محمد زرویی نصرآباد در سالمرگ برادرش گفت:
ابوالفضل زرویی سرمایه مطالعاتی زیادی داشت/ علاقهای به راهاندازی دوباره «گل آقا» نداشت
برادر ابوالفضل زرویی نصرآباد معتقد است که یکی از دلایل مهم موفقیت برادرش در حوزه طنز، سرمایه مطالعاتی زیاد وی بود؛ چراکه وی مطالعات بسیار زیادی در حوزه ادبیات کهن داشت.
محمد زرویی نصرآباد در توضیح وضعیت آثار برادرش به ایبنا گفت: برادرم حق انتشار تمام آثار خود را در زمان حیات به نشر نیستان واگذار کرد و تا امروز هم کتاب «مستطاب خرپژوهی» شده است و بعید میدانم که کار دیگری در دست چاپ باشد؛ البته قرار بود که اثر «تذکره المقامات» را هم که قبلا «گل آقا» چاپ کرده بود، در نیستان چاپ شود که فکر میکنم مسئولان نشر هنوز به نتیجهای نرسیدهاند.
وی ادامه داد: هنوز به سراغ دستنوشتهها نرفتیم و باید این آثار را بررسی کنیم و ببینیم که کدام یک از آثار قابلیت انتشار دارد؛ چراکه برخی اشعار به صورت ناقص است، برخی اشعار و نوشتهها هم هستند که خودش در زمان حیات تمایلی به انتشار آنها نداشته است. با این حال، دستنوشتهها در حال حاضر در منزل وی که همان دفتر کارش بود قرار دارد و هنوز آثار بررسی نشده است.
مدیرعامل سپهر سوره هنر با اشاره به ویژگیای که باعث تمایز زرویی از دیگر طنزپردازان شده بود، اظهار کرد: ابوالفضل قبل از این که حتی وارد دانشگاه شود، یک سبقه مطالعاتی عجیبی داشت. وی در سالهای جوانی و نوجوانی به شدت کتاب میخواند و هیچ وقت او را در خانه بدون کتاب نمیدیدیم و همیشه کتاب به دست بود. او در بین کتابهای مختلف بیشترین رجوع را به ادبیات کهن داشت و همین کتاب خواندنها تبدیل به یک سرمایه مطالعاتی زیادی شده بود.
وی افزود: او با چنین پشتوانهای وقتی به دانشگاه و «گل آقا» رفت و زیر نظر استادانی مثل ابوالقاسم حالت، ابوتراب جلی، مرتضی فرجیان یا خود کیومرث صابری قرار گرفت، تازه آن مطالعات، خودش را نشان داد و با صحبتها و راهنماییهای استادان توانست، در سن کم به درجه استادی برسد. به خاطر دارم زمانی که در بیست و چند سالگی «تذکره المقامات» را مینوشت، همه اذعان داشتند که این قلم یک جوان بیست ساله نیست و این قطعا قلم کسی است که عمرش را صرف تاریخ و ادبیات کهن کرده است.
برادر ابوافضل زرویی نصرآباد در تشریح نگاه این طنزنویس به انتشار مطالب طنز اظهار کرد: ابوالفضل وسواس خیلی زیادی در کار داشت و هیچ وقت به کارهای ژورنالیستی تکیه نمیکرد و زمانی هم که به او پیشنهاد ستون طنز در روزنامهها و مجلات را میدادند با اکراه قبول میکرد و زمانی هم که قبول میکرد، خیلی وقت میگذاشت و بعد از رسیدن به یک فرم و قالب مشخص روی آن فرم تمام ایدهها را پیاده میکرد؛ او بیشتر سعی داشت که به یک قالب یا یک فرم برسد تا اینکه بخواهد هر جوری و از هر دری وارد شود و چیزی بگوید.
وی ادامه داد: او سعی میکرد مطالبی بنویسد که تاریخ انقضاء داشته باشد و به طنز نگاه ژورنالیستی نداشت؛ چراکه مطالب طنز ژورنالیستی تاریخ مصرف دارند و بعد از مدتی با رفتن آدمها دیگر زیبایی و ارزش گذشته را ندارند. به نظر او شاید با گذشت زمان اصلا جامعه آن آدمهایی که با آنها شوخی شده را نشناسند. او بعد از «تذکره المقامات» تلاش کرد که روی مطالب ژورنالیستی تکیه نکند و اگر نقد هم میخواهد بکند، نقدی باشد که در ادوار مختلف به کار بیاید و همیشه تازگی داشته باشد.
محمد زرویی نصرآباد با اشاره به نگاه بردارش به اهمیت مجلات طنز گفت: ابوالفضل همیشه به این اعتقاد داشت که هر چیزی دورهای دارد، یادم هست میگفت به کارهای مهران مدیری نگاه کن که زیبایی کار، مخصوص به دوره خودش است و وی در هر سریال شیوه خود و نوع بیان طنز و شوخیهای خود را نیز تغییر میدهد تا برای مردم شیرین باشد. با این حال تفکر مدیریتی ما این است که ببینیم بقیه چه کاری انجام دادهاند و موفق بودند و دوباره ما هم برویم و همان کار را انجام دهیم و متاسفانه به زمان موفقیت آن اتفاق دقت نمیکنند. طبعتا موفقیت مجله «گل آقا» نیز به دلیل خلاقیتهایی بود که آن مجله در آن دوره داشت. از این رو ابوالفضل بعد از تعطیلی «گل آقا» به فکر راهاندازی مجله نبود و بیشتر دغدغه این را داشت که یک پایگاه برای بچههای طنز ایجاد کند. از این رو دفتر طنزی را در حوزه هنری پایهگذاری و راهاندازی کرد تا طنزپردازان جمع شوند و یک جایگاهی داشته باشند تا بتوانند کار خلق کنند.
وی افزود: ابوالفضل بعد از راهاندازی دفتر شعر به فکر راهاندازی یک جلسه بود و جلسه «در حلقه رندان» را راهاندازی کرد؛ چراکه معتقد بود نوع مدیمها تغییر کرده است. البته این به آن معنا نیست که او به مجله اهمیت نمیداد. اگر دقت کرده باشید، قبل از «گل آقا» ما در روزنامهها ستون طنزی نمیدیدیم؛ اما بعد از «گل آقا» تمام روزنامهها تلاش کردند که یک ستون طنزی برای خودشان داشته باشند. خب این گستره بیشتری را شامل میشد؛ زیرا «گل آقا» تعطیل شد اما تمام روزنامهها و مجلات صاحب ستون طنز شدند. از طرفی میبینیم که بعد از جلسه «در حلقه رندان» در فرهنگسراها و دانشگاهها نیز جلسات طنز رونق گرفت. ابوالفضل بیشتر روی خلاقت فکر میکرد تا یک کار جدید انجام دهد و خلاءها را پر کند تا اینکه برگردد و کاری که یک شخصی در گذشته انجام داده را مجددا انجام دهد.
مدیرعامل سپهر سوره هنر در پاسخ به این سوال که «آیا ابوالفضل زرویی نصرآباد به حقاش در ادبیات رسید؟» گفت: پاسخ به این سوال کمی سخت است؛ شاید بتوان گفت که وی در زمان حیات هرگز به آن حقی که باید میرسید، نرسید. خاطرم هست همیشه میگفت: «دولت آن است که بی خون دل آید به کنار». بدون شک وی از نظر مالی و جایگاه فرهنگی به حقاش نرسید؛ اما از نظر اینکه میدید جرقهای که زده در همه جا فراگیر شده، خوشحال بود و حاصل دسترنج خودش را میدید. البته او هیچ وقت نمیگفت من این کار را کردم؛ اما همیشه خوشحال بود که کارهایی که شروع کرده از سوی دیگران پیگیری میشود و ادامه دارد.
نظر شما