چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۹
قاچاقچیان بازار کتاب در هر شرایطی به‌روز می‌شوند

تولیدکنندگان کتاب‌های قاچاق هر روز با روش‌های دفاعی جدید خود را به روز می‌کنند و بدون نیاز به انبارداری، کتاب‌های تولیدی را به کتاب‌فروشی‌ها و مراکز توزیع تحویل می‌دهند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، صفورا باغبانیان، مدیر انتشارات تلاونگ و کتاب‌فروشی پاتوق شهران با ارسال یادداشتی به ایبنا با اشاره به دغدغه‌های خود در حوزه نشر به موضوع فعالیت قاچاقچیان کتاب و ارائه کتاب با تخفیف‌ از سوی ناشران اشاره کرده است. 

متن این یادداشت به شرح زیر است؛

معضلات متعددی امروزه گریبان‌گیر قشر تولید کننده و عرضه‌کننده کتاب شده است که عمدتا کتاب‌فروشی‌ها به عنوان اولین حلقه این چرخه فشار بیشتری را متحمل می‌شوند. توسعه متون دیجیتالی، قاچاق کتاب و تخفیف‌های غیرمتعارف در بازار کتاب از جمله مسائلی هستند که نیاز به بررسی و ارائه راه‌حل فوری دارند. در غیر این‌صورت هر روز باید شاهد ورشکستگی کتاب‌فروشی‌ها و جمع‌آوری آن‌ها در سطح کشور باشیم.
 
درباره چاپ و تکثیر دیجیتال و کپی‌برداری از روی کتاب‌های پرفروش نیازمند ورود قانون هستیم که شاید لازم باشد کمیسیون‌های فرهنگی شورای محترم شهر و مجلس شورای اسلامی ورود کنند. تصور می‌کنم روزی فرا می‌رسد که رسانه‌های مکتوب جایشان را به نوشتارهای دیجیتال خواهند داد، ولی آنچه که اهمیت دارد این است که دست‌اندر‌کاران و مشاغلی که از این راه امرار معاش می‌کنند، بتوانند با ممارست و کسب دانش خود را با این جا‌به‌جایی تطبیق دهند.
 
باید اعتراف کنیم درصد بالایی از نسلی که در حیطه کتاب کار می‌کنند، افراد پیشکسوتی هستند که در زمینه کسب و کار دیجیتال اطلاعات اندکی دارند و باید به‌مرور زمان شیوه درآمدزایی خود را تغییر دهند و با شرایط کسب‌و‌کارهای نوین سازگار شوند. اما اهمیت موضوع این است که ما بتوانیم در رویارویی با نسلی که با کتاب مانوس است و حداقل تا سه یا چهار دهه دیگر به آن نیاز دارد همراه باشیم و تلاش کنیم که از سرعت این جایگزینی بکاهیم. در این بین، اگر سعی کنیم نسل جدید که علاقه چندانی به این اثر مکتوب ندارند را هم با این روند هم گام کنیم باید مسرور شویم.
 
در میان زندگی پر تنش امروز کتاب می‌تواند ابزاری برای ایجاد فرح و آرامش باشد، می‌شود با در آغوش گرفتن آن و گوشه‌ای خلوت کردن، لحظاتی خوش آفرید می‌شود لمسش کرد، برگ‌هایش را بویید و در جای‌جای آن احساس درونی خود را یافت و حتی ثبت کرد. در این زمینه چاپ دیجیتال در یک دهه گذشته جای خود را باز کرده و با سرعت زیادی در حال جانشینی رسانه‌های مکتوب شده است. در این راستا غیر از دست‌اندرکاران نشر و کتاب‌فروشان، اصناف دیگری هم که مرتبط با چاپ کتاب هستند، ذی‌نفع‌اند. چه بخواهیم، چه نخواهیم اگر کتابی چاپ نشود، لیتوگرافی و چاپخانه‌ای وجود نخواهد داشت، صحافی کار نمی‌کند و موزعی برای پخش آن نیاز نیست. بنابراین شاید بهتر است آرزو کنیم که ناشرانی که مجوز چاپ و نشر دیجیتالی از وزارت ارشاد دارند، تنها روی عناوین تولیدی خودشان فعالیت کنند زیرا اگر کپی برداری دیجیتال بخواهد با وضعیت موجود ادامه یابد، متاسفانه عاقبت خوشی را نمی‌توان برای بازار کتاب پیش‌بینی کرد .
 
