در کتاب «پیروزی سیاه (ایالات متحد و فقر جهانی)» به فراز و فرودهای اقتصاد آمریکا در سالهای اخیر پرداخته شده است.
این کتاب با دقتی علمی و کارشناسانه علاوه بر بررسی برنامههای تعدیل ساختاری به زعامت بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در جهان سوم (به ویژه مکزیک، شیلی، کاستاریکا و غنا) بحران بدهی، بحران محیط زیست، بازسازی اقتصاد آمریکا، تدوین و ارائه سیاست دفاعی در عصرِ بعد از جنگ سرد به درگیری تجارت ایالت متحد آمریکا با کشورهای به اصطلاح تازه صنعتی شده شرق آسیا (به ویژه کره جنوبی، ژاپن، فیلیپین، تایوان، سنگاپور، اندونزی و مالزی) و پیآمدهای آن میپردازد.
کتاب در یازده فصل به موضوعاتی چون واگشت بزرگ، چالش جنوب، لیبرالیسم و سیاست تحدید نفوذ، ریگانیسم و استراتژی واپسرانی، تعدیل:شواهد، تعدیل:هزینهها، تعدیل:پیآمدها، سلطه دوباره بر کشورهای تازه صنعتی شده، تعدیل آمریکا، پیروزی سیاه، نبرد برای قرن بیست و یکم و از همپاشی اقتصادهای آسیایی میپردازد.
به اعتقاد نویسنده، استراتژی تعدیل در عرصه نظری هر قدر جذاب باشد و با مبانی اقتصاد نئوکلاسیک هم جور دربیاید، در واقعیت زندگی، داستان به گونهیی دیگر است. اگرچه از «انقلاب» در میدان اندیشه، به ویژه اندیشه اقتصادی سخن میگویند و اگرچه مدعیاند که سرانجام، در سالهای پایانی قرن بیستم راه برونرفت از بحران اقتصادی – اجتماعی حاکم بر کشورهای اکثریت جهان را یافتهاند، اما این استراتژی تازه به واقع نشانه بازگشتی است به سالهای انباشت توامان فقر و ثروت، همان دوره ناپایداری که با بحران ادواری ویژگی یافته است.
اقتصاد خدماتی چیست؟
در همان حال که شرکتهای آمریکایی میکوشیدند با درهم شکستن کار سازمانیافته هزینههای دستمزد ایالات متحد را کاهش دهند، با انتقال بخشهای قابل توجهی از عملیات تولید صنعتی به کشورهای جهان سوم که قانون حمایت از کارگرانشان قوی نبود، این روند را تقویت کردند. علت این انتقال، به واقع شعارهای جمهوریخواهان در ستایش از سودجویی و مذمت مسئولیت اجتماعی بنگاهها بود. نتیجه این روند، از دست رفتن میلیونها فرصت واقعی و بالقوه شغلی در تولید صنعتی بود که برای «دو نسل از کارگران یدی در سالهای پس از جنگ جواز ترفیع آنان به طبقه متوسط بود، و همچنین موجب محدود شدن نابرابریهای اقتصادی – اجتماعی شد.
در اوایل سالهای 1990 تهی شدن صنایع تولیدی بر موقعیت کارگران غیر یدی (کارمندان اداری) هم تاثیر گذاشت. با عده کمتر کارگران یدی برای اداره امور، و همچنین به کارگیری مدیران، مهندسان، طراحان کمهزینهتر از کشورهای جهان سوم، بنگاههای آمریکایی از آی بی ام تا جنرال موتورز نه فقط از شمار کارمندان دفتری کاستند بلکه مدیران سطوح متوسط و بالا را هم بیکار کردند؛ به حدی که در دوره رکود 93 – 1991 مدیران و کارمندان بسیار ماهر هم به صف کارگران بیکار شده نیمهماهر و فاقد مهارت پیوستند. رکود و مهاجرت شغلی باعث شد که دستمزد و مزایای کارگران غیر یدی در 88 – 1987 به میزان 2 درصد کاهش یابد، در حالی که از مزد ساعتی فارغالتحصیلان کالج در میان نیروی کار به میزان 3 درصد کاسته شد.
آیا آمریکا جهان سومی شده است؟
فشار دوگانه آمریکا بنگاه سالار و واشینگتن جمهوریخواهان، آمریکاییان را مجبور کرد که ذرهای را هم به دیگران ببخشند. در پایان دهه 1980 در حالی که 20 درصد غنیترین بخش جمعیت بیشترین سهم از درآمدها را داشتهاند، برای 60 درصد از فقیرترین بخش جمعیت هرگز سهم از درآمدها تا به این حد اندک نبوده است.
حتی در دوره ریاست جمهوری بوش – ریگان در میان 20 درصد از غنیترین بخش جمعیت، درآمد 1 درصد آنان در فاصله سالهای 89 – 1980 به میزان 63 درصد افزایش یافت؛ یعنی در مجموع 53 درصد از کل افزایش درآمدهای خانوار نصیب این 1 درصد شد. در حالی که به واقع 60 درصد از درآمد فقیرترین بخش خانوارها کاهش یافت.
این نکته جالب است، دولتی که مدعی اعاده توان ایالت متحد بود، در شرایطی که رقابت جهانی سختتر شده به کاهش قدرت اقتصادی این کشور شتاب داده است. این باطلنمایی از آنجا ناشی میشود که سیاستهای دولت و بنگاهها اگرچه قدرت نظامی ایالات متحد را در سطح جهان بیشتر کرده و موجب رشد کوتاه مدت اقتصادی شده است، اما از دیدگاه سلامت درازمدت اقتصاد آمریکا پیآمدهای فاجعهباری داشته است.
کتاب «پیروزی سیاه (ایالات متحد و فقر جهانی)» نوشته والدن بیو با ترجمه احمد سیف و کاظم فرهادی در 234 صفحه به بهای 47 هزارتومان منتشر شده است.
نظر شما