مصطفی جمشیدی براساس زندگی و فعالیتهای علیاصغر حکمت داستانی تحت عنوان «گمشدگی» نوشت و در آن به واقعه کشف حجاب رضاخانی پرداخت.
در خرداد 1313 رضاشاه پس از بازگشت از سفر ترکیه، تحتتاثیر اقدامات غربگرایانه آتاتورک قرار گرفته بود و یکی از موانع پیشرفت کشور را حجاب زنان تلقی میکرد، در پی تغییر لباس مردم و ممنوعیت حجاب بود. در اعتراض به سیاستهای تغییر لباس اجباری و کشف حجاب در مسجد گوهرشاد قیام خونینی شکل گرفت و علی اصغر حکمت به عنوان وزیر معارف، به رضاشاه پیشنهاد کرد که همراه با اعضای خانواده خود بدون حجاب در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی حضور پیدا کنند. رضاخان نیز در این روز این کار را عملی میکند و از آن پس ممنوعیت حجاب به صورت رسمی اعلام میشود.
علیاصغر حکمت که ظاهرا به شدت از رضاخان وحشت داشته، ایده و اجرای همه کارها و اقداماتش را به شخص شاه نسبت میدهد، اما بعدها در خاطراتش اعتراف میکند که همه آنها طرحهای خودش بوده است. او در پاسخ به اعتراضها در پی اعلام قانون کشف حجاب، خودش را فقط مجری اوامر رضاخان مینامد، اما به شدت پیگیر اجرای درست قانون کشف حجاب و پشتیبانی فرهنگی از آن بوده است.
در بخشی از کتاب «گمشدگی» میخوانیم:
« قسم به خون شهدا/ شاه تو را میکشیم...
یکی گریبانم را گرفت و مرا هم به همراه خود کشاند. کجا قدم میزنی.
گوهرشاد پر از جسد شده... سربازها دستور تیر دارند... الفرار... الفرار...
وحشت زده از خواب جستم و دستم را به پیشانی عرق کردهام کشیدم. فرمان و هرچه فرمان نابودی مردم به دستور رضاشاه صادر شده بود. شاید به حساب رعایت نکردن دستورالعمل شاهنشاهی در برداشتن حجاب! بله همین بود. اجرا و گوش دادن به آموزههای ما... این تصویر آینده در چشمهای بهتزده من بود در آن شب...» (صفحه161)
انتشارات راه یار کتاب «گمشدگی» اثر مصطفی جمشیدی را در 168صفحه، تیراژ 1000 نسخه و با قیمت 20000 تومان منتشر کرد.
نظر شما