148 خاطره با عنوانهایی همچون «بسته بستری»، «تک درخت بیابان»، «کبوتر یک»، «یک نوجوان»، «حاج قاسم»، «حالا گاز بدید!»، «برادرم کجاست؟»، «برو هر وقت همقد ژ3 شدی بیا»، «مامانت گفته برت گردونم!»، «کمک به دشمن»، «زور آخر صدام»، «داشتم میرفتم!»، «شهید کتابخوان»، «شهید خانیآباد»، «بازنده کینهای»، «درود کینهای»، «تنگه دیره»، «لنگه کفش»، «من زندهام»، «پاسدارها تکه تکه میکنند شما را»، «کچل بازی»، «پسند خود، پسند دیگران»، «روزهای دلهره» و «حجت خدا» در این کتاب آمده است.
در ادامه گفتوگو با حسین مؤذن، نویسنده کتاب «روزگار بیتکرار» را میخوانیم.
در ابتدا توضیح مختصری درباره کتاب «روزگار بیتکرار» بفرمایید و اینکه چطور شد این سوژه را برای نوشتن انتخاب کردید؟
کتاب «روزگار بیتکرار» حاوی جلد نخست خاطراتی است که ایثارگران شرکتکننده در دورههای آموزش سخنوری و روایتگری به تحریر درآوردند.
از مهمترین و معتبرترین شیوههای برافروخته نگاهداشتن چلچراغ فروزان یاد و خاطره آن دلاورمردان عرصه مجاهده و پیکار، بهدست آوردن گزارشهای واقعی و عینی از زندگانی و سلوک آنها در قالب ضبط خاطرات، دستنوشتهها و یادداشتهای برجای مانده از آنها است که میزان تأثیرگذاری آن بر مخاطب آگاه به مراتب از شیوههای دیگر بیشتر ارزیابی میشود، چراکه در این گونه نگارش، عنصر خیال کمترین نقش را در اثر دارد و آن چه هست یکسره پهنه انکارناپذیر واقعیت است.
از سوی دیگر، انتشار خاطراتی که از مجاهدان راه حق در حافظهها باقی مانده و یا بر صحیفه کاغذ نقش بسته، دستمایه بکری است برای آن عده از محققان و هنرمندانی که در آثار خود، دغدغه سالکانی را دارند که روزگاری برای پاسداری از سرزمین اسلامی خویش به میدان آمدند و حماسهها آفریدند تا شجره طیبهای که بهدست آن پیر فرزانه در خاک این مرزوبوم کاشته شده بود، ببالد و به ثمر بنشیند.
پاسداشت مقام شهدا و ایثارگران و نگاهداشت یاد و خاطره آن برگزیدگان خدا، وظیفهای خطیر و ارجمند است و بیشک اجر این کار سترگ کمتر از شهادت نیست. شرح رزم و رشادت شهیدان و ایثارگران چنان جایگاهی دارد که امام(ره) فرمودند: «ما را چه رسد که با این قلمهای شکسته و بیانهای نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیلالله جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست دادهاند یا بهدست دشمنان اسلام اسیر شدهاند، مطلبی نوشته و یا سخنی بگوییم.»
همچنین با عنایت به منویات مقام معظم رهبری که فرمودهاند: «خاطرات دفاع مقدس بهمثابه رگه ارزشمندی در معدن است که باید آن را یافت و ادامه داد»، مبرهن است که بیان خاطرات دفاع مقدس بهعنوان دروازهای برای نیل به حقیقت مجاهدت و ایثار، امری ضروری و اثرگذار خواهد بود.
ویژگیهای این کتاب نسبت به دیگر آثار حوزه دفاع مقدس در چیست؟
ویژگی بارز این کتاب، درباره لحظات بحرانی شهادت، جانبازی و اسارت رزمندگان در دوران دفاع مقدس چه از زبان خود جانبازان و آزادگان و چه بستگان درجه یک ایشان و خانواده شهدا است.
بهنظر شما روندی که در موضوع روایتگری جنگ تاکنون طی شده، روند درستی بوده؟ اگر نه، روایت درست جنگ چیست؟
نسبتا درست بوده، ولی کافی و بهاندازه نبوده است. روایت جنگ باید از حالت شعارگونه، تبلیغات اضافه و گزافهگویی، تحریفات، بزرگنمایی برخی گفتارهای نابهجا و نسنجیده، حواشی غیرضروری، گزافهگوییهای ناصواب و غلط و همچنین قلم و زبان آدمهای غیرمتخصص نجات پیدا کند.
در حوزه کتاب دفاع مقدس مخاطبان بیشتر به چه نوع کتابهایی و در چه قالبهایی نیاز دارند؟
نیاز مخاطبان در حوزه کتاب دفاع مقدس بیشتر به ادبیات شفاهی، رمانهای قوی و تأثیرگذار، بازگویی ناگفتههای جنگ، اعتماد به مخاطب و برداشتن نگاه جزماندیش و تکبعدی به جنگ و جایگزینکردن نگاه ملی به مقولههای آن است.
خاطراتی که از دوران دفاع مقدس منتشر شده و آثاری که تحت عنوان فرهنگ جبهه فراهم آمده، چقدر میتواند بهعنوان مواد خام برای خلق آثار بزرگ و ماندگار مورد استفاده نسلهای بعد قرار گیرد؟
صددرصد هرچه درباره جنگ نوشته شده، به درد پژوهشگران و نویسندگان در آینده میخورد؛ ولو کتابها و آثاری که به دروغ و با غرض نگارش شده است، چراکه آیندگان با نگاه به آنها هم، پی به تضادشان با حقیقت جنگ خواهند برد. گاهی دروغ و تحریف، خود دلیلی بر اثبات حقیقت است.
از نظر شما در حال حاضر و در سال 1400 که بیش از سه دهه از جنگ تحمیلی میگذرد، موضوعی به نام ناگفتههای جنگ وجود دارد؟
بله، در رابطه با دوران دفاع مقدس ناگفتههای بسیاری وجود دارد. جنگ تحمیلی، کماکان دارای زایش اسناد و حقایق است.
ارتباط هنرمندان رشتههای دیگر مخصوصا سینما، موسیقی با کتاب دفاع مقدس و نویسندگان این حوزه به چه شکلی است و آیا اساسا لزومی دارد که اینها با هم ارتباط خوب برقرار کنند یا نه؟
ارتباط هنرمندان در رشتههایی مثل سینما و موسیقی با کتاب دفاع مقدس ضعیف است و جا دارد این ارتباط بسیار قوی شود. کارگردانهایی که در سالهای اخیر فیلمهای موسوم به «ارزشی» میسازند، نگاهشان در آثار ارائه شده متأثر از سفارشهایی است که دریافت میکنند و سطح شعور مخاطبان خود را بسیار پایین و سادهانگار فرض کردهاند. نباید بهسویی پیش برویم که موضوع جنگ تنها برای آنان دستاویزی برای درآمد و شهرت باشد، بلکه این روند باید بهگونهای طی شود که پژوهش و تحقیق ملاک ارائه آثار مکتوب باشد.
نظر شما