محمود نیكی در خانوادهای مستضعف، ولی سرشار از ایمان و خلوص دیده به جهان گشود. چون فقر مادی بر زندگی آنان حكمفرما بود، اوقات فراغت و بیكاری را در كمك به پدرش میگذراند. با آغاز حمله دشمن بعثی به میهن اسلامی محمود به همراه برادر بزرگترش محمد و جمعی از دوستان مدرسه و کوچه محله خودشان عضو پایگاه بسیج نوشآباد شدند. محمود به علت کمی سن از فیض حضور در جبهه محروم میشود؛ اما برادرش به همراه جمعی از دوستانش در عملیات رمضان به شهادت میرسند.
تابستان 1363 محمود موفق میشود آموزش رزم را طی کند و راهی جبهه شود. در چندین مقطع در خطوط دفاعی در صف رزمندگان مشغول دفاع از کشور میشود. شهریور 1364 در عملیات قادر با انفجار خمپاره دشمن مجروح و بیهوش میشود و بعد از این بیهوشی سیساعته داستان اسارت محمود با تنی مجروح در زندان الرشید بغداد و شکنجهها شروع میشود. بعد از پنج سال اسارت تابستان 1369 با استقبال مردم، محمود با جمع همرزمانش به آغوش میهن اسلامی باز میگردد.
به منظور آشنایی بیشتر با این کتاب و اسیر تدوین آن، با عباس رئیسی بیگدلی، گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
قصه «وقتی به هوش آمدم» چیست؟
«وقتی به هوش آمدم»، داستان اسارت محمود نیکی است که در عملیات قادر در حالت بیهوشی به اسارت دشمن درمیآید. سابقه ایشان به اینجا برمیگردد که برادر ایشان در عملیات رمضان شهید میشود و چون سنش کم بوده، نمیتوانسته به بسیج و جبهه راه پیدا کند. به هر شکل بعد از شهادت برادرش راهی جبهه میشود، اول در کردستان و بعد خوزستان در چند عملیات شرکت میکند و در عملیات قادر بر اثر اصابت خمپاره دشمن به پهلویش در حالت مجروحیت بیهوش میشود. بیش از 30 ساعت که بیهوش بوده، وقتی به هوش میآید و متوجه اطراف خود میشود، میببیند چند نفر دارند با هم صحبت میکنند و یکی دست در جیبش کرده و وسایلش را برمیدارد، وقتی اعتراض میکند، سیلی محکمی به گوش وی میزند و در اینجا متوجه میشود، اینها سربازان دشمن هستند. دستانش را میبندند و از همینجا اسارت شروع میشود. سهماه در زندان الرشید بوده و در نهایت پنج سال اسارت را تجربه میکند.
روایت خاطرات در کتاب به چه صورت بوده است؟
مصاحبهها در قالب جلسات منظم به صورت حضوری انجام شد، بعضی مطالب را آزاده گرامی، محمود نیکی عنوان کردند. بخشی از مطالب حاصل تحقیقاتی است که صورت گرفته و تا حدودی نیز از دستنوشتههای ایشان بهره گرفته شده است. کلیاتی درباره کودکی این آزاده سرافراز در کتاب آمده است و به همراه داستان به شهادت رسیدن برادر ایشان، دو فصل از کتاب را به خود اختصاص داده است. موضوعات کتاب همینطور پیش رفته و اوج خاطرات جایی است که ایشان به اسارت درمیآیند و نکته جالب کتاب اینجاست که اول کتاب، خاطرات سختیهای اسارت و مجروحیت آمده است و در پایان نیز طی مصاحبههایی که با همسر ایشان انجام شده، داستان ازدواج و سبک زندگی این خانواده محترم آمده است.
بهنظر شما ویژگی شاخص این اثر چیست؟
ازجمله ویژگیهای شاخص اثر این است که سعی کرده مظلومیت اسرا را بیان کند و همچنین نشان دادن عشق و علاقه جوانان به دفاع از کشور و سرزمینشان از دیگر ویژگیهای این کتاب بهشمار میآید. در این اثر سعی شده سختیهایی که اسرا تحمل کردند به نمایش گذاشته شود و در پایان نیز سبک زندگی جوانان چهل سال پیش به رشته تحریر درآمده است.
ادبیات مقاومت جزو محبوبترین کتابهای چاپ شده در سالهای اخیر است، اما در میان آنها کمتر کتابی در مورد آزادگان دیده میشود، دلیل این امر چیست؟
من بهعنوان یک نویسنده برای شروع کارم، خاطرات خودم را با عنوان «مگر شما ایرانی نیستید» نوشتم که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد و هدیه به رهبر معظم انقلاب اسلامی کردم. از حوزه هنری کار نویسندگی را شروع کردم، بعد از انتشار کتابی که خاطرات خودنوشت خودم بود، شروع به نگارش خاطرات یک شهید کردم که پنج سال در جبهه کار تدارکات را انجام میداد و در 52 سالگی شهید شد، بعد از آن خاطرات یک رزمنده را نگاشتم و سپس تصمیم گرفتم خاطرات یک آزاده را بنویسم که مجموعهام تکمیل باشد. خوب است که هر کدام از نویسندگان حداقل یک اثر هم درمورد آزادگان داشته باشند.
خاطراتی که از دوران دفاع مقدس منتشر شده و آثاری که با عنوان فرهنگ جبهه پدید آمده، چقدر میتواند بهعنوان مواد خام برای خلق آثار ماندگار مورد استفاده نسلهای بعدی قرار گیرد؟
خوشبختانه آثار خوبی از سوی نویسندگان حوزه دفاع مقدس منتشر شده است. امید است فیلمنامهنویسان هم این کتابها را مطالعه و بررسی کرده و فیلمنامه و آثار هنری خوبی در این زمینه خلق کنند. من نیز به عنوان یک نویسنده برخی کتابهایم را به فیلمنامهنویسان و هنرمندان در شهرهای مختلف مثل اصفهان و قم ارائه کردهام. امید است آنها هم نقش خود را ایفا کنند.
توصیه شما به سایر نویسندگان و نوقلمان چیست؟
نوقلمان و نویسندگانی که بهتازگی وارد این عرصه شدهاند باید با توکل به خداوند و شهدا کار خود را آغاز کنند و از شهدا بخواهند که در این مسیر یاریشان کنند. شهدا انسانهای آزادهای هستند که با خدا معامله کردهاند و نزد خدا مقام بالایی دارند، اگر با شهدا معامله کنیم و بگوییم ما میخواهیم در راه شما قدم برداریم، شهدا نیز به ما کمک میکنند.
نظر شما