شهلا انتظاریان میگوید دوره ادبیات تعلیمی کمابیش گذشته است، این نوع ادبیات در واقع ابزاری قدیمی است که در خدمت برخی مقامات بوده یا هنوز وجود دارد برای اینکه بهطور مستقیم به بچه بگویند چه باید بکنند یا نکنند.
چرا بچهها بیشتر به داستانهای چندجلدی و مجموعهای علاقه دارند؟ در انتخاب این مجموعه این نکته را هم در نظر گرفتهاید؟
بسیاری از بچهها به داستانهای چندجلدی و مجموعهای علاقه دارند و در مورد خردسالان این موضوع بیشتر به چشم میخورد. شاید به دلیل آسانی، تشابه، تکرار، سبک نگارش، آشنایی با شخصیتها، طرز بیان و واژگان به کار گرفته شده، انتظاراتشان بهتر برآورده میشود و راضی میشوند. یا مثلاً مخاطبانی که خیلی به خواندن کتاب رغبت نشان نمیدهند، میخواهند شروع داستان سهل و ممتنع باشد و راحتتر خط داستانی را دنبال کنند. وقتی خردسالی با شخصیتهای یک کتاب به خوبی ارتباط برقرار میکند، طبیعی است که به کتابهای دیگری با همان شخصیتها نیز علاقه نشان دهد و از این طریق میتوان کودک را به مطالعه علاقهمند کرد و کودکانی که به تازگی یاد گرفتهاند بخوانند، آشنایی با یک جلد باعث میشود جلدهای بعدی را راحتتر بخوانند.
بنده بیشتر به کتابهای تکجلدی علاقه دارم تا مجموعهها، البته تعدادی کار مجموعهای هم در کارنامهام دارم. ترجمه این مجموعه از طرف نشر «بازی و اندیشه» به من پیشنهاد شد. این نشر چند سال پیش کتابی با عنوان «دستی که بوسه میزند» چاپ کرده بود که خانوادهها و مروجان کتاب استقبال خوبی از آن داشتند. وقتی ناشر این کتاب را دوباره با ویرایش اینجانب و در واقع به نوعی بازنویسی ترجمهاش چاپ کرد، سایر جلدهایش را برای ترجمه به من سپرد.
یک شخصیت ثابت و تکرارشونده در داستانهای کودک که به صورت مجموعه هستند، چه تاثیری در ارتباط آنها با داستانها دارد؟
یک کتاب مصور خوب و شامل متن و تصویری تاثیرگذار میتواند روی کودک تاثیر بگذارد نه فقط شخصیتی ثابت و تکرارشونده. اما به ویژه کودکان خردسال چهرههای آشنا را دوست دارند، راحتتر با آنها ارتباط برقرار میکنند و بهتر میتوان از طریق آنها پیام را منتقل کرد. کودک بهتر با این شخصیتها همذاتپنداری میکند، خود را در قالب آنها میبیند، میتواند کمابیش کارهای شخصیت را پیشبینی کند یا به خواندن کتابهای بعدی مجموعه تشویق میشود.
کتابهای مصور کودکان همراه با قصه تا چه اندازه بر قدرت خیالپردازی بچهها موثر است؟
کودکان به ویژه کودکان زیردبستان معمولاً بیشتر از طریق تصویر با کتاب ارتباط برقرار میکنند، چرا که از روی تصویر میتوانند متن خوانده شده را به یاد بیاورند یا حتی داستانی براساس تصاویر برای خود ببافند. متن و تصویر باید کامل کننده هم باشند، نه اینکه تصاویر عین متن را برای مخاطب بازگو کند. برخورداری یک کتاب از تصاویر خلاقانه و هنرمندانه در به پرواز درآوردن قوه خیال کودک به او کمک میکند.
به نظر میرسد با توجه به عناوین این مجموعه به نوعی ادبیات تعلیمی کودکان به شمار میآیند. این اشاره در اسامی داستانها بچهها را درگیر میکند؟
البته دوره ادبیات تعلیمی کمابیش گذشته است، این نوع ادبیات در واقع ابزاری قدیمی است که در خدمت برخی مقامات بوده یا هنوز وجود دارد برای اینکه بهطور مستقیم به بچه بگویند چه باید بکنند یا نکنند. اما مجموعه چستر در مورد مسائل آموزشی و تربیتی به کودک شناخت میدهد که این ویژگی لازمه کتابهای خردسال است. در هر یک از این کتابها، کودک در مورد راه برون رفت از مشکلی عام شناخت پیدا میکند. نویسنده از فضای جنگل و حیوانات استفاده کرده تا برخی مفاهیم را برای خردسال توضیح بدهد و مخاطب خودش از طریق همذاتپنداری با شخصیتهای قصه نتیجهگیری میکند نه اینکه دستوری مستقیم به او داده شود. در ضمن بستری برای ایجاد گفتوگوی صمیمی و دوستانه بین والد و کودک یا مربی با کودکان فراهم میسازد.
شخصیتهای حیوانی در ادبیات تعلیمی بیشتر موثرند یا شخصیتهای انسانی؟
در مجموع ادبیات تعلیمی را نمیپسندم چه با شخصیتهای حیوانی باشند چه انسانی. اما شخصیتهای حیوانی برای خردسالان معمولاً بهتر جواب میدهد. زیرا علاوه بر درونمایه تربیتی- روانشناختی که در این نوع کتابها دیده میشود، شناخت طبیعت و آشنایی و دوستی با حیوانات گوناگون را نیز دارد. در این مجموعه، تصاویر زیبا و خلاقانه خانم «باربارا لئونارد گیبسن» بر بار معنایی متن افزوده و داستان را برای مخاطب دلپذیرتر کرده است.
در این مجموعه داستان به چه مفاهیمی اشاره شده است؟
هر یک از کتابهای این مجموعه به یکی از دغدغههای خردسالان میپردازد. برای مثال، کتاب «جیب پر از بوسه»، ماجرای یک بچه راکون به اسم چستر است که با به دنیا آمدن فرزند کوچکتر خانواده احساس میکند محبت مادر از او سلب شده و هدف نویسنده دادن احساس امنیت به فرزند بزرگتر است تا او بفهمد با آمدن فرزند کوچکتر، علاقه مادرش نسبت به او کم نشده. موضوع کتاب «بوسه خداحافظی» نقل مکان و تغییر خانه است، موضوعی که همیشه برای کودکانی که مجبورند از محل زندگی خود و همسایگان و همکلاسیها دور شوند، موجب پریشانی آنها میشود. در «زورگوی بد گنده»، مسئله رویارویی با بچههای قلدر و پیامدهای آن مطرح میشود و در «یک روز کامل در خانهی دوست»، حس تنهایی و غربت ناشی از دور ماندن از مادر و خانواده و چگونگی پذیرفتن و کنار آمدن با آن در صورت لزوم، مطرح میشود.
نظر شما