کتاب «کمک به کودکان در حوادث استرسزا» پاسخ میدهد؛
چگونه به کودکان قربانی حوادث استرسزا کمک کنیم؟
این کتاب به شما این آگاهی را میدهد که واکنشهای کودکان قربانی حوادث استرسزا میتواند با یکدیگر متفاوت باشد.
موقعیتی را در نظر بگیرید که کودکی شاهد شلیک گلوله به سر فردی بوده است؛ کودکی شاهد مرگ پدرش در تصادف خودرو بوده است؛ کودکی بهشکلی غیرقابلباور توسط یکی از والدینش آزار دیده است؛ نوجوانی بعد از ابتلای پدر یا مادرش به کووید- 19 امکان دیدار با او را نداشته است و پس از بردن او به بیمارستان دیگر او را ندیده است و حال تا پایان عمر نیز قرار نیست او را ببیند و بسیاری موقعیتهای دیگر. به نظر شما چه اقداماتی برای کمک به این کودکان مناسب هستند؟ همچنین، در نظر بگیرید که کودکی در آتشسوزی کشته شده است؛ خواهر و برادر کودکی بهطرز وحشتناکی در قتلهای زنجیرهای کشته شدهاند؛ دانشآموزانی سوار بر اتوبوس مدرسه واژگون شدهاند، و ... در این شرایط اقدامات مناسب برای کمک به کودکان بازمانده و اطرافیان آنها چیست؟
از آنجایی که ترکیب آگاهی و توانمندسازی تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت، ابتدا در این کتاب، اطلاعات لازم در مورد تروما در اثر حوادث آسیبزا و چگونگی ایجاد آن، افکار، رفتار و هیجانات کودکانی که یک حادثه آسیبزا را پشتسر گذاشتهاند و همچنین، نتایج تحقیقات مبتنی بر شواهد علوم اعصاب در این زمینه ارائه شده است. این کتاب به شما این آگاهی را میدهد که واکنشهای کودکان قربانی حوادث استرسزا میتواند با یکدیگر متفاوت باشد؛ مثلاً یکی دچار افت تحصیلی شود، دیگری روابطش را با دیگران قطع کند، سومی افسرده شود، چهارمی پرخاشگری کند، پنجمی اقدام به خودزنی یا خودکشی کند، ششمی اقدام به دیگرزنی کند و غیره.
این اطلاعات به رواندرمانگران این آگاهی را میدهد که به تروما نه بهعنوان یک مقوله تشخیصی بلکه بهعنوان مجموعهای از تجربیات شناختی، رفتاری و هیجانی بنگرند که منجر به بروز رفتارهایی خاص میشوند. در انتهای کتاب نیز مداخلاتی کاربردی، ساده و خلاقانه برای کمک به این کودکان ارائه شده است، زیرا بسیاری از تحقیقات موجود در مورد تروما نشان دادهاند که با ارائه مداخلات مناسب به این کودکان و نوجوانان، بررسی و اصلاح تجربیات ناگوار آنها امکانپذیر میشود. بهعلاوه، علائم اختلال استرس پس از سانحه بهطور قابلتوجهی در آنها کاهش مییابد و قدرت رویارویی این کودکان نسبت به چالشهایی که با آن روبهرو هستند، افزایش مییابد و این موارد منجر به رشد پس از سانحه در آنها میشود.
بنابراین، این کتاب برای افرادی همچون والدین، رواندرمانگران کودک، مددکاران اجتماعی، مربیان مدرسه، تیمهای مداخله در بحران و رواندرمانگران تازهکار و حتی متخصصان حرفهای که مدتها در مورد آسیبهای روانی کودکان فعالیت داشتهاند و بهدنبال روشهای جدیدی برای کار با این کودکان هستند، مفید و مؤثر خواهد بود.
در بخشی از مقدمه کتاب میخوانیم: «شناخت و درک دلایل ایجاد تروما و علائم و چگونگی بروز آن در کودکان، کمکی است به درمان رنجی که مشاهده نمیشود. تشخیص تروما در دوره کودکی بسیار دشوار و حتی غیرممکن است، زیرا نمیتوانیم آن واقعه را از نگاه کودک تجربه کنیم. این کتاب با زبانی ساده و صمیمی و با دیدی همهجانبه علل ایجاد تروما در کودکان، تأثیرات آن و مداخلات مناسب را بیان میکند.
یکی از علتهایی که اهمیت آگاهی نسبت به تروما و مداخله بهموقع را نشان میدهد، این است که بروز حوادث آسیبزا در دوره کودکی باعث تغییراتی در مغز میشوند، بنابراین، میتوانند تأثیر منفی بر یادگیری و رفتار کودک داشته باشند. پردازش اطلاعات کلامی، عمل به راهنماییهای معلم، یادآوری مطالب شنیداری، بازیابی اطلاعات و تمرکزکردن، برخی از این حوزههای شناختی هستند که پس از تجربه حوادث آسیبزا در کودکان، مورد تخریب قرار میگیرند. بهعلاوه، این کمبودهای شناختی میتواند در این کودکان منجر به ناامیدی، عزتنفس پایین، حل مسئله ضعیف، مشکلات رفتاری، تعارض با دیگران، مدرسهگریزی، ترکتحصیل و مواردی از این قبیل شود.
افرادی که با کودکان سروکار دارند، بهخصوص والدین، معلمان و مشاوران مدرسه باید از تأثیر حوادث آسیبزا بر یادگیری و روان کودکان آگاه باشند تا بتوانند سریعتر آن را تشخیص دهند و در زمان مناسب، کودک را در جهت انجام مداخلات مناسب ارجاع دهند و از سایر آسیبهایی که ممکن است کودک بهدلیل کاهش عملکرد خویش تجربه کند، پیشگیری نمایند.
هدف اصلی در انجام مداخلات مناسب برای این کودکان، این است که آنها افکار ناکارآمد مربوط به «قربانیبودن» را با افکار سازنده مربوط به «توانمندبودن» تعویض کنند و به این ترتیب حس امنیت و امید را تجربه کنند. گذر کودکان از بحرانها به کمک مداخلات بهموقع، ما را در دستیافتن به جامعهای سالم به لحاظ روانی و عاطفی یاری خواهد داد.
باید بدانیم کودکی که تجربه حوادث آسیبزا دارد، هرگز بدون مداخلات مناسب و بهصورت خودبهخودی بهبود نخواهد یافت. کودک حتماً باید مورد حمایت قرار گیرد و مداخلات مناسب دریافت کند. بدون انجام مداخلات مناسب، آسیبهای ناشی از این حوادث تا آخر عمر کودک، ادامه پیدا خواهد کرد و پیامدهای نامطلوب مختلفی خواهد داشت. برای جامعهای سالم باید تلاش شود تا دلایل آسیبها را از کودکی بهموقع شناسایی کرد تا کودکان که آیندگان این کشورند هرچه بیشتر در صحت روانی رشد یابند و بتوانند از ظرفیتها و استعدادهایشان در شکل دادن به زندگی، بهره ببرند.»
نظر شما