هماینک در دوران بحران کرونا بازاندیشی اجتماعی نیاز است و درس آموختههای بسیاری برای دولتها و مردم داشته است. مردم متوجه شدند که جانهای شیرین در دنیای پرمخاطرهای که گیدنز آن را توصیف میکند، تا چه حد آسیبپذیرند و تفکر سنتی و قضا قدری تا چه حد مهلک.
به خاطر میخی، نعلی افتاد.
به خاطر نعلی، اسبــــی افتاد.
به خاطر اسبــــــی سواری افتاد.
به خاطر سواری، جنگی شکســت خورد.
به خاطر شکستـــــی، مملکتـــــی نابود شد.
و همه اینها به خاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود…
این ضربالمثل معروف ژاپنی، نظریه ادوراد لورنس اثر پروانهای(Butterfly Effect) را به ما یادآوری میکند، اینکه؛ حرکت بال یک پروانه در چین، میتواند باعث طوفانی در تگزاس شود. این بدین معناست که یک اتفاق کوچک میتواند نتایج بزرگی را رقم بزند! نمونه ملموس این نظریه را در شیوع ویروس کرونا (Covid-19) از ووهان کشور چین به کل جهان را شاهد بودیم.
یکی از ویژگیهای عصر کنونی، جهانیشدن مسائل، چالشها و بحرانهای بزرگ است و این بحرانها زمینه دگرگونی اساسی در کلیه شئون زندگی بشر را فراهم میآورد. در عصر جهانیشدن ﻧﮕﺮاﻧﯽ اﻓﺮاد از ﺑﻼﯾﺎی ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﺨﺎﻃﺮات ﻧﺎﺷﯽ از فعالیتهای اﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﻏﻠﺐ ﺷﮑﻞ ﺟﻬﺎﻧﯽ و عالمگیر دارﻧﺪ، تغییر یافته اﺳﺖ.
همچنین عصر مدرن که مانوئل کاستلز آن را جامعه اطلاعاتی (Information Society) مینامد، فضای عمومی جدیدی را بر اساس ارتباطات الکترونیکی و فرایندهای اطلاعرسانی به وجود آورده است. با شروع انقلاب فناوری در حوزههای حملونقل و اطلاعات، مرزهای فیزیکی و قراردادی بهطور فزایندهای درهم شکسته شده و به دلیل ماهیت بیفضایی و بیمکانی پدیدهها و وقایع، جهان بهشدت کوچک شده است. با شروع انقلاب فناوری هریک از افراد جامعه باید تعیین کنند در فضاهای ارتباطاتی جدید الکترونیک و متأثر از تکنولوژیهای جدید اطلاعرسانی، چگونه زندگی خواهند کرد یا چگونه میخواهند در برابر آن صفآرایی نمایند و اینکه نهایتاً در این صفآرایی قدرتمند خواهند بود یا خنثی؟
عصر کنونی که به عصر مدرن، پست مدرن و جهانی شدن شهرت یافته، مسئله مخاطرات و بحرانها در مقیاس جهانی مطرح است. این وضعیت اﯾﻦ اﻣﮑﺎن ﺑﺮای انسان به وجود آورده است تا درباره ﺧﻮیشتن و رواﺑﻂ اجتماعیاش ﺑﺎزاﻧﺪﯾﺸﯽ کرده و در نتیجه ﺧﻮد و جامعه را ﺑﺎزﺳﺎزی کند. بیشک وجود مخاطرات ما را به بازاندیشی رهنمون میکند. لازمه این بازاندیشی، برخورداری از دو توانایی یادگیری (learning) و یاد دادن(teaching) است. یاد دادن و یادگرفتن که به نوعی توسعه فرهنگی به حساب میآیند، ظرفیت وجودی و میزان تابآوری اجتماعی و اقتصادی جامعه و به طور خاص جامعه شهری و کلانشهری را افزایش میدهد و از بروز اختلال شدید در مواقع بحرانها میکاهد. ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ جامعهشناس برجسته آلمانی، اولریش ﺑﮏ، ﺷﻌﺎر ﺟﺎمعه نوین از «من گرسنهام»، به «من میترسم ﯾﺎ ﻧﮕﺮاﻧﻢ» تغییر یافته است. این ترس و نگرانی و راههای مقابله با آن مستلزم آگاهی افراد است و افزایش آگاهی از راه یادگیری و یاد دهی میسر میشود. بنابراین با توجه به شکلگیری جامعه خلاق و تودههای خلاق در محیطهای شهری و روستایی، از مسئولیت دانشمندان، نخبگان علمی ـ اجتماعی و یا نهادهای دولتی و وزارتخانههای اجرایی کاسته میشود و این مسئولیت بر دوش خیل ﻋﻈﯿﻤﯽ از گروههای اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ قرار میگیرد.
