«هیولا مینزی»، نوشته فریدبرت اشتونر، داستان هیولایی به نام مینزی را روایت میکند که سعی دارد هیولای ترسناکی باشد ولی همه او را یک هیولای فسقلی و ناز میدانند.
نویسنده سعی دارد داستان هیولایی را روایت کند که دوست دارد ترسناک باشد، همه سعی و تلاش او در همین راستا است. او همچنین سعی میکند برای رفتن به مدرسه هیولاها ترسناک جلوه کند و همه وسیلههایش عجیب و غریب باشد؛ اما همه او را هیولایی ناز و فسقلی میدیدند تا اینکه مینزی کوچولو با معلم مدرسهاش دعوایش میشود و تصمیم میگیرد به خانه برگردد و دیگر هیچ وقت به آنجا بازنگردد؛ اما پاککن دردسرساز مینزی باعث به وجود آمدن روایتهای خندهداری میشود که خواننده کتاب از خواندن این اثر پشیمان نمیشود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«وای! چه گوگولی مگولی است»
همه با دیدن مینزی همین را میگویند، اما او دیگر نمیخواهد یک هیولای بامزه باشد. مینزی عصبانی میشود، چشمانش را میچرخاند و میغرد، اما باز هم کسی از او نمیترسد. خوشبختانه در مدرسه به هیولاهای کوچک یاد میدهند که چهطور خطرناک باشند.
در اولین روز مدرسه اتفاق عجیبی میافتد و همهی بچهها به هم میگویند که باید مراقب مینزی باشند، چون خطرناکترین پاککن جهان را دارد! و این پاککن وحشی آغاز بزرگترین آشفتگی در تاریخ مدرسهی هیولاهاست.»
«هیولا مینزی» اثر فریدبرت اشتونر، با ترجمه زهرا سادات میرهاشمی در 83 صفحه و شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 30000 تومان از سوی انتشارات کتاب چ راهی بازار چاپ شده است.
نظر شما