یکی از آفتهای نگاه کمیمحور بروز آمارسازی و کتابسازی است که بهطرق مخلتف شاهد آن هستیم. بهعبارت سادهتر، یکی از انواع کتابسازی، انتشار یک محتوا در چند عنوان و با چند شابک است که حاصل آن، شماره شدن چندباره یک عنوان و افزایش کاذب آمارهاست. به نظر میرسد، یکی از مصادیق این آسیب، انتشار مشارکتی باشد؛ زیرا هستند کتابهایی که در دورههای مختلف و بعضا همزمان، با چند شابک و چند ناشر وارد بازار شدهاند.
این گزارش، به آن بخش از «انتشار مشارکتی» اشاره دارد که ناشر با در اختیار گرفتن حق مادی و معنوی اثر از مولف یا مترجم، صاحب اثر شناخته میشود و مجاز است، امتیاز چاپ کتاب را با یک و یا چند ناشر دیگر شریک شود. در شرایط عادی، انتشار مشارکتی با هدف سرمایهگذاری مشترک و تقسیم فشارهای مالی بین دو یا چند ناشر، در یک قالب و با یک کد شابک واحد صورت میگیرد اما وقتی تعدد ناشران با تعدد کد شابک همراه شود، نتیجه همان آمارسازی است که مواردی را به عنوان چرایی، به ذهن متبادر میکند و شاید پرکردن کارنامه و بهرهمندی از برخی تسهیلات و یارانهها، جزوی از آنها باشد.
ماجرای «زندگی عزیز» در نشر ایران
اینروزها، به هر کتابفروشی که مراجعه کنیم، با یک تصویر تکراری مواجه میشویم: عنوانهای مشترک (با مترجم و مولف مشترک) با ناشران متفاوت. این مساله بهخودیخود میتوان موجب سردرگمی مخاطبان شود؛ خصوصا آنهایی که کتابخوان حرفهای نیستند و اطلاعی از سابقه ناشران، مولفان و مترجمان ندارند. در میان این عناوین، کتاب «زندگی عزیز» نوشته آلیس مونرو با ترجمه منیره ژیان طبسی، نمونه خوبی است که بهخوبی وضعیت انتشار مشارکتی کتاب در ایران را بهنمایش میگذارد.
این کتاب بهدلیل نوبلیست شدن نویسندهاش در سال 2013 (مطابق با آزادی ترجمه و انتشار موازی آثار ترجمهای در ایران) از سوی ناشران مختلفی در بازار عرضه شده است اما ترجمه منیره ژیان در این میان، ماجرای جالب توجهی داشته است. بررسی در پایگاه کتابخانه ملی نشان میدهد این کتاب از سال 1393 تا سال 1398 از سوی هفت ناشر مختلف منتشر شده که از این تعداد، 6 ناشر بهصورت اشتراکی آن را چاپ کردهاند؛ آنهم با شابکهای مختلف. در واقع این ترجمه طی 6 سال با هفت شابک مختلف به بازار آمده است.
اکرمالسادات میرمرتضوی، مدیرمسئول مهرصفا و اولین ناشری بود که این کتاب را به چاپ رساند. او در اینباره میگوید: «سال 1393 کتاب «زندگی عزیز» را به قلم و هزینه خانم ژیان منتشر کردیم اما در همین سال، حق امتیاز این کتاب از سوی مترجم به انتشارات «آزرمیدخت» در قزوین واگذار شد.» این مساله را منیره ژیان نیز تایید میکند؛ آنچنانکه ناشر رسمی ترجمه خود را، آزرمیخت میداند.
آزرمیدخت در مجموع تا سال گذشته(1398) 6 بار «زندگی عزیز» را تجدید چاپ کردهاست اما این تمام ماجرا نیست. همانطور که اشاره شد، این کتاب از سوی 6 ناشر دیگر نیز نشر منتشر شدهاست. علی ملکی، مدیر اجرایی انتشارات آزرمیدخت درباره انتشار این کتاب میگوید: « نخستینبار این کتاب سال 1395 در آزرمیدخت منتشر شد. سال 1396 نیز با توجه به افزایش قیمت مواد اولیه بهویژه کاغذ، حق چاپ این کتاب را با دو نشر «آسمان علم» و «پدیده دانش» در قم شریک شدیم.»
سیدهزهرا طهوری، مدیرمسئول «آسمان علم» به ایبنا میگوید: «با توافق آزرمیدخت که حق مادی و معنوی «زندگی عزیز» را از مترجم در اختیار داشت و البته با اجازه از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قم، سال 1396 هر دو این کتاب را چاپ کردیم.» پدیده دانش (با مدیر مسئولی میرهادی طهوری) هم طی اقدامی مشابه و همزمان، این کتاب را بهصورت اشتراکی چاپ کردهاست.
کار در ادامه پیچ و تاپ بیشتری به خود میگیرد. انتشارات «هلال نقرهای» نیز در سال 1396 به چاپ کتاب «زندگی عزیز» اقدام میکند. محسن امیدواراشکلک، مدیر مسئول این نشر میگوید: «حق انتشار کتاب را از انتشارات پَر دریافت کرده بودم.» این درحالی است که مطابق با اطلاعات خانه کتاب، انتشارات پَر، خود این کتاب را در سال 1397 منتشر کرده است.
ماجرای این کتاب، باز هم ادامه داشته و «هنارس» نیز «زندگی عزیز» را با ترجمه منیره ژیان در سال 1397 روانه بازار کرده است. آرش میرزایی، مدیرمسئول انتشارات هنارس در پاسخ به ایبنا، انتشار این کتاب را نتیجه توافق با انتشارات «پدیده دانش» اعلام میکند؛ درحالیکه پدیده دانش، خود این کتاب را براساس توافق با انتشارات آزرمیدخت، چاپ کرده است و در جایگاه صاحب امتیاز اثر شناخته نمیشود. این مساله، در واگذاری حق انتشار از «پر» به «هلال نقرهای» و همچنین واگذاری حق انتشار از ناشری جز آذرمیدخت، به انتشارات «فانوس دانش ترویج کتابخوانی» نیز وجود دارد.
انتشارات «فانوس دانش ترویج کتابخوانی» این کتاب را سال 1398 منتشر کردهاست و سعید حیدری، مدیرمسئول این نشر نیز به انتشار اشتراکی اشاره دارد. او پرسش ایبنا درباره نام ناشری را که حق انتشار را از آن دریافت کرده، بیپاسخ میگذارد اما از آنجایی که مدیرعامل انتشارات آزرمیدخت، تنها از واگذاری حق نشر به دو انتشارات «آسمان علم» و «پدیده دانش» اشاره دارد، قطعا ناشر واگذار کننده حق نشر به «فانوس دانش...» آزرمیدخت نیست.
«زندگی عزیز» و سایر ناشران
چنانکه گفته شده، کتاب «زندگی عزیز» بهدلیل نوبلیست شدن نویسندهاش در سال 2013 (مطابق با آزادی ترجمه و انتشار موازی آثار ترجمهای در ایران) از سوی ناشران مختلفی در بازار عرضه شده است که با احتساب آنها، باید گفت تاکنون این کتاب از سوی 12 ناشر به بازار آمده است. البته اطلاعات کتابخانه ملی حاکی از آن است که ترجمههای دیگری نیز فهرستنویسی شده و احتمالا در آینده شاهد انتشار آنها دربازار کتاب خواهیم بود.
کلیدواژه صحبت 6 ناشر کتاب «زندگی عزیز» این است که حق چاپ این کتاب را در اختیار داشتند. اما قانون درباره این شکل فعالیت ناشران چه رویکردی دارد؟
سیدعباس حسینینیک، مدیرمسئول انتشارات مجد درباره امکان انتشار اشتراکی کتاب به ایبنا میگوید: «از منظر قانونی مانعی برای چاپ اشتراکی کتاب وجود ندارد؛ به شرطی که پدیدآور ـدر اینجا مترجمـ در متن قرارداد با ناشر، رضایت خود را صراحتا اعلام کرده و اختیارات کامل را به ناشر داده باشد.»
به گفته این حقوقدان، در صورت اخذ رضایت از صاحب اثر، ناشر میتواند کتاب را حتی با 100 ناشر دیگر بهصورت اشتراکی منتشر کند؛ اما اگر رضایت را اعلام نکرده باشد اصل براین است که پدیدآور فقط با همان ناشر اول توافق کردهاست.
علی آلداوود نیز همین نظر را دارد. البته این حقوقدان، بر ضرورت استفاده از شایک مشترک تاکید دارد و معتقد است: «با توجه به اینکه همه این ناشران در حقیقت یک عنوان کتاب را منتشر میکنند، صدور شابک مستقل برای همه آنها آسیبزا است.» او در بیان این نظر، به آسیب آمارسازی اشاره دارد؛ آسیبی که در سطوح مختلف به چرخه نشر صدمه وارد میکند.
روح الله کریمی، رئیس اداره کتاب ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم که اتفاقا بخش قابل توجهی از ماجرای انتشار «زندگی عزیز» در آن اتفاق افتاده، درباره حق انتشار اشتراکی کتاب در پاسخ به ایبنا، تعدد واگذاریها را امری پذیرفته و بدون اشکال میداند. او به اختیارات قانونی اشاره میکند و میگوید: «براساس قانون عمومی، کتاب، جزو اموال شخصی ناشر است(درصورت واگذاری امتیاز از سوی مولف و مترجم) و مجاز است به چندین ناشر دیگر نیز مجوز چاپ بدهد. البته ناشران دیگر باید همه مراحل اخذ مجوز برای چاپ کتاب را بگذراند.» این نکته، دقیقا موید انتشار موازی با صدور کد شابکهای جدید برای ناشران است. البته در این مورد، بازبینی و ممیزی دوباره و چندباره متن کتاب نیز مساله قابل توجهی است؛ آنچنانکه در این رویه، یک متن چند بار ممیزی میشود و وقت، انرژی و طبیعتا بودجه مضاعفی را به خود اختصاص میدهد.
کریمی حتی معتقد است ناشران شریک، حق دارند کتاب را با طراحی جلد دلخواه خود منتشر کنند. این مسئول هرچند این شکل چاپ کتاب را قانونی میداند اما از سوی دیگر، معتقد است چاپ اشتراکی کتاب، به آمارسازی و حتی کتابسازی، دامن میزند. او یکی از اهداف طراحی پنجره سامانه صدور و مجوز چاپ و نشر کتاب در سال 1398 را توقف جریان صدور مجوز چاپ اشتراکی عنوان میکند؛ هرچند «جریان صدور این گونه مجوزها همچنان ادامه دارد.»
فرآیند اشتراکی کتاب، صرفا باید با رضایت پدیدآور و اعلام رسمی ناشر صاحب امتیاز کتاب و صدور مجوز از مرجع ذیربط انجام شود. منیره ژیان هم درباره انتشار کتابش از سوی چند ناشر به ایبنا میگوید: «از این موضوع مطلع هستم و در قرارداد نیز به انتشارات آزرمیدخت اختیار کامل دادهام؛ البته به شرطی که ناشران دیگر در متن کتاب دخل و تصرف نکنند.»
خوب یا بد، قانون با واگذاری حق انتشار به چند ناشر دیگر مشکلی ندارد اما اگر واگذار کننده، صاحب اصلی اثر نباشد چه؟ این همان اتفاقی است که برای «زندگی عزیز من» نیز رخ داده است. حسینینیک این اقدام را تخلف میداند و میگوید: «اگر ناشران شریک، بخواهند انتشار کتاب را با ناشر یا ناشران دیگری به اشتراک بگذارند، این کار تخلف است.»
چاپ اشتراکی کتاب و آمارهای غلطانداز
یکی از گرفتاریهای کشورهای در حال توسعه که موجب کُند شدن جریان حرکت آنها در مسیر توسعه میشود، بیتوجهی به احصاء آمار دقیق است. در اینمیان؛ صنعت نشر ایران نیز به همین آسیب دچار است و آمارسازی را باید در کنار کتابسازی، از معضلات جدی آن قلمداد کرد.
با این اوصاف؛ اگرچه چاپ اشتراکی کتاب از منظر ضوابط و آئیننامههای موجود، بلااشکال تلقی شده است اما باید به این مساله توجه شود که خروجی چنین پروندههایی، جز کتابسازی نیست.
این امیدواری وجود دارد که با یکپارچهسازی مراحل انتشار کتاب در قالب پنجره واحد صدور و مجوز چاپ و نشر کتاب که هدف اصلیاش ساماندهی عرصه نشر در کشور است، ضوابط پیشین که بههردلیل راه را بر بروز آسیب باز گذاشتهاند، مورد بازبینی قرار گیرند. الزام به استفاده از این سامانه در سراسر کشور، عامل وحدت رویه در اعمال مراحل نشر خواهد بود و از اعمال نظرها و رویههای متفاوت در برخی استانها، جلوگیری خواهد کرد.
حسینینیک درباره آسیب این شکل تولید کتاب میگوید: «چاپ اشتراکی، نشانه بیتوجهی به کیفیت است و توجه به کیفیت، به معنای صرف بودجه برای بررسی دقیق محتوا و میزان تاثیرگذاری علمی آن است.» از نظر این ناشر، نتیجه کمیتگرایی، صدور نزدیک به 18 هزار پروانه نشر بوده است؛ درحالیکه شاید از این تعداد، تنها 500 یا 600 ناشر فعال باشند؛ آنهم با تولید سالانه پنج عنوان کتاب! آمارها از آن حکایت دارد که تنها حدود 50 ناشر با تولید 100 عنوان کتاب در کشور فعالیت دارند.
وی معتقد است: «چاپ اشتراکی یعنی تولید سالانه 100 هزار عنوان کتاب واقعی نیست؛ چراکه در عمل، تحولی را شاهد نیستیم. کمیگرایی که یکی از مصادیق آن چاپ کتاب اشتراکی است، آفت صنعت نشر محسوب میشود. این شیوهها مسئولان سیاستگذار را به اشتباه میاندازد و از سوی دیگر اعتماد عمومی را سلب میکند.»
ناگفته پیداست، نقشه راه برای قرار گرفتن در مسیر توسعه فرهنگی ازجمله در حوزه نشر، برپایه نظام آماری ساختارمند، یکپارچه و دقیق ترسیم میشود. این آمارهای واقعیاند که سرعت توسعهیافتگی و یا شتاب حرکت در مسیر توسعه فرهنگی را نشان میدهند و زمینهساز برنامهریزی و توسعهبخشی بیشتر را فراهم میآورند.
نظر شما