گسترش جوامع نوسنگی در سرتاسر ایران در دو جبهه زاگرس و البرز خواهد پرداخت.
او با بیان اینکه بیشک نوسنگی شدن و ورود به دوره روستا نشینی یکی از مهمترین مقاطع تاریخ بشر محسوب میشود گفت: نه از آن جهت که تحولی شگرف در طرز معیشت مردم صورت گرفته است، بلکه از آن جهت مهم بوده که دوره روستا نشینی را بایستی یک انقلاب اجتماعی و ایدئولوژیکی محسوب کرد که تمام ابعاد وجودی انسان را تحت تآثیر خود قرار داد،لذا بسیار مهم است که جایگاه ایران در یک چنین تحول مهم چگونه بوده و سهم ایران در یک چنین تحول تاریخی به چه میزان بوده است.
او در پایان خاطرنشان ساخت: امروزه به مدد پژوهشهای جدیدی که توسط نسل جدید باستانشناسی که در غرب ایران صورت گرفت، میدانیم که در حدود ۹۸۰۰ تا ۹۶۰۰ قبل از میلاد نخستین کانونهای نوسنگی شدن در غرب ایران اتفاق افتاده است.
تپه پوستچی پتانسیلی پنهان در توسعه شهر شیراز
حسنعلی عرب استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه هنر شیراز در سومین پنل تخصصی دومین همایش دوسالانه بینالمللی انجمن علمی باستانشناسی ایران به گوشهای از مقاله «تپه پوستچی شیراز؛ قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدها با چشمانداز توسعه پایدار شهری» تألیف مشترکاش با علیرضا سرداری استادیار پژوهشگاه پرداخت و گفت: تپه پوستچی در بافت شهری شیراز واقع است و دارای شواهدی از پیش از تاریخ (دوره نوسنگی تا دوره مس و سنگ مربوط به 7200 تا 4200 پیش از میلاد) بوده که پس از وقفهای طولانی، در دوره صفوی نیز بار دیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
وی افزود: شناخت وضعیت موجود محوطه تپه پوستچی، نخستین قدم برای تدوین برنامههای درازمدت راهبردی است، از این رو بررسی نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصتها و تهدیدات خارجی این اثر، نشان میدهد که این محوطه، پتانسیلی پنهان در توسعه شهر شیراز محسوب میشود.
او تصریح کرد: در پژوهشهای باستانشناسی فارس، اطلاعات مربوط به اواخر دوره نوسنگی و چگونگی ورود به دوره مس و سنگ کمتر مورد توجه بوده است.
این باستانشناس افزود: کاوشهای این محوطه نشان داده که تپه پوستچی قابلیت شناساندن شواهد کافی از این دوره را دارد اما باستانشناسی در شهر که بعضاً باستانشناسی شهری نیز گفته میشود، با گره خوردن به پیکره هویتی شهر، در کانون توجه شهروندان قرار دارد.
عرب بابیان اینکه از سوی دیگر اغلب زیرساختهایی که دیگر محوطهها به آن دسترسی ندارند، به راحتی در این محوطهها فراهم است خاطرنشان ساخت: شناخت وضعیت موجود محوطه، نخستین قدم برای تدوین برنامههای درازمدت راهبردی است، از این رو بررسی نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصتها و تهدیدات خارجی این اثر، نشان میدهد که این محوطه، پتانسیلی پنهان در توسعه شهر شیراز محسوب میشود.
نظر شما