این اثر یک رمان امروزی است و در آن شخصیت اصلی داستان و همراهش در عین تضاد سختی که در راه پیش میآید، به عزم گره گشایی از کار و دل، همزمان با شیوع ویروس کرونا از تهران، راهی مشهد الرضا (ع) میشود، در طول مسیر یکی از دوستانش نیز با او همراه میشود، در جریان این سفر، حوادثی رخ میدهد که به حضرت رضا (ع) پیوند میخورد. ما در این رمان عاشقانه، مجموعهای از دلبستگیها و وابستگیها را میبینیم که افراد به نوعی در زندگی خود به آن گرفتار میشوند.
سادات اخوی در رمان «با چشمانی باز» سعی کرده به انواع محرومیت بپردازد؛ برخی گمان میکنند که محرومیت، فقط فقر و نداری است، در حالی ما با افراد مختلفی در جامعه سر و کار داریم که با جنبههای مختلفی از محرومیت روبهرو هستند؛ به طور مثال محرومیت در وجدان، مسائل روحی و عاطفی، انصاف، عطوفت، وفاداری و...
دغدغه اصلی متن این رمان به چالش کشاندن رابطههای موازی و نقش فضای مجازی در تسهیل آلودگی روحی و کمرنگ کردن اصالتهاست. صفحات پایانی رمان در مشهد و پیرامون حرم امام رضا (ع) اتفاق میافتد و آدمهای جدیدی به قصه وارد میشوند و دیداری که سر نمیگیرد و چشمانی که باز میشود...
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«اما در عاشقی، انگار - در بال ا- کسی مایل نیست رشتهای را ببرد!... بارها در خیالت، صفی از فرشتگان خدا را تصور کردهای که ایستادهاند و فرشتهای سر رشته عشقی را به دیگران نشان داده تا کسی پیدا شود و آن را ببرد... باز همه به دیگری واگذار کردهاند و دست به آخر، کسی از فرشتگان عالم بالا، حاضر نشده رشته عشقی را ببرد!».
رمان «با چشمانی باز» در قطع رقعی، شمارگان هزار نسخه منتشر شده و با قیمت ۴۳ هزار تومان در فروشگاههای کتاب و محصولات فرهنگی بهنشر در مشهد و سراسر کشور در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
نظر شما