استیون کینگ بعد از اعلام جایزه استوکر این رمان را در بین داستانهای مورد علاقه خود اعلام کرد و گفت که این داستان بیشتر نوعی روایت احساسات و زندگی شخصی خود اوست.
«متیو جکسون» نویسنده و خبرنگار آمریکایی در یادداشتی به علاقه شدید خود از رمانها و داستانهای ترسناک به خصوص رمانهای نوشتهشده توسط استیون کینگ اشاره میکند؛ ولی داستان لیزی را یکی از مهمترین آثار نویسنده آمریکایی می داند. استیون کینگ بعد از اعلام جایزه استوکر این رمان را در بین داستانهای مورد علاقه خود اعلام کرد و گفت که این داستان بیشتر نوعی روایت احساسات و زندگی شخصی خود اوست. جکسون مینویسد: کینگ در این رمان سعی کرده رابطه عاشقانه خود با همسرش را در قالب داستانی ترسناک روایت کند.
کینگ در این کتاب ماجرای زندگی لیزی لاندن بیوه نویسندهای مشهور و موفق را روایت میکند که اسکات لاندن نام دارد. در دو داستان روایتشده در این کتاب ماجراها تلفیقی از روانشناسی و ترس برای مخاطب تعریف میشود. لاندن در اشیای قدیمی متعلق به همسر خود چیزهایی پیدا میکند که زندگی آینده او را تحت تاثیر قرار میدهد. سفرنامه تعریفشده در کتاب به گذشته در واقع مرور خاطرات نیست؛ بلکه نوعی یادآوری ترسناک حوادث آینده است.
بیشتر رمانها و آثار کینگ درباره حوادث و ماجراهایی است که فراتر از واقعیت اتفاق میافتند و علاقه شخصی کینگ برای رفتن به بیرون از این دنیای واقعی در ماجرای لیزی نیز وجود دارد؛ اما چیزی که در این رمان متفاوت است بُعد مستقیمتر و زمینی هموارتر برای شخصیتهای داستان جهت گذراندن امور زندگی خود در دنیای واقعی است. کینگ در این رمان بیشتر سعی خود را کرده است که از حوادث واقعی این جهان غافل نشود؛ ولی همچنان همان قالب ماورایی و خیالی خود را حفظ کرده است. تلفیق واقعیت و خیال در این رمان به طور هنرمندانهای صورت گرفته است.
وقتی لیزی به گذشته و خاطرات ازدواجش با اسکات نگاه میکند، کلیدهایی را پیدا میکند که میتواند درهایی را باز کند که در دنیای واقعی وجود ندارد؛ اما باید از همین دنیای واقعی راهش را به سمت این درها طی کند. کینگ در این داستان مرگ و زندگی و دو دنیای متفاوت مربوط به آنها را کنار هم تعریف میکند و حتی وقتی میخواهد از مکانی مرموز صحبت کند، از همین دنیای واقعی برای رفتن به آنجا شروع میکند.
نظر شما