این مترجم با تاکید بر اینکه نویسنده در رمانش به معرفی مفهوم عشق و پیامدهایش میپردازد گفت: این نویسنده حدود 11 سال پیش رمان دیگری با محوریت شخصیتهای همین رمان نوشته بود که میتوان آن را بخش اول دانست. «نشر نو» ترجمه قسمت اول را به مترجمی دیگر سپرده و بخش دوم را نیز من ترجمه کردهام، البته رمانی که به فارسی برگرداندهام با وجود شخصیتهای مشترک، دنباله آن اثر اولیه نیست.
مترجم «فرار کن خرگوش» درباره آثار دیگری که ترجمه آنها را به پایان رسانده نیز چنین گفت: کتابی هم به اسم «روانگسیختگیهای جمعی» اثر خانم ازمه ویجونگ وانگ را ترجمه کرده و به نشر جیحون سپردهام که شبه اتوبیوگرافی است. نویسنده این کتاب، روانپزشکی است که خودش به روانگسیختگی (شیزوفرنی) مبتلاست و کتابی شبه داستانی، شبه علمی درباره شرح حال آدمهایی نوشته که مبتلا به روانگسیختگی هستند.
سمی افزود: ترجمه کتاب «تورتیلا فلت» از جان اشتاین بک را هم به پایان رسانده و تحویل ناشر دادهام، ضمن اینکه مشغول ترجمه کتاب «خوشههای خشم» همین نویسنده هستم. گرچه این دو کتاب جان اشتاین بک قبلا ترجمه شده، اما نشر افق تصمیم گرفته ترجمههای جدیدی از آثار این نویسنده منتشر کند. من نیز در مقدمه کتاب، درباره چرایی ترجمه مجدد این آثار توضیح دادهام.
مترجم کتاب «هرگز رهایم مکن» اثر ایشیگورو افزود: این تکرار دو دلیل عمده دارد. نخست اینکه ترجمههای موجود ایرادهای زیادی دارد. البته ترجمههای متعددی از آثار اشتاین بک وجود دارد که من همه آنها را نخواندهام اما ضعفهای موجود ما را به ترجمه دوباره این آثار مهم دنیای ادبیات ترغیب کرد.
این مترجم درباره انگیزه دیگرش گفت: البته دلیل دیگری هم برای من وجود داشت. ترجیح میدهم به جای ترجمه یک اثر میانمایه امروزی، یک کار کلاسیک عالی را به فارسی برگردانم. پیدا کردن رمان خوب جدید که ادبیتی در آن باشد و جذابیت هم داشته باشد بسیار سخت است. نویسندگان با کیفیتی مانند ایشیگورو یا مارگارت اتوود بسیار انگشت شمارند؛ در عوض امروزه پر شده از نویسندگان درجه سه و چهار، که رمانهایی از آنها وارد بازار کتاب میشود، خیلی زود فیلمی با اقتباس از آنها هم ساخته میشود، فروش هم میکنند اما به مرور به فراموشی سپرده میشوند. البته نویسندگانی مانند توماس پینچن یا مارتین ایمیس هم هستند که آثار ارزشمندی دارند ولی امکان ترجمه آنها در ایران وجود ندارد. در نتیجه من ترجیح میدهم به سراغ رمانهای کلاسیک جهان که به نظر خودم جای کار دوباره دارد بروم.
وی در پاسخ به این سوال که «چه ویژگیهایی در آثار ادبی شرقی، سبب شده مترجمان به سمت ترجمه این آثار گرایش پیدا کنند؟» توضیح داد: رمان در اصل به اروپا تعلق دارد اما نویسندگان آمریکایی، آمریکای لاتین، ترکی و ژاپنی هم توانستند به تدریج این ژانر را از آنِ خود کنند. از این لحاظ اگر در نظر بگیریم آثار ادبی نویسندگان عرب، ژاپنی و چینی که به لحاظ فرهنگی و تاریخی بیشتر به ما نزدیکند اگر بیشتر در ایران ترجمه و چاپ شوند میتوانیم ارزیابی بیشتر و بهتری از ادبیات شرق داشته باشیم و این ترجمهها شاید کمک کنند ما هم بیدار شویم و رمان جدی تولید کنیم؛ رمان جدی به این مفهوم که هم کیفیت داشته باشد و هم در سطح جهانی قابل عرضه باشد. پویاترین ژانر ادبی به نظر من امروز رمان است. رمان حتی اگر از مریخ هم بیاید و ترجمه شود عالی است.
«نوسترومو» اثر جوزف کنراد، «تسلیناپذیر» اثر کازو ایشیگورو، «نکسوس» اثر هنری میلر، «در باب طنز» اثر سیمون کریچلی، «در باب داستان» اثر ریچارد کرنی، «اپرای شناور» اثر جان بارت، «اخگر پردیس» اثر ماری رنولت، «مراسم تشییع» اثر ماری رنولت، «اوریکس و کریک» اثر مارگارت اتوود، «سرگذشت ندیمه» اثر مارگارت اتوود، «دسامبر رئیس دانشکده» اثر سال بلو، «مالوی»، «مالون میمیرد» و «نامناپذیر» از آثار ساموئل بکت، «چشم گربه» اثر مارگارت اتوود، «زیبا و ملعون» و «این سوی بهشت» از آثار اسکات فیتزجرالد، «سنتائور» و «فرار کن، خرگوش» از آثار جان آپدایک، «مدار رأس السرطان» اثر هنری میلر، «غول مدفون» و «هرگز رهایم مکن» دو اثر از کازوئو ایشی گورو، «فروید در مقام فیلسوف (فرا روان شناسی پس از لاکان)» اثر ریچارد بوتبی کتابهایی هستند که با ترجمه سهیل سهی منتشر شدهاند.
نظر شما