نشست معرفی و بررسی کتاب «کانت و فرهنگ جهانی» برگزار شد
کانت هنوز برای ما تازه است/ تاکید بر نقادی کانت در کتاب
حقی گفت: کانت هرچه وارد فلسفه کرد، ایدئالیستهای آلمانی از آن عبور کردند. اما کانت هنوز برای ما تازه است و باید در آن باقی بمانیم. بهتر بود در کتاب «کانت و فرهنگ جهانی» نقدهایی هم نسبت به کانت صورت میگرفت.
سعیدی در ابتدای این نشست درباره کتاب حاضر توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: مفهوم فرهنگ، مفهومی گسترده و قابل انعطاف است؛ به نحوی که از یک سو میتواند به تمام ابعاد وجودی انسان، یعنی بعد مادی، معنوی، عقلانی، اخلاقی و اجتماعی او توسع یابد و از سوی دیگر به برخی از آنها محدود گردد. با این حال وجه مشترک تمام معانی فرهنگ ناظر به رشد استعدادهای آدمی است؛ استعدادهایی که به شکل هنر، مهارت، مدنیت، اخلاق و خردورزی جلوه پیدا کرده است.
او با اشاره به مفهوم فرهنگ در نقد قوه حکم افزود: مواجهه نخست ما با طبیعت، مواجهه با پدیدار آن و بر اساس اصل مکانیکی (ضرورت) است اما رویدادهای تبیین ناپذیر با این اصل بر اساس اصل غائی تبیین میشوند.
این پژوهشگر فلسفه طبیعت را به دو بخش تقسیم کرد و توضیح داد: طبیعت مکانیکی به معنای قلمرو انسان محسوس و محکوم به ضرورت علی حاکم بر جهان و طبیعت غایت مند به معنای قلمرو انسان معقول و آزاد از روابط علی است. سلسله غایات در طبیعت غایت مند به انسان ختم می شود که خود دو نوع غایت دارد:1. غایت طبیعی (سعادت)2. غایت معقول
سعیدی با اشاره به استفاده از دو مفهوم فرهنگ انضباط و فرهنگ مهارت افزود: فرهنگ در نظر کانت، مفهومی عام، امری انضمامی و موضوعی مربوط به جامعهی مدنی است؛ زیرا اولاً گسترهی آن، مفاهیم تأدیب، تمدن، مهارت، پرورش و تربیت را در بر میگیرد. ثانیاً امری قابل تحقق در همین جهان است و ثالثاً مفهومی مدنی است که منجر به رشد اجتماع و تکامل آن میگردد.
او در بخش دیگری از سخنانش درباره نسبت بین فرهنگ و خیر اعلا سخن گفت و ادامه داد: خیر اعلا(وجه انتزاعی و ایده آل خیر اعلا) به معنای ترکیب عالی ترین خیر فیزیکی انسان، یعنی سعادت با عالی ترین خیر عقلانی او، یعنی فضیلت است که به طور کامل در این جهان محقق نمی شود. زیرا نزاع سعادت و فضیلت با توجه به سرشت دوگانه انسان همواره وجود دارد. با این حال ایده خیر اعلا را می توان راهنمای افراد انسانی و نوع بشر در تنظیم مناسبات فردی و اجتماعی به سمت آزادی، عقلانیت و انسانیت به شمار آورد. نوع انسان می تواند گام به گام، به تدریج و در طی نسلها به خیر اعلا نزدیک گردد.
سعیدی با اشاره به فرهنگ آزادی یا آزادی معقول (وجه انضمامی و سکولار خیر اعلا) نیز توضیح داد: فرهنگ انضباط (آزادی درونی / زبان مشترک اقوام و ملل) به معنای تلاش فردی برای هماهنگی عقل با میل که آزادی درونی را محدود می کند و منجر به کمال فردی و اخلاقی میشود. سطح اول آن کنترل نفس و سطح برتر آن تکامل عقل و سیادت آن بر جهان است. فرهنگ انضباط یعنی شکل گیری اجتماع اخلاقی که قوانین اخلاقی بر آن حاکم است و غایت تمدن به شمار می رود.
به گفته این محقق فلسفه، فرهنگ مهارت (آزادی بیرونی / جامعه مدنی و عدالت اجتماعی) نیز به معنای تلاش فردی برای هماهنگی آزادی فرد با آزادی سایرین که آزادی بیرونی را محدود می کند و منجر به کمال جمعی و عدالت اجتماعی می گردد. فرهنگ مهارت یعنی شکل گیری اجتماعی سیاسی که قوانین حقوقی بر آن حاکم است و بستر و لازمه رشد اخلاقی به شمار می رود. تعارض طبیعت (منفعت فردی) با فرهنگ (منفعت جمعی) و تعارض میان انسان به عنوان یک موجود فرهنگی و اجتماعی با انسان به عنوان یک موجود طبیعی و غیر اجتماعی منجر به رشد فرهنگی، یعنی نظم اجتماعی و استقرار قوانین میشود.
سعیدی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه فرهنگ صلح بالاترین خیر سیاسی صلح پایدار است که در سه مرحله به دست میآید، توضیح داد: برقراری نظم قانونی در هر کشور؛ حکومت قانونی جهانی بر روابط میان جوامع (اتحاد دولت ها بر اساس قوانین بین الملل) و برقراری نظمی جهان وطنی که در آن تمام انسانها شهروند یک جامعه بزرگ لحاظ شوند، این سه مرحله هستند.
او با اشاره تاریخ مندی فرهنگ گفت: نژاد بشر صرفاً در جریان تاریخ می تواند به غایت نهایی خود دست پیدا کند. تاریخ، حرکتی قانون مند است که می توان در آن رشد آرام و تدریجی استعدادهای انسان را مشاهده کرد. افراد انسانی و جوامع و کشورها در خدمت تکامل تاریخ قرار دارند. تاریخ امکان گذر از آزادی نابخردانه به سمت آزادی بخردانه را فراهم می کند. غایت طبیعت و غایت انسان هم سو هستند و در طول تاریخ به سمت حاکمیت عقل بر جهان در حرکت هستند. در اینجا جمع جبر و اختیار را می بینیم: روند تکامل تاریخی عقل روندی طبیعی است که طبیعت آن را به پیش می برد و در عین حال روندی فعالانه و حاصل تلاش آزادانه انسان است که از طریق نوع بشر محقق میشود.
سعیدی در بخش دیگری از سخنانش درباره رشد فرهنگ (رشد عقلانیت) سخن گفت و افزود: با رشد و گسترش عقلانيت در فرد، جامعه، دانشگاه و دولت؛ «فرهنگ آزادي»، «فرهنگ اخلاقي»، «فرهنگ خردورزی» و «فرهنگ صلحمحوري» در سراسر جهان گسترش پیدا خواهد كرد.
ماحوزی نیز در بخش دیگری از این نشست طی سخنانی عنوان کرد: اگر قرار باشد لولایی را انتخاب کنیم که درب بر آن بچرخد، آن گرانیگاه برای گفتوگوی با حوزههای مختلف فرهنگ است. عناوین انتخاب شده در این کتاب نشان میدهد که سعیدی تلاش کرده تا میان موضوعات مختلف با عرصه فرهنگ ارتباط برقرار کند و از این جهت کارشان موفق است.
او ادامه داد: آموزش در مقام دانشگاه، پیش و پس از آن باید انسانها را تربیت کند و یاد بدهد که چگونه انسان باید همزیستی کند و اگر آموزش این مهارت را نداشته باشد و نتواند کارکرد اخلاقی و شهروندی را یاد بدهد ما نتوانتیم به خیر اعلا برسیم در غیر این صورت آموزش به مدرک گرایی تقلیل یافته است.
او افزود: ما به قول کانت نیازمند حکومت جمهوری هستیم که بتواند این کار را انجام دهد چون در این حکومت افراد قانونگذار و حافظ قانون هستند.
ماحوزی با اشاره به مقالهای از خود و زهره سعیدی گفت: ما یک مقالهای نوشتیم که در آن مطرح میشود که کانت بین دو معنا از خیر اعلا تفکیک میکند؛ یک معنا ایدهآل و یک معنا انضمامی تر است.ما خیر اعلا را میخواهیم روی زمین تجربه کنیم و خیر قرار نیست برای ما فانوس دریایی باشد که راه را نشان دهد. چون من نوعی(انسان) از ناهنجاری و خشونت خستهام و میخواهم این ها را کنترل کنم. برای این کار شکل انضمامی تر خیر اعلا فرهنگ مهارت است که میتوانیم با آن به هدف برسیم. این کاری است که دکتر سعیدی می توانست در این کتاب منسجم تر انجام دهد.
او با اشاره به درجات مختلف آزادی گفت: مولوی بحث آزادی را به روح مربوط میکند کاری که کانت آن را در خیراعلا انجام می دهد. اگر سعیدی تفکیک دوگانه کانت را انجام داد میتوانست درجات آزادی را هم بهتر تبیین کند. همین بحث را شما میتوانید به صلح هم بسط دهید. صلح با چه چیزی و چه کسی؟ چون هر یک از گزارههایی که ما استفاده میکنیم قاعده خودش را میطلبد.
این استاد فسلفه درباره منابع مورد استفاده شده در کتاب توضیح داد: منابع مورد استفاده دراین کتاب به گونهای است که ایشان حتی به کارهای خودشان هم ارجاع ندادند چون ایشان کارهای متعددی درباره کانت پژوهی دارند.
حقی نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: سعیدی خودش را در وادی مشکلی قرار داده است چون فیلسوفانی مثل کانت، آثاری که دربارهاشان در ایران منتشر شده در مقایسه با زبان انگلیسی اصلا قابل مقایسه نیست.
او افزود: کتاب شما عنوان «کانت و فرهنگ جهانی» را دارد اما در کتابتان مطلقا درباره فرهنگ جهانی صحبت نشده است. بنابراین نخستین اشکال من به کتاب شما عنوان آن است. بهتر بود عنوان کتاب «کانت و نظریه فرهنگ» باشد. ما اساسا فرهنگ جهانی نداریم و در کتاب شما که من به دقت خواندم این کلمه اساسا تحلیل نشده است.
او افزود: غایت انگاری کانت مساله دیگر کتاب شماست. غایت انگاری تا زمان گالیله بوده بعد از آن غایت انگاری در علم نهی شد و تفسیر مکانیکی از ذهن دارند و نه یک امر ماورا تجربی مانند نفس و روح و غیره. شما در کتاب اشاره کردید که کانت وقتی میخواسته بحث غایت انگاری را مطرح کند از زیست شناسی شروع کرده است. در کتاب شما این نکته مسکوت باقی مانده که اگر غایت انگاری هنوز در زیست شناسی وجود دارد طبق چه ساز و کاری کانت تحلیل کرده که این غایت انگاری در سایر علوم هم هست.
حقی گفت: در صفحات 8 و 9 کتاب شما یک بحثی مطرح کردید تحت عنوان تمدن اما این فرهنگ و تمدن در کتاب به خوبی تفکیک نشده است چون فرهنگ احوال باطنی و افکار ماست اما قسمت بیرونی آن مانند جامعه و ... تمدن است. فرهنگ انفسی و تمدن آفاقی است. کانت هم معتقد است هر تحول بیرونی منوط به تحول درونی است ولی به هیچ وجه این حرف کانت را قبول نمیکنیم که ایشان غایت انگار است و آن را به سایر علوم تعمیم داده است.
او ادامه داد: بحثهایی که شما مطرح کردید که ما دو نوع فرهنگ مهارت و انضباط داریم. اگر انضباط روش هم ترجمه میشد واژه مناسبی بود. این منابعی که شما دراین کتاب به آن مراجعه کردید اعم از فارسی و انگلیسی در اثر شما تفکیک نشده است. کتاب دکتر سعیدی به هیچ وجه جنبه نقدی ندارد اما انتظارمان این است که کارهایی که در زبان فارسی انجام شده بررسی شود بدون اینکه نقد شود بعد ما وارد کانت شویم. شما برداشتی از کانت داشتید اما نقادانه نیست و من نقدی در کتاب شما ندیدم. آیا شما هیچ خللی در کار کانت احساس کردید که آن را بیان کنید؟ من کتاب را دقیق خواندم اما نقدی ندیدم.
او با بیان اینکه سعیدی سعی کرده در 130 صفحه حرف خود را بزند خطاب به اوگفت: اما من انتظارم این بوده که در مقدمه کتاب تحلیلی از کارهای انجام شده درباره کانت شوید، بعد وارد کانت شده و بگویید آیا تفسیر نقادانه از او شده است یا خیر؟ کانت هرچه وارد فلسفه کرد، ایدئالیستهای آلمانی از آن عبور کردند. اما کانت هنوز برای ما تازه است و باید در آن باقی بمانیم تا زوایای مختلف آن را تشخیص دهیم. مواردی در کتاب وجود دارد که میشود توصیفهای بهتری از آن صورت بگیرد.
سعیدی نیز در پاسخ به انتقادات صورت گرفته توضیح داد: درباره نقد دکتر ماحوزی باید بگویم، ایشان همیشه این نقد را به من داشته که خیلی مختصر کار میکنم و من هم قبول میکنم که میشود بیشتر مطالب را توضیح داد.
او افزود: اما اینکه ما فرهنگ جهانی نداریم باید بگویم محتوای کتاب آن چیزی که کانت تبیین کرده شامل نوع بشر می شود و جهانشمول است از این جهت این عنوان را انتخاب کردم یعنی فرهنگی که بر اساس آن کل بشر میتواند مناسباتش را بر اساس آن شکل دهد چون حرکت کلی بشر به سوی صلح پایدار است.
سعیدی خطاب به حقی گفت: درباره غایت انگاری مطلب شما درست است و من نمیدانم که آیا کانت این سازوکار را توضیح داده که من بخواهم آن را منعکس کنم. درباره رویکرد نقادانه از کانت هم من میپذیرم که باید نقدهایی را وارد میکردم و جایش خالی است و میشود در چاپهای بعدی این نقیصه برطرف شود.
نظر شما