مهدی قزلی نویسنده کتاب «قصه کربلا» گفت: نگاه ما به عاشورا باید پرسشگر باشد و شک نکنید که اگر چنین نگاهی داشته باشیم، پاسخ به سوالاتمان از دل خود واقعه بیرون میآید.
مهدی قزلی در ابتدای این نشست ضمن تشکر از سخنرانان حاضر در جلسه اظهار کرد: من صحبتهایم را در کتاب زدهام و دوست دارم که در این جلسه بیشتر شنونده باشم، تجربه برگزاری جلسه کتاب بدون حضور مخاطب، تجربه جدیدی است که اصلا لذتبخش نیست و امیدوارم که عمر این تجربه کوتاه باشد.
وی ادامه داد: داستان نگارش این اثر حدود 12-13 سال پیش شروع شد و ادغام موسسات معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد فرصتی فراهم کرد تا بیشتر به این اثر بپردازم تا شاهد انتشار آن باشیم. این کتاب دو روایت دارد که یک روایت اصلی ماجراست و روایت دیگر، روایت حاشیهای است که در کتاب دیده میشود.
این نویسنده با اشاره به زمان انتشار کتاب اظهار کرد: انتشار این کتاب کمی زمان برد و طولانی شد؛ اما فکر میکنم که در نهایت، ارزشش را داشت و شاید اگر کسی الان کتاب را ببیند، بگوید که این یک کتاب ساده است و چرا آنقدر زمان برده است که من در جواب میگویم، همین سادگی اثر کار را سخت کرد و گاهی آسان نوشتن، کار سختی است. نکته دیگر درباره این اثر اینکه کتاب تا به امروز پنج بار زیر چاپ رفته است و قرار است که بهزودی به زبانهای اسپانیایی، پرتغالی و فرانسوی نیز منتشر شود.
وی افزود: من تاریخنگار نیستم که بگویم کار علمی انجام دادهام؛ اما برای نگارش این اثر بیش از 100 کتاب خواندم؛ با این حال این به آن معنی نیست که تاریخنگاری کردهام؛ چراکه امروز تاریخ تبدیل به یک علم شده و این اثر بیشتر بر اثر ذوق نگاشته شده است. من دوست داشتم که در این اثر یک بازنویسی مینیمالیستی از این واقعه داشته باشم. بنابراین اگر اصرار داشته باشیم که بین تاریخ و ادبیات خط بکشیم، این کتاب ادبیات است؛ اما من اصراری به این خطکشی ندارم و به اعتقادم «قصه کربلا» یک اثر ادبی و تاریخی است.
قزلی با اشاره به تاریخی و ادبی بودن اثرش گفت: من از تاریخ کوتاه نیامدم تا احساسی بنویسم و سعی کردم در بازنویسی احساساتم را کم کنم و از واقعیتها حرف بزنم. من هر آنچه که در ادبیات بلد بودم را به کار گرفتم تا یک روایت ارائه دهم.
وی افزود: من در لحظههای مهم این واقعه تحلیل داشتم؛ اما با صدای بلند به بیان آن نپرداختم. به نظرم نگاه ما به عاشورا باید پرسشگر باشد و شک نکنید که اگر چنین نگاهی داشته باشیم، پاسخ به سوالاتمان از دل خود واقعه بیرون میآید. در عاشورا عرفان، حقوق، رشادت، شجاعت، تعصبات عرب جاهلی و حب دنیا را باید پیگیری کرد و نباید با خطکش به جداسازی آنها پرداخت؛ چراکه همه اینها را باید با هم تحلیل کرد.
نویسنده کتاب «قصه کربلا» در توضیح چگونگی انتشار این کتاب در انتشارات شهید کاظمی گفت: آقای خلیلی در نشر شهید کاظمی خیلی دنبال این بود که این اثر در این انتشارات منتشر شود؛ اما من تمایلی به این اتفاق نداشتم تا اینکه شنیدم که شهید محسن حججی که در انتشارات شهید کاظمی کار میکرد، پیش از انتشار، این کتاب را با دوستانش میخواند و به آن علاقه داشت، به همین دلیل تصمیم گرفتم که کتاب در این نشر منتشر شود. خوشحالم که این کتاب مورد توجه مردم قرار گرفته است و به نظرم این توفیقات به برکت نام امام حسین (ع) است.
قزلی در پایان از مهدی توکلی شاهبختی یاد کرد و درباره روایت قسمت شهادت امام حسین (ع) گفت: زمان نوشتن قسمت شهادت امام حسین (ع) نمیدانستم که چه کنم و چطور بنویسم. دلم راضی نمیشد و دور و برم پر از کاغذ بود. در آن لحظه قرآن را ورق زدم و دیدم که عجب جوابی به من داد. در این لحظه به نظرم رسید که کتاب را به قرآن عرضه کنم و به همین دلیل ابتدای هر فصل یک آیه آمده است. این کار باعث شد یک دور خوب قرآن را بخوانم و آیات مورد نظر را جداسازی کنم که نتیجه خوب بود و باعث شد قرآن را یکبار با نگاه موضوع عاشورا بخوانم.
واقعه عاشورا یک روایت شفاهی است
در ادامه این نشست محمود جوانبخت با اشاره به کتاب «قصه کربلا» گفت: کتاب «قصه کربلا» اثری است که احساسات مخاطب را برمیانگیزد. اساسا در دل فرهنگ شیعی و فرهنگی که ما در آن بزرگ شدهایم، شرایطی ایجاد میشود که فرد دوست دارد از هر فرصتی که به وجود میآید، استفاده کند و برای امام حسین (ع) کاری انجام دهد. شما به این فکر کنید که واقعا چرا فرهنگ عاشورا در زندگی ما تا این میزان عمیق و جدی شده است. یکی از دلایل، همین علاقه ما به حضور در این حوزه است.
وی افزود: ما از درون به این اتفاق نگاه میکنیم؛ اما اگر به سراغ خارج از مرزها نیز برویم، مشاهده خواهیم کرد که همین تداوم و گستردگی و عمقی که عاشورا در فرهنگ ما دارد برای کسانی که در بیرون از مرزها هستند نیز قابل فهم است.
این فعال عرصه ادبیات دفاع مقدس با اشاره به نگاه مخاطبان خارجی واقعه عاشورا گفت: من در اوج اتفاقات داعش در نروژ با یک خانم استاد دانشگاه برخورد کردم که 30 سال روی فرهنگ عاشورایی ایرانیها کار کرده بود. او میگفت شما مردمی هستید که برای یک واقعه تاریخی کارهای زیادی انجام دادهاید و موسیقی، تئاتر، فیلم و نقاشی دارید اما کسی از این فعالیتهای شما خبر ندارد و متاسفانه شما و داعش را در یک ظرف میگذارند.
وی ادامه داد: ما به این موضوع فکر نکردیم که عاشورا در فرهنگ ما عمق و گستردگی زیادی دارد و این مربوط به امروز نیست و در یک فرآیند هزار ساله شکل گرفته است؛ حتا قرنهایی که حکومتهایی در کشور بودهاند که با این فرهنگ برخورد میکردند و جلو انتشار آن را میگرفتند.
جوانبخت در توضیح فعالیتهای مهدی قزلی گفت: ما در این کتاب با نویسندهای روبهرو هستیم که یک چیزی یاد گرفته و میخواهد کاری کند. این حس زمانی که کتاب را خواندم بیشتر شد و دقیقا دیدم که او یک تمکنی پیدا کرده است که میخواهد کار کند. این یک کار فرهنگی است و در هر شاعر و نویسندهای که محب اهل بیت است، وجود دارد. این عشق و علاقه در شکلهای مختلف نمایان میشود. مثلا پدرم هیات برگزار میکرد و به این شکل ارادت خودش را نشان میداد و من به شکلی دیگر.
وی افزود: نکته دیگری که در بیان ویژگیهای این اثر اهمیت دارد، موضوع مقتلنگاری است. پس اگر بخواهیم به قالب این اثر نگاه کنیم، باید بگوییم که این اثر مقتل است. این گونه کتابها را نمیشود نقد کرد؛ چراکه چهارچوب مشخصی نداریم و این اثر یک روایت است و مانند داستان کوتاه یا رمان چهارچوب مشخصی ندارد.
این نویسنده با انتقاد از دیدگاه شهید مطهری گفت: واقعه عاشورا یک روایت شفاهی است و هر مداح یا روضهخوانی که پشت میکروفن میرود، آن را روایت میکند. به نظر من شهید مطهری خیلی سخت میگیرد و خیلی فلسفی به این واقعه نگاه میکند. من خودم کتاب «حماسه حسینی» را دوست دارم و چند بار نیز آن را خواندهام؛ اما یک جاهای با نویسنده مخالفم. آنجایی که او میگوید داستان کربلا همین است و نباید کوچکتری چیزی به آن اضافه شود.
وی ادامه داد: به نظرم یکی از دلایل ماندگاری عاشورا همین روایتهای شفاهی است و باید بگویم که ما در این حوزه به فرمی رسیدهایم که به زبان حال اتفاقات را روایت میکنیم. ما در روایتها یک چیزهایی را روایت میکنیم که احتمال دارد اتفاق بیفتد.
جوانبخت با اشاره به زبان اثر گفت: نمیخواهم انتقاد کنم؛ اما به اعتقاد من اگر این اثر کمی زبان آرکائیک داشت، خیلی اثر بهتری میشد؛ درست اتفاقی که در آثار بیضایی میبینیم. با این حال اثر روایتهای ادبی بینظیری دارد، درست مثل جایی که راوی دارد خاک کردن حضرت علی اکبر را روایت میکند. از دیگر محاسن این کتاب بیان لحظههای زیبایی است که شاید آنها را شنیدهایم اما به مرور از یاد بردهایم. این از دل سنت ما ایرانیها بیرون آمده و ما باید روی این سنت کار کنیم. این اثر کار خوشخوانی است و بیجهت نیست که به چاپهای متعدد رسیده است و خواننده وقتی آن را میخواند، حالش خوب میشود.
مهدی قزلی شجاعت به خرج داده است
احسان رضایی دیگر سخنران این نشست با اشاره به مقتل بودن این اثر گفت: همانطور که محمود جوانبخت گفت، این اثر در دسته مقتلنویسی قرار میگیرد. مقتل به معنی جایی است که در آن قتلی صورت گرفته است و مربوط به زبان عربی است و اولین مقتلها نیز به زبان عربی نوشته شده است و برخی از آنها از زبان کسانی است که در لشکر عمر بن سعد بودند. گاهی این مقتلنویسیها به قدری خوب تعریف شده است که بعد از روایت واقعه، حتا تصویر نیز به شما میدهد.
وی ادامه داد: در این حوزه تفسیر ترجمه تاریخ طبری جزو نخستین کتابهایی است که منتشر شده است. در این اثر ما یک مقتل از عاشورا داریم؛ مقتلی فشرده و پرمغز که اتفاقا جزو نمونههای شاهکار است. وقتی ما یک سنت هزار ساله در این حوزه داریم، نخستین چیزی که به ذهن میرسد، شجاعت نویسنده است که به سراغ موضوعی رفته که ما داستاناش را میدانیم و ابتدا و انتهای آن داستان را هم شنیدهایم. عاشورا فراموش شدنی نیست و در هر حوزهای این واقعه هویتی نقش دارد. حتا این موضوعات در کتابهایی که نتوانستهاند مستقیم به این موضوع اشاره کنند، آمده است. مثل تاریخ بیهقی که در داستان عبدالله بن زبیر میخوانیم که مادر عبدالله بن زبیر در جایی به او میگوید که تو از حسین بن علی که بالاتر نیستی.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات در توضیح اهمیت قلم زدن در حوزه عاشورایی گفت: ما نیز هرازگاهی در این حوزه قلم زدهایم و طبعآزماییهایی انجام دادهایم و دیدیم که چه وادی خطرناکی است. هزار سال است که با رویکردهای مختلف در این حوزه قلم زدهاند و با این شرایط باز میگویم که بازگویی زندگی قدیسانی که مورد احترام ما هستند، کار سختی است. نکته دوم درباره نوع مقتلنگاری است. به نظر من جنبه ادبی و تاریخی را نمیشود از هم جدا کرد؛ چراکه ما یک داستان تاریخی را میخواهیم مطرح کنیم که روایت نیز است.
وی ادامه داد: ما در این اثر با یک سری روایت مینیمالیستی روبهرو هستیم که به هم پیوسته هستند و در پایانبندی هر بخش حضور و نگاه نویسنده محسوستر است. در کتاب شاهد یک حاشیهنویسی هستیم که ما را یاد حاشیهنویسی کتابهای چاپ سنگی میاندازد. در این حاشیهنویسیها حضور نویسنده پررنگتر است و تحلیل، نگاه و زوایه دید او را میبینیم که جذابترین قسمت کتاب نیز همین جاست.
رضایی با اشاره به تفاوت این اثر با مقتلنگاریهای مرسوم گفت: معمولا مقتلنگاریها با مرگ معاویه آغاز و با بازگشت اسرا ختم میشود؛ اما اینجا نقطه شروع به عقبتر رفته است و گویا به نظر نویسنده برای پرداختن به این واقعه باید نکات بیشتری بدانیم؛ به همین دلیل داستان را از ولادت امام حسین (ع) آغاز کرده است و مقتل به شکل سنتی از فصل سوم آغاز میشود.
وی ادامه داد: نکته دیگر واکنش نویسنده به زمانهای مهمی است که نیاز به تحلیل دارد. مثلا در جایی که به این نکته برمیخوریم که سیدالشهدا با چه انگیزهای به کوفه رفت یا تحلیل رفتار مسلم که محل تفاوت دیدگاههاست. در این روایت نویسنده با نرمی از کنار حوادث عبور کرده و پاسخاش به انگیزه قیام امام حسین (ع) پاسخ به دعوت کوفیان بوده است. با همه این تفاسیر به نظر من، نویسنده در این اثر سعی کرده تا حداکثر نگاهها را پوشش دهد و زمانهای مهم، محل توقف نویسنده نبوده است.
این پژوهشگر حوزه ادبیات در توضیح شکل و شمایل کتاب اظهار کرد: در پایان باید درباره ظاهر کتاب و صفحهآرایی کتاب بگویم که واقعا دوستان انتشارات شهید کاظمی وقت گذاشتهاند و اثر قابل قبولی را ارائه دادهاند؛ اما با این حال کتاب به یک ویراستاری نیاز دارد و برای ترجمه به زبانهای دیگر باید یک نقشه و فهرستی از شخصیتها ارائه شود.
نظر شما