سه‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۲
در «اتللوی تابستانی» از آپارتمان و زندگی شهری بیرون زدم و سفر کردم

نسیبه فضل‌اللهی گفت: «در مجموعه دومم یعنی «اتللوی تابستانی» از آپارتمان و زندگی شهری بیرون زدم و سفر کردم منظورم سفرکردن با داستان‌هاست و به دل جاده زدم، از جنوب و شرق و غرب نوشتم و سعی کردم «سفر»کردن را به محتوای داستانی مجموعه اضافه کنم.»  

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مجموعه داستان «اتللوی تابستانی» نوشته نسیبه فضل‌اللهی به‌تازگی توسط نشر ثالث به چاپ رسیده است. نویسنده در این مجموعه سعی کرده جغرافیای داستانی‌اش را گسترش دهد و به قول خودش به جاهای مختلفی در کشور سفر کند و از ادبیات آپارتمانی فاصله بگیرد. این مجموعه شامل داستان‌های اتللوی تابستانی، سبیل چرخان، عروسی شاهانه و غرقاب، یونس جنگل حرا است که هرکدام داستانی مجزا را روایت می‌کند. در ادامه گفت‌وگوی ایبنا را نسیبه فضل‌اللهی می‌خوانید:
به‌نظرم مکان در این مجموعه به مانند یک شخصیت عمل می‌کند و در جاهایی به روایت جان دوباره‌ای می‌بخشد؛ به شکلی که خواننده می‌تواند به شکل ملموسی با مکان و فضا ارتباط برگیرد. درباره مکان‌ها، فضا و همچنین زمان‌هایی که در این مجموعه به کار گرفته‌اید، بیشتر توضیح دهید.
فرمول ساده‌ای که برای این کار سراغ داشتم، این بود که مکان‌‌های مختلف، داستان‌های مختلفی را روایت می‌کنند و به حتم راویان متنوع‌تری هم دارند، برای همین تصمیم گرفتم از پایتخت و شهر مادری‌ام بیرون بزنم و برای نوشتن داستان به سراغ اقلیم‌های دیگر هم بروم. من در مجموعه داستان اولم یعنی «شکارچیان در برف» که توسط نشر ثالث چاپ شده به سراغ آدم‌هایی رفتم که در یک شهر بزرگ، مثل اصفهان یا تهران زندگی می‌کنند و با مصایب زیست در کلان‌شهرها مواجهند و البته مصیبت دیگری هم دارند و آن، زندگی به عنوان انسان در عصر پسامدرن است؛ اما در مجموعه دومم یعنی «اتللوی تابستانی» از آپارتمان و زندگی شهری بیرون زدم و سفر کردم. منظورم سفرکردن با داستان‌هاست و به دل جاده زدم، از جنوب و شرق و غرب نوشتم و سعی کردم «سفر»کردن را به محتوای داستانی مجموعه اضافه کنم.
 
«اتللوی‌ تابستانه» داستان یک قتل است یا بازافرینی آن؟ داستانی پلیسی که به‌نظرم روایتش در آن دوره متفاوت است.
 بازآفرینی یک قتل است؛ منتها قتلی که کاملا هم قتل نیست، یعنی بیشتر خودکشی است تا قتل؛ اما در ژانر پلیسی‌نویسی گنجانده می‌شود. من تجربه‌ای در نوشتن ژانر پلیسی نداشتم. علی‌رغم اینکه یکی از ژانرهای محبوبم است. اما هدفم در این داستان فقط روایت ژانری آن نبود، گاهی اوقات در ژانر پلیسی، شخصیت فدای پلات و طرح داستان می‌شود به همین دلیل من به عمد تلاش کردم تا وزنه شخصیت و پلات داستانی در داستان اتللوی تابستانی بهم نخورد دوست داشتم مخاطب گرتا کهنمویی را بشناسد، فارغ از نگرانی برای سرانجام او یا بقیه شخصیت‌های داستان. اتللوی تابستانی از طرفی نیم‌نگاهی هم به نمایشنامه معروف شکسپیر دارد منتها به خاطر حضور شخصیتی مثل گرتا، به اتللوی داستان رکب زده می‌شود و به خلاف همه اتللوها که دزدمونا را می‌کشند این‌بار دزدمونا پیش‌دستی می‌کند و نقشه‌ای می‌کشد که نتیجه‌اش تنبیه بدفرجامی برای اتللوی داستان ماست.
 


درباره لحنی که در پرداخت داستان‌ها به کار گرفته‌اید، توضیح دهید که چگونه به این لحن رسیدید و این نزدیکی به زبان عامه به چه قصدی بوده است؟
خوب هر داستان، لحن خودش را می‌طلبید مثلا اتللوی تابستانی با نثر راپرت‌های قدیمی تنظیم شده، راپرت‌ها و گزارش‌های نظمیه در دهه بیست شمسی. چون داستان هم از زبان یکی از بازرسانی نقل می‌شود که مسئولیت تحقیق قتل در سالن تئاتر را به عهده داشته و به همین دلیل داستان به لحن گزارش‌های‌سازمانی در دهه بیست نوشته شده است. در مورد شخصیت‌ها، اگر شخصیت عامی بوده زبان داستان هم به آن شخصیت نزدیک شده، مثلا روایت درشکه‌چی در داستان اتللو. در داستان غرقاب موقع دیالوگ‌نویسی شخصیت‌ها باید به شخصیت دو زن روستایی نزدیک می‌شدم و در چینش کلمات حواسم بود که آنها از چه جامعه‌ای می‌آیند، آرزویشان چیست و باید چطوری حرف بزنند.
 
غلبه داستان‌های زنانه در این مجموعه برای من جالب توجه بود یا بهتر بگویم نوعی زنانگی. درباره شخصیت‌هایی محوری‌ای که در این کتاب آفریده‌اید، بیشتر به ما بگویید.
وقتی نویسنده داستان، زن است خیلی تعجب ندارد که شخصیت‌های زن اثرش بیشتر باشند حتی اگر کمتر هم باشند جای تعجب ندارد، به نظرم بهتر از مرزبندی‌های جنسیتی فراتر برویم. زن یا مرد بودن نویسنده اهمیت دارد یا تجربه زیسته آن فرد که حالا روی ورق می‌آید؟ موقع نوشتن داستان «یونس جنگل حرا» مخصوصا عمو و پدر را برای روایتم انتخاب کردم. شاید کسی پیدا شود و بگوید چرا مادر را انتخاب نکردی، خب این انتخاب من است، انتخاب کردم عمو و پدر را برای این سوگواری قدیمی انتخاب کنم، دوست داشتم سوگواری پدر را برای پسر مفقود‌الاثرش بنویسم. یا مثلا برای داستان غرقاب دنبال یک جنگ زنانه میان سه هوو بودم که هر سه‌نفرشان برای قاپیدن محبت یا استقلال یا ثبات مالی با یکدیگر می‌جنگند.
 
در آخر چرا نام مجموعه را «اتللوی تابستانه» گذاشته‌اید؟
 داستان اتللو در تابستان اتفاق می‌افتد. در شهریور ۱۳۲۰ و به همین خاطر هم من اسم داستان را گذاشتم اتللوی تابستانی. در واقع آنچه الهام‌بخش من برای نوشتن این داستان بود، عکسی است از یک گروه تئاتر که در اوایل ۱۳۰۰ و در شهر اصفهان گرفته شده است. زیر عکس نوشته شده بود اتللو، بعد از دیدن عکس، داستانش را تخیل کردم. داستان یک گروه تئاتر در جلفای اصفهان و نتیجه‌اش هم شد اتللوی تابستانی.
 
مجموعه داستان «اتللوی تابستانه» نوشته نسبیه فضل‌اللهی در 138 صفحه و با قیمت 28 هزارتومان به چاپ رسیده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها