کتاب «تاریخ اندیشههای اقتصاد سیاسی غرب (با نگاهی به بنیادهای فلسفی آن در قرن نوزدهم و بیستم)» در واقع حاصل سالها تلاش هدفمند و مداوم ملیحه بصیر در زمینه تاریخ اندیشههای فلسفی و اقتصاد سیاسی غرب است که به تشریح و تبیین تفکرات فلسفی و نظام فکری اندیشمندان و صاحبنظران برجسته غرب پرداخته است.
کتاب «تاریخ اندیشههای اقتصاد سیاسی غرب (با نگاهی به بنیادهای فلسفی آن در قرن نوزدهم و بیستم)» در واقع حاصل سالها تلاش هدفمند و مداوم ایشان در زمینه تاریخ اندیشههای فلسفی و اقتصاد سیاسی غرب است که به تشریح و تبیین تفکرات فلسفی و نظام فکری اندیشمندان و صاحبنظران برجسته غرب پرداخته است. نظریهپردازان و اندیشهورزانی که هر کدام بر اساس بینش و جهانبینی خود، با رویکردها و دیدگاههای متفاوتی به ارزیابی پدیدهها پرداختهاند.
نویسنده در این کتاب با تأکید بر خصلت جانبدارانه جهانبینیها در جوامع طبقاتی و پیوند اجتنابناپذیر میان علم، اقتصاد و سیاست، براین باور است که اصل حرکت و تبدل و تحول، بنیان هرگونه شناخت حقیقت علمی است.
در بخشی از مقدمه نویسنده بر این کتاب میخوانیم: «همه فجایع اسفناک کنونی، ریشه در آزمندی افسار گسیخته سیستم ناعادلانه سرمایهداری در مصرفگرایی و سودپرستی دارد و بازتابِ طبیعی جهانی است که نیروهای نامرئی، سرنوشت و اختیار و اراده بشر را تحت سیطره خود قرار داده است. بهرغم تمامی یاوهگوییها در باره ضرورت دموکراسی و آزادیهای فردی به عیان مشاهده مینماییم که این واژههای مقدس و انسانی نیز از سوگیریهای سیاسی در امان نمانده است.
بواسطه قدرت شبکههای اقتصادی متمرکز که همچون تارهای عنکبوت برتمام جوانب زندگی بشر تنیده شدهاند، دموکراسی و آزادی واقعی تنها برای بخش معدودی از جهان تحقق مییابد. طوری که به شکل تأثربرانگیزی درمییابیم که انسان مدرن به مراتب کمتر از گذشته بر سرنوشت و آینده خود سیطره دارد و بطور مداوم ابزارهای متنفذی برای جهتدهی آراء و افکار عمومی تدارک دیده میشود. بیکاری و عدم اشتغال دائمی و رنج و رخوت و نارضایتیهای حاصل از آن، فشارهای طاقتفرسایی را بر جان و روان انسانها برجای گذارده است. گویی همه ناگزیرند تا از استانداردها و شاخصهای زندگی انسانی فاصله بگیرند.»
مولف کتاب در بخش دیگری از مقدمه مینویسد: «اصل حرکت و تناقض و دگرگونی که روح هر گونه شناخت حقیقی علمی است، هم در جهان طبیعت و هم در جوامع انسانی حکمفرماست. آرا و ایدهها و مکاتب نیز از این قاعده مستثنا نیستند. جهان سرشار از ایده دگرگونی و طرحها و تراوشهای ذهنی نوینی است که از تضارب آراء و برخورد اندیشهها بوجود آمده است. اندیشههای نوین خط بطلانی بر جماد فکری و بینشهای سلطهجویانه قدرتمندان جهانی میکشاند که فلسفه، سیاست و ارزشهای نظام خود را ابدی و ازلی میپندارند، حال آنکه بواسطه این تفکر در زوال سراشیبی و در چنگ بی اعتمادی و بدبینی گرفتار آمدهاند. آنها از این نکته غافلاند که هر دورانی آبستن حوادث و رخدادهای دورههای بعدی است. هر فرماسیون اقتصادی- اجتماعی محصول مرحله معینی از تاریخ بوده و پاسخگوی نیازمندیهای نظری و عملی ویژه آن است. تناقضها و تضادهای پدید آمده در آن نهتنها در پهنه اقتصادی و اجتماعی بلکه در عرصه فرهنگ و جهان بینی نیز انعکاس مییابد و در تأثیر متقابل به هم به آهنگ پیشرفت آنها یاری میرساند. در این راستا فلسفه راستین پشتیبان انسان خواهد بود تا به او بیاموزد که در فرآیند پیوسته حرکت و تکامل و دگرگونی خود را سهیم بداند و در تلاش و امید به آینده بهتر منتظر گزینه و بدیل دیگری باشد.
در این میان علم بدون فلسفه راه سعادت و آرامش را برای بشریت هموار نخواهد کرد. بقول ویل دورانت فلسفه بدون علم ناتوان، ساقط و مغشوش است و از جریان رشد انسانی به دور است. اما علم بدون فلسفه نهتنها ناتوان است بلکه مخرب و بنیانکن نیز هست.
به بیانی دیگر علم بدون فلسفه فاقد ارزش و اعتبار است و نمیتواند انسان را از آشفتگیهای درونی و خٌلق و خوهای وحشیانه و منشهای ناپایدار و غیرانسانی مصون نگه دارد. در مجموع میتوان گفت علم آگاهی و آموختن است و فلسفه کمال و خرد و فرزانگی است. بدون تردید تاریخ فلسفه تطور و تکامل را در حیات و اندیشهها نمایان میسازد و لذت تفهیم و فراگیری نظمهای آن تغییرات و تحولات را سهل و میسر میگرداند. فراتر از آن وظیفه فلسفه و فلاسفه را به توصیف و تفسیر جهان و توضیح مفاهیم و نظریهها محدود نمیسازد. بلکه به تبیین و چگونگی تغییر دادن آن نیز میپردازد.
هرچند مفاهیم و استدلالات در طول زمان و مکان تغییر مییابد اما درک تطورات آنها جدا از دیگر فرایندهای تاریخی امکانپذیر نیست. فرایندهایی که محرک اصلی تغییر را آشکار میسازند. پیش از این در جلد اول کتاب تاریخ ترقیخواهی ایرانیان، به برجستهترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای فلسفه از عهد باستان تا اواخر قرن هجده پرداخته شد. فیلسوفانی که با تأکید برعقل، منطق، دانش و بشردوستی تلاش کردند تا راه بهتر زیستن را به مردم بیاموزند و با بکارگیری توانمندیهای بشر، عشق به دانستن مجهولات جهان هستی و ارتباط پدیدهها را در او افزایش دهند.
اینک در این مجموعه، پس از نظری اجمالی و مؤجز به فلسفه پیش از قرن نوزده، اندیشمندان و فیلسوفان برجسته قرن نوزدهم و بیستم را مورد تفحص و بررسی قرار میدهیم. تشریح و تبیین نظام فکری و فلسفی هر یک از آنان با درنظر گرفتن موضوعات اساسی علم تاریخ فلسفه، نکتهها و حقایق بسیاری را بر ما روشن میسازد. اینکه آنها در کدامین چارچوب فکری به مسائل مینگریستهاند، چه آرمانها و فرضهایی را دنبال میکردهاند و نظام اندیشهای و یا تفکراتشان چگونه و تحت چه شرایطی (مادی و ذهنی) پدید آمده است؟ از چه تفکراتی الهام گرفتهاند؟ مدت دوام و میزان تأثیرگذاریشان بر فلاسفه و اندیشههای بعدی و نیز بر زندگی فردی و اجتماعی چگونه بوده است؟
هدف از نگارش این کتاب، بازنمود اندیشههای متفکرانی است که به یک ایدئولوژی و یا یک مکتب فکری یکسانی تعلق ندارند و هر یک به تناسب نوع بینش و فلسفه خود، با رویکردها و جهان بینیهای متفاوتی به ارزیابی پدیدهها پرداختهاند - با اینحال هرکدام از آنها بر افکار دیگری پرتو افکنده و با تنظیم و تعمیم آگاهیهای خود و پیشینیان، اندیشهها را باروتر ساختهاند – من نیز به سهم ناچیز خود کوشیدهام تا هر واقعه و وضعیت تاریخی را در فروغ و تابش تمدن و ویژگیهای عصر خود و جامعهای که تجلّیگاه آن است دریابم و با تبیین تفکرات فلسفی و خاستگاههای اجتماعی و طبقاتی اندیشمندان از ریشه و مبدأ اختلافات میان عقاید متضاد پرده بردارم. به این امید که در شناسایی عوامل مؤثر در روند سیر تحولات اندیشه در تاریخ بشری و سعادت انسانها مثبت و مؤثر واقع گردد.»
کتاب «تاریخ اندیشههای اقتصاد سیاسی غرب (با نگاهی به بنیادهای فلسفی آن در قرن نوزدهم و بیستم)» نوشته ملیحه بصیر در 530 صفحه به بهای 90 هزار تومان از سوی نشر رود منتشر شده است.
نظر شما