جامعه مخاطرهآمیز ﺻﺮﻓﺎً بیانگر خطرناکشدن زﻧﺪﮔﯽ روزاﻧﻪ افراد نیست، بلکه ﻣﺴﺌﻠﻪ اصلی، بیﻣﺮز ﺷﺪن ﻣﺨﺎﻃﺮات و غیر قابل کنترل شدن آن اﺳﺖ، همچون بحران شیوع ویروس کرونا که امروزه کل جهان با آن درگیر است. دوران ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻧﻬﻔﺘﮕﯽ ﺧﻄﺮﻫﺎ (ﻣﺜﻞ از ﺑﯿﻦ ﺑﺮدن اثرات این بیماری ﯾﺎ ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎی ﻏﺬاﯾﯽ و اقتصادی و ...) بهراحتی ﻗﺎﺑﻞ کنترل ﻧﯿست. از این رو، مشخص کردن اﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻋﺚ ایجاد و انتشار این بیماری و ﺑﺤﺮانهای اﻗﺘﺼﺎدی بعدی آن ﺷﺪه است، یا اﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ باید ﻣﺴﺌﻮل این وضعیت باشد، بسیار دشوار اﺳﺖ. به گفته اولریش بک، در جامعه مخاطرهآمیز دعوا نه بر سر تقسیم ثروت، بلکه مسئله توزیع امور منفی و مخاطرات است؛ انسان مدرن و مدرنیزاسیون افراطی، تعداد کثیری از مسائل را ایجاد کرده که چارهای جز فرایند خودارزیابی ((Self-Assessment و بازاندیشی کنشها، رفتارها و تصمیمات ندارند. جهان نو و ﻧﻮﮔﺮاﯾﯽ، مخاطره ﮐﻠﯽ در ﺑﺮﺧﯽ از حوزهها و شیوههای زﻧﺪﮔﯽ را ﮐﺎﻫﺶ داده، اما ﻋﻮاﻣﻞ مخاطرهآمیز تازهای را ﻣﻄﺮح ﺳﺎخته ﮐﻪ در عصر پیشامدرن تا حدو زیادی ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮدند.
دگردیسی مهم و مشخصه اصلی عصر مدرن و پسامدرن، تخصصی شدن و تغییر در ﺷﮑﻞ و ﻣﺤﺘﻮای ﮐﺎر و مشاغل اﺳﺖ. اﮔﺮ در ﺟﺎﻣﻌه ﺻﻨﻌﺘﯽ مشاغل بهصورت ﺧﻄﯽ (ﯾﻌﻨﯽ بهصورت ﻣﺸﺨﺺ از مرحله اﺳﺘﺨﺪام ﺗﺎ بازنشستگی بود) و با هدف تامین معاش صورت میگرفت، اما در جامعه مخاطرهآمیز کنونی، ﺣﺎﻟﺘﯽ غیرخطی و ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﻪ ﺧﻮد میگیرد. اﮔﺮ در جامعه سنتی ﺷﻐﻞ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﻌﯿﻦ میکرد که ﻧﻈﺎم زندگیاش چگونه ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺮوزه ﻋﻮاﻣﻞ شکلدهنده ﺑﻪ ﻧﻈﻢ و ﻧﻈﺎم زﻧﺪﮔﯽ انسانها ﻣﺘﻨﻮع ﺷﺪه و در زمانبندی ﻣﺸﺎﻏﻞ نیز ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﻬﻤﯽ رخداده اﺳﺖ که به دلیل پیچیدگی فزاینده، الزامات خاص خود را میطلبد. در جوامع پیشامدرن غالباً سنت رفتار روزمره را هدایت میکرد، درحالیکه در جوامع مدرن کنشهای اجتماعی پیوسته در پرتو اطلاعات تازهتر مورد بازبینی قرار میگیرد. جامعهشناس بلندآوازه انگلیسی، آنتونی گیدنز معتقد است که بازاندیشی در زندگی اجتماعی دربرگیرنده این واقعیت است که کارکردهای افراد پیوسته بازسنجی میشوند، یعنی با اصلاح بهوسیله دادههای تازه، ویژگیهای آن بهگونهای اساسی دگرگون میشود. گیدنز بر این باور است که در جامعه مدرن، انسانها با آفرینش و اصلاح هویت خود، چه بودن و چگونه این شدن خود را پیوسته بازنگری میکنند و همه صورتهای زندگی، کم و بیش با دانشی که کنشگران از این صورتها دارند، ساخته میشود.
ما با وجود آنکه با کنشهایمان، خود جهان اجتماعی را میسازیم، نمیتوانیم تاریخ را كاملاً تحت نظارت داشته باشیم. بازاندیشی نااستوار در تركیب با فاصلهگیری زمانی ـ مكانی و مکانیزیمهای از جاکندگی در دنیای مدرن امروز نهتنها امکانها و فرصتهای بینظیری در اختیار ما میگذارد، در عینحال ما را نیز بـا مخاطرات پیشبینی ناپذیری روبهرو میکند و جهانی ذاتاً عنانگسیخته را برای ما به ارمغان میآورد. از اینروست كه این جهان بیشتر شبیه سوارشدن بر یك گردونة بیمار است و نه سوارشدن در اتومبیلی كه كاملاً تحت نظارت و مهار راننده باشد. هرچند كه گیدنز با طرح «واقعبینی تخیلی (Realism Utopian)» این امید را میپروراند كه بشر میخواهد دست كم فرمان این نیروی ویرانگر را در دست بگیرد.
برای گیدنز، بازاندیشی در جامعه مدرن عبارت است از این واقعیت كه كردارهای اجتماعی، بیش از آنکه با مدلهای رفتار و سلوك از پیش تعیینشده ساختهشده باشند، پیوسته در پرتو اطلاعات در مورد آنها بررسی و اصلاح میگردند. تأکید گیدنز بر بیهمتایی دنیای مدرن بر این واقعیت متمركز است كه عرصههای فزایندهای از زندگی اجتماعی دیگر نه از طریق سنت، بلكه بر زمینههای عقلانی توجیه میشوند كه ایـن امر امکانها و فرصتهای زیادی را برای ما فراهم كرده و ما را از قیود گذشته آزاد میکند.
بنابراین آنچه باید در این روزهای آکنده از ترس، اضطراب و