بسیاری از کتاب‌هایی که پر فروش هستند و هنوز در انبار ناشر و قفسه ی کتاب‌فروشی‌ها موجود است ، به صورت غیر‌قانونی و به اصطلاح پی دی اف رایگان در دسترس عموم قرار دارد. با توجه به بحث تورم و کاهش درآمد مردم برای خرید کتاب، بدیهی است که اکثر علاقه‌مندان به کتاب به دانلود این پی دی اف‌ها روی آورده‌اند و ترجیح می‌دهند درآمد خود را برای خرید اقلام ضروری دیگر پس انداز کنند.
 
اما واقعا چه باید کرد؟ در انتشارات خودمان رمان‌های پنج‌گانه زنده‌یاد محمد مسعود را در سال 85 پس از نیم قرن و با مشارکت دختر ایشان و با تیراژ 2000 نسخه چاپ کردیم. شاید باور نکنید که با گذشت ده-‌دوازده سال هنوز این تیراژ به‌فروش نرفته است! علت آن قاعدتا ضعیف بودن کار نیست، چون اهل فن این کتاب‌ها را می‌شناسند. وقتی به اینترنت مراجعه کنید می‌بینید پی‌دی‌اف تمام آن‌ها وجود دارد. مثل ما بسیاری از ناشران با این معضل مواجه‌اند. اما مرجعی که باید به آن شکایت برد کیست؟ واقعا آیا قانونی نباید وجود داشته باشد که از این فعالیت‌ها جلوگیری کند؟ این کار خود نوعی دست بردن در جیب دیگران است.
 
و یکی دیگر از معضلاتی که دست اندرکاران چاپ و نشر کتاب با آن مواجه هستند، موضوع قاچاق کتاب است که عمدتا در زمینه کتاب‌های غیرتالیفی و ترجمه شده است. بحث قاچاق کتاب نیازمند بررسی کارشناسانه است. هر صنفی از نگاه خودش به این قضیه می‌نگرد. افرادی که مبادرت به چاپ این گونه کتاب‌ها می‌کنند معتقدند که با توجه به نبود قانون کپی‌رایت در ایران، ما هم می‌توانیم با گرفتن مجوز، کتاب پرفروش بازار را با نام مترجم دیگری عرضه کنیم که البته اغلب این مترجمان وجود خارجی ندارند. اگر هم هویت واقعی داشته باشند نیز نمی‌توان ثابت کرد که ترجمه کتاب را خودشان انجام داده‌اند یا با اندکی دخل و تصرف از ترجمه معروف کپی کرده‌اند.
 
در این میان کتاب‌فروشان با دوگانگی بدی رو‌به‌رو هستند. نمی‌دانند کتاب پرفروش را از ناشر اولیه و به‌اصطلاح قدر آن خریداری و عرضه کنند و فقط به تخفیف 20 تا 25 درصد قیمت پشت جلد بسنده کنند یا از تولیدکننده به اصطلاح قاچاقچی که حاضر است گاهی تا 70 الی 80 درصد قیمت پشت جلد تخفیف قائل شود‌، کتاب بگیرند. اصطلاح قاچاق کتاب در ابتدا از سوی ناشرانی عنوان شد که بازار کتاب‌های پرفروش خود را مورد تهاجم دیدند و در این عرصه قاعدتا اگر کتاب‌فروش، کتاب مزبور را با چاپ ناشر دیگری در معرض فروش بگذارد، می‌شود همکار غیرمتعهد!
 
اکنون سوال من این است که اگر این کتاب‌ها غیرقانونی چاپ می‌شوند، چه مرجعی مسئولیت تشخیص و جمع‌آوری آن‌ها را دارد؟ سال گذشته اعلام شده بود که کمیته صیانت اتحادیه ناشران و کتابفروشان اقدام به جمع‌آوری نسخه‌های قاچاق کتاب و بستن انبارهای غیرمجاز کتاب کرده است و باندی را که سال‌ها در کار تکثیر غیرقانونی کتاب بوده‌اند، با همکاری پلیس امنیت دستگیر کردند. اما عاقبت آن‌ها چه شد؟ چرا دیگر شاهد تکرار این دست عملیات نشدیم؟! اصلا تکلیف 20 میلیارد تومان کتاب توقیفی چه شد و عاقبت پرونده این باند به کجا انجامید؟ این کتاب‌ها را هر روز من و شما در سطح شهر، ایستگاه‌های مترو هایپرمارکت‌ها می‌بینیم. آیا واقعا آنان که باید ببینند، نمی‌بینند؟
 
جالب است بدانید که تولیدکننده‌های این کتاب‌ها هر روز با روش‌های دفاعی جدید خود را به روزرسانی می‌کنند تا کمتر آسیب ببینند. بعد از آن هجمه پارسال، بازاریابان این دست کتاب‌ها اول با مراجعه به کتاب‌فروشی‌ها سفارش می‌گیرند و بلافاصله پس از چاپ، بدون نیاز به انبارداری، کتاب‌های تولیدی را به کتاب‌فروشی‌ها و مراکز توزیع دیگر از جمله دستفروشان تهران و شهرستان‌ها تحویل می‌دهند؛ بسیار عاقلانه و از تولید به مصرف! عمق فاجعه اینجاست!
 
پدیده رواج تخفیف نیز موضوع دیگری است که در این مجال به آن می‌پردازم. تخفیف متاسفانه چند سالی است که همانند بسیاری از کالاهای مورد نیاز مردم، دامنگیر کتاب هم شده است. در این زمین میان اقشار مرتبط با کتاب نظریه‌های مختلفی وجود دارد؛ گروهی اعتقاد دارند که ناشر هم مانند هر تولیدکننده دیگری مجاز است کتاب‌های خود را غیر از چرخه پخش و کتاب‌فروشی عرضه کند؛ ولی یک کتاب‌فروش از نگاه خودش به این پدیده نگاه می‌کند و حق را به خودش می‌دهد و می‌گوید وقتی من به عنوان نماینده یک ناشر، کالای او را نقدی یا امانی خریداری می‌کنم و در بهترین جای ویترین کتاب‌فروشی خود قرار می‌دهم، بعد با پرداخت هزینه اجاره‌بها، حقوق کارمند، بیمه و... حداکثر تلاشم را می‌کنم تا کتاب او را به مشتری معرفی کنم تا در آخر 20 تا 25  از فروش قیمت پشت جلد  آن سود ناخالص ببرم، پس ناشر حق ندارد تک‌فروشی در هر جای دیگری داشته باشد؛ وگرنه کتاب‌هایش باید تحریم شود.
 
این معضل باعث شده که متاسفانه اغلب مراجعه‌کنندگان کتاب‌فروشی‌ها که به این تخفیف‌ها عادت کرده‌اند، بدون اطلاع از حساب و کتاب‌های مالی کتاب‌فروشان، مرتبا از آن‌ها نیز تقاضای تخفیف کنند و سایت‌های مختلف را به‌رخ بکشند که مثلا فلان تخفیف را فلان سایت می‌دهد، شما هم باید بدهید!
 
از سوی دیگر شوربختانه ضابطه‌ای برای تعیین قیمت پشت جلد کتاب وجود ندارد. همانطور که گفتم در بازار کتاب با تخفیف‌هایی مواجه هستیم که خریدار و مخاطب کتاب را دلخوش می‌کنند و ترغیب برای خرید. اما خریدار نمی‌داند که قیمت واقعی تولید کتاب چقدر است؟ ممکن است کتابی شایسته مثلا 20 هزار تومان بهای پشت جلد باشد، ولی تولیدکننده آن را 100 هزار تومان قیمت‌گذاری می‌کند. وقتی به مشتری 80 درصد تحفیف می‌دهد، باز همان 20 هزار تومان بهای واقعی کتاب را دریافت می‌کند. این را فقط اهل فن می‌توانند متوجه بشوند درحالی که مشتری کلی ذوق‌زده می‌شود که کتاب 100 هزار تومانی را 20 هزار تومان خریده است.
 
همانطور که بارها عرض کرده‌ام، بازار رها شده کتاب نیازمند توجه اساسی است. شاید بحران کرونا و شرایط رکود اقتصادی موانعی را به وجود آورده باشد ولی باید بدانیم که این بازار هم شدیدا تب‌دار است. از اهالی فن، پیشکسوتان و موسپیدکرده‌های بازار نشر، مثل همیشه دعوت می‌کنم با هم‌اندیشی و اجماع به تک‌تک این موضوع‌ها رسیدگی کنند و قوانینی به وجود بیاید که ضمانت اجرایی داشته باشد، در غیر این صورت چه بخواهیم و چه نخواهیم روزی نه چندان دور می‌رسد که کتاب را باید در موزه‌ها به بچه‌ها و نوه‌هایمان نشان بدهیم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط