جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۶
از شیطان و شیزوفرنی

نشر نو چاپ بیست و چهارم رمان «مرشد و مارگریتا» با ترجمه عباس میلانی را با ویرایست جدید روانه بازار کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) میخائیل بولگاکف سیزده سال آخر عمر خود را صرف نوشتن مرشد و مارگریتا کرد که به گمان بسیاری از منتقدان با رمان‌های کلاسیک پهلو زده و بی‌تردید از درخشان‌ترین آثار ادبی روسیه به شمار می‌رود. هنگام درگذشت بولگاکف جز همسر و دوستان نزدیکش کسی از وجود این کتاب خبر نداشت. ربع قرن پس از مرگ نویسنده، رمان بالاخره اجـازه انـتشـار یـافت و سیصدهزارتای آن یک‌شبه به فروش رفت و سپس هر نسخه آن تا صد برابر قیمت فروخته شد.

درباره این رمان شگفت‌انگیز بیش از صد کتاب و مقاله تنها به زبان انگلیسی نوشته شده است.

نشر نو در توضیح چاپ جدید این رمان نوشته است: «به‌مناسبت چهل‌ سالگی ترجمه فارسی «مرشد و مارگریتا»، ویراست تازه این رمان مهم قرن بیستم در «کتابخانه ادبیات داستانی معاصر جهان» منتشر شد. این ویراست حاصل تطبیق کامل متن ترجمه با جدیدترین ترجمه انگلیسی و متن روسی است. یادداشت‌های پرشماری که به این ویراست افزوده‌ایم نوشته مترجم و ویراستار و مترجمان انگلیسی کتاب است. این یادداشت‌ها به درک بهتر بعضی ابهامات داستان و نکات مغفول‌مانده‌اش یاری می‌رساند. تصاویر کمتر دیده‌شده کتاب نیز از سری نقاشی‌های پاول اورینیانسکی است و نقاشی روی جلد نیز از مجموعه ایوان کولیک درباره این رمان. «مرشد و مارگریتا» را با طرح جلدهای مختلف به یاد می‌آوریم. جلدهای مرشد و مارگریتا، همچون تعدادی دیگر از رمان‌های بزرگ که در طی سال‌ها منتشر شده‌اند، تبدیل به بخشی از خاطره تصویری مخاطبان ایرانی ادبیات جهان شده‌اند. ویراست تازه را با طرح جلد و کتاب‌آرایی تازه و در دو نسخه جلد نرم [شومیز] و جلد سخت [کالیکو] منتشر کرده‌ایم. ویراست دوم «مرشد و مارگریتا» اکنون پس از چهل سال در دستان شماست.»

علی شاهی در معرفی و تحلیل این کتاب نوشته است: «گر شیزوفرنی مانند یک ویروس سرایت کند چه؟ «می‌دانم که هر دو از نوعی بیماری روانی رنج می‌بریم که احتمالاً از من به تو سرایت کرده». اگر همۀ شهروندان یک شهر به جنون مبتلا شوند آیا دیگر جنونی وجود خواهد داشت؟ اگر یک نفر توان تفاوت‌گذاری بین توهم و واقعیت را از دست بدهد و هویتی پاره پاره داشته باشد بقیه متوجه خواهند شد و او را بیمار خواهند خواند. اما اگر این اتفاق برای همه بیفتد چه؟ چه کسی متوجه خواهد شد؟ آیا جنون جای واقعیت را نخواهد گرفت؟ در «مرشد و مارگریتا» شیزوفرنی نه‌تنها از شخصی به شخصی دیگر که از شخصی به شهری، از شهری به کشوری و از کشوری به کل تاریخ سرایت می‌کند. همه چیز در هم و بر هم است. همه چیز در مرز میان توهم و واقعیت حرکت می‌کند. همه چیز جن‌زده است. یک بحث کوچک و بی‌اهمیت، شهری را بر باد می‌دهد و تاریخی را میان رؤیا و واقعیت چند پاره می‌کند. 
اما همه‌اش همین نیست. اگر به شما بگویم که شیزوفرنی می‌تواند از یک شخص به یک رمان، به ساختار و سبک یک رمان، سرایت کند حتماً خودم هم متهم به جنون خواهم شد. اما بهتر است خودتان قضاوت کنید: رمانی که قسمت‌هایی از آن‌را یکی از شخصیت‌های درون رمان نوشته اما این قسمت‌ها را دیگرانی که آن شخصیت را نمی‌شناسند در خواب می‌بینند یا برای هم تعریف می‌کنند، اگر شیزوفرنیک نیست پس چیست؟ رمانی که دو پایان دارد و هر پایان را یکی از شخصیت‌های درون رمان نوشته و نویسنده اطلاع دقیقی از این پایان‌ها ندارد اگر جن‌زده نیست پس چیست؟ ما با چند نویسنده طرفیم؟ یکی؟ چند تا؟ بی‌نهایت؟ اگر هنوز هم فکر می‌کنید شیزوفرنی از رمان به من سرایت کرده و دیوانه شده‌ام، پس شما را به خدا جواب این سؤال را خودتان بدهید: نویسنده‌های انجیل، درون این رمان چه می‌کنند؟ آن هم نه به عنوان شخصیت‌هایی داستانی بلکه به عنوان دستیار نویسنده. 
این رمان در یک کلام جن‌زده است. در مرکزش شیطان قرار دارد و همه چیز را قدرت بی‌پایان شیطان معین کرده است، حتی پی‌رنگ را. هیچ زمینۀ مشخصی وجود ندارد. خواننده هیچ‌گاه نمی‌داند باید رویدادها را در چه بافت و زمینه‌ای بفهمد: واقعیت، رؤیا، تاریخ، متن، توهم، شیزوفرنی، دروغ و ... . همه به هم آمیخته‌اند تا رمانی تکان‌دهنده بسازند. ترکیبی از شیطان و شیزوفرنی. از جن‌زدگی و جادو. از داستایفسکی و مارکز. 
ترجمه عباس میلانی از نمونه‌های خوب ترجمه رمان در زبان فارسی است.»

ویراست جدید رمان «مرشد و مارگریتا» نوشته میخائیل بولگاکف با ترجمه عباس میلانی در نشر نو به قیمت۹۵,۰۰۰ تومان منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها