شروع داستان نیز که به نثر فارسی قرن 14 است، کمک بسیاری به فضاسازی یک داستان فلسفی نموده و در عین اینکه نثری ادبی است، جریانی سیال و منسجم را پی میگیرد که در هر برگ خواننده را وادار به تأمل در عبارات شخصیت اول داستان که یک عابر دورهگرد است، میکند.
«زهرا مرادوند» در کتاب «اتفاق بود یا رخداد» عابری را که در جریان یک سفر سعی در کسب معرفت دارد و با شخصیتهایی روبهرو میشود که در ابتدا سعی بر سیطره فکری بر آنان داشته و به خردهگیری آنان از شرایط موجود میپردازد؛ اما درنهایت روند این دیدارهاست که او را در برابر خود واقعیاش به چالش میکشاند، به تصویر میکشد.
داستان با وجود حجم کم، دارای برخوردها و مکالماتی است که عمق آن تأمل برانگیز است و خواننده در حین خواندن آن خسته نمیشود چون داستانهای هر یک از شخصیتها زنجیروار بههم آمیخته شده است.
نقطه اوج داستان مولفه مهمی است که خواننده را در آن واحدی بین دو فضای بسیار متفاوت قرار میدهد و دقیقا در زمانی رخ میدهد که خواننده به روند و سبک کنونی آن عادت کرده اما به یکباره او را در فضایی آیندهای قرار میدهد که حتی از نثر ادبی قرن 14 آن نیز خبری نیست.
اگرچه نقطه اوج این داستان کوتاه است و نتیجهگیری آن سریع و خواننده تمایل دارد که کاش بیشتر در دنیای این دو فضا باقی میماند و کتاب ادامه بیشتری داشت، اما در قالب حجم کوتاهش تکیهواژههایی را به خواننده القا میکند که سعی بر غنیمت شمردن عمر و پرداخت به اصل فلسفه وجودی خودش دارد تا سیر در احوالات دیگری.
گذری به احوالات نویسنده این کتاب شاید دغدغه وی را در نگارش داستانهایش بیشتر محرز کند.
زهرا مرادوند دانش آموخته علوم سیاسی و فعال رسانهای است که بیش از 15 سال بهطور مستقیم خبرنگار اجتماعی و فرهنگی و سیاسی استان همدان بوده و در رسانههای کشوری نیز قلم زده و در این گیرودار همواره دغدغه تفاوت دیدگاههای عمومی و بروز رفتارها را در قلم به نگارش درآورده و درباره نگارش این داستان نیز به این جمله معتقد است که «جهان پیرامونی مانند آیینه است و آدمی آنچه را در درون خود حس میکند در دنیای بیرونی اش به نظاره مینشیند پس برای هر اصلاح اجتماعی، باید از خود آغاز کرد».
برشی از کتاب «اتفاق بود یا رخداد»:
«اتفاق واژه ای است که در آن احتمال مستتر میماند، اما رخداد چیز دیگری است؛ در این دنیا تمام وقایعی که میبینیم و میاندیشیم؛ رخدادهایی هستند زاده شده از نطفههایی که خود ما در زمانی دور یا نزیک، بودنشان را خواستهایم».
نظر شما