مترجم کتاب «لالانی دختر دریای دور» در گفتوگو با ایبنا:
لالانی به بچهها یاد میدهد دنیای بهتری برای خودشان بسازد
شهلا انتظاریان گفت: لالانی نمیخواهد قهرمان باشد بلکه میخواهد دنیای بهتری برای خودش بسازد و برای این کار تلاش میکند، از سختیها نمیترسد، ظلم ظالمان باعث یک جا ماندنش نمیشود، با نومیدی و یاس میجنگد، به قصههای جزیره گوش میدهد و شناخت مییابد، به اتفاقهای تاریخی مثبت فکر میکند و ترغیب میشود برای خودش، مادرش، دوستانش و سایر افراد دهکده کوچکش قدمی بردارد.
رمان لالانی دختر دریای دور دومین کاری است که از این نویسنده ترجمه میکنید؟ این انتخاب شما بود یا با رایزنی با انتشارات داستان جمعه این اتفاق افتاد؟
کتاب «لالانی دختر دریای دور» در واقع چهارمین کتابی است که بنده از خانم ارین انترادا کلی ترجمه کردهام نه دومین. اولین کتاب «آهااای دنیا» است که برنده جایزه نیوبری سال 2018 بود و از همین طریق با این نویسنده آشنا شدم و بعد از آن کتابهای «اول تو بازی کن» و «سرزمین دختران فراموش شده» و حالا هم کتاب «لالانی دختر دریای دور». کتاب «آهااای دنیا» اولین همکاری من با انتشارات داستان جمعه و به شرط خرید کپی رایت بود که متاسفانه تلاشهای ناشر به دلیل تحریمها به نتیجه نرسید. از آنجایی که به طور کلی نگاه و قلم این نویسنده مورد تاییدم بود، به اتفاق نشر داستان جمعه تصمیم گرفتیم روی سایر آثارش نیز کار کنیم.
مفاهیم انسانی و عمیق در «لالانی دختر دریای دور» نوجوان را از داستانهای فانتزی و خیالی صرف به سطح عالیتری از درک داستان رسانده، آیا انتقال این مفاهیم، برای مخاطب نوجوان چالش برانگیز بوده است؟
البته هر کتاب چالشهای خودش را دارد و این کتاب هم استثنا نیست. لالانی دختری از آسیای دور و جزیرهای دور افتادهاست، دختری در جامعهای کوچک که با مشکلاتی همچون فقر، کمبود پدر، مردسالاری و ظلم حاکمان روبهروست و تمامی اینها مسائل دنیای واقعی است. اما داستان واقعی او با افسانهها و دنیای خیالی آمیخته است، افسانههایی که ریشه در آسیای شرق و به ویژه سرزمین نویسنده یعنی فیلیپین دارد. در کتاب به اسامی و اسطورههای آن منطقه اشاره شده که اصلاً به گوش من نخورده بود.
با توجه به اصلیت فیلیپینی نویسنده تلفظ برخی نامها در زبان فارسی کمی سخت است، از جمله شخصیتهای همراه لالانی، آیا این ترس پیش نیامد که شاید خوانش رمان سخت بوده و توسط مخاطب نوجوان بازخورد خوبی نداشته باشد؟
طبیعی است، اسامی فیلیپینی برای ما و همچنین کودکان ما کمابیش نامانوس است، زیرا کمتر با این فرهنگ آشنا هستیم. البته سعی کردهام با دادن پانویس یا اعراب گذاری، خوانش این اسامی را برای مخاطبان آسانتر کنم. اما عقیده دارم که به صرف ناآشنایی مخاطبان با برخی اسامی نباید آنها را از خواندن آثار خوب محروم کرد. اتفاقاً این را یکی از ویژگیهای مثبت این نویسنده میدانم، زیرا متعلق به فرهنگی است که ما و کودکان ما کمتر با آن آشنایی داریم و وظیفه یک مترجم کودک و نوجوان آشنا کردن مخاطبان با سایر فرهنگهاست، نه فقط فرهنگ غرب. خانم «ارین انترادا کلی» یک نویسنده فیلیپینی- امریکایی ساکن امریکاست که در آثارش فرهنگ فیلیپین را معرفی میکند. ادبیات مهاجران در دنیای امروز جای خودش را باز کرده است.
لالانی، دختری در فکر قهرمان شدن نیست. در واقع داستان به سمت قهرمان پروری و رویایی ساختن زندگی برای نوجوانان نرفته، این واقع نمایی در دنیای فانتزی چگونه در هم آمیخته شدهاند؟
بله، در واقع لالانی نمیخواهد قهرمان باشد بلکه میخواهد دنیای بهتری برای خودش بسازد و برای این کار تلاش میکند، از سختیها نمیترسد، ظلم ظالمان باعث یک جا ماندنش نمیشود، با نومیدی و یاس میجنگد، به قصههای جزیره گوش میدهد و شناخت مییابد، به اتفاقهای تاریخی مثبت فکر میکند و ترغیب میشود برای خودش، مادرش، دوستانش و سایر افراد دهکده کوچکش قدمی بردارد.
به عنوان مترجمی که هم کتابهایی با موضوعات فانتزی و هم کتابهایی با موضوعات رئال ترجمه کرده اید، انتقال مفاهیم به نوجوان و در نتیجه بازخورد از نوجوان به چه صورت است؟
من اصولاً تا کتابی را کامل نخوانم و به عنوان یک بررس و کارشناس کتاب ترجمه آن را مفید ندانم، اقدام به ترجمه نمیکنم. لازم نیست مترجمی فقط کتابهای واقع گرا یا فقط فانتزی را ترجمه کند. به نظر من تک تک ما در دنیایی آمیخته از واقعیت و خیال زندگی میکنیم، حالا گاهی واقعیت پررنگتر میشود و گاهی خیال. نوجوانان هم همین طور. سلیقهها در انتخاب کتاب متفاوت است، یکی فانتزی را ترجیح میدهد و دیگری واقعگرا را. آنچه که مهم است، موضوع داستان و فضا و شخصیتهایی که نویسنده برای آن انتخاب میکند. اگر اثری شایسته ترجمه باشد و اگر مترجم بتواند از پس فضاسازیها و زبان آن به خوبی بربیاید، مسلماً مخاطبان خود را خواهد داشت.
لالانی، قهرمانی دختر است، این روند صعودی در داستانهای فانتزی که در این چند سال شاهدش بودهایم، اغلب دختران را به سمت شکستناپذیری و قوی بودن برده است، قطعا سیاستی پشت این ادبیات است. از نظر شما این فرآیند چگونه است؟
بله، در سالهای اخیر خیلی بیش از گذشته شاهد وجود قهرمانان دختر در کتابها و فیلمها و غیره هستیم. بیتردید شرایط اجتماعی جوامع مختلف تاثیر قابل توجهی روی این موضوع دارد. آن دوره گذشته است که فقط پسران و مردان در جامعه حق ابراز وجود داشتند، امروزه زنان پا به پای مردان کار میکنند و مسئولیتهای مهم اجتماعی و سیاسی دارند، پس چرا در کتابها قهرمانان دختر نباشند؟ شاید یکی دیگر از دلایلش این باشد که بسیاری از نویسندگان کودک و نوجوان خانم هستند. شاید دلیل دیگرش این باشد که زنان میخواهند سالها دیده نشدن را جبران کنند؟! به هر حال به نظر من اعتدال در هر چیز خوب است، دختر و پسر را دارای تواناییهای مشابه می دانم و توجه به هر دو جنسیت را لازم.
اگر بخواهید عمیقترین
لایه و مفهوم کتاب را بیان کنید، کدام فصل آن را توصیه میکنید؟
این داستان پر از افسانهها و قصههای ترسناک است، مصداق دنیای ما که پر از شیاطین و هیولاها و ظالمانی است که در پی مکیدن خون زیردستان خود هستند. پر از شخصیتهایی که حتی ناخواسته و ناآگاهانه به دیگران ظلم میکنند و برای کارشان دلایل خود دارند. آنها برای این کار از کتاب، فیلم، هنر، مذهب و باور استفاده میکنند. لالانی در دهکده کوچکش با افرادی ظالم و همچنین افرادی مهربان روبهروست. در سفرش به دریای دور نیز با شخصیتهای کوچک و بزرگی روبهرو میشود که هر یک به نوبه خود منحصر به فرد هستند. شخصیتهایی که اگرچه گاهی اشتباههایی میکنند اما به دلیل انجام کارهای مفید و مهربانی خود قویتر میشوند نه ضعیفتر، موضوعی که کودکان و نوجوانان ما نیز باید درنظر بگیرند و از آن درس بگیرند. شاید بتوان برای این سوال شما فصل درس را گفت، اگرچه هیچ فصلی بدون خواندن سایر فصلها معنایی ندارد.
نظر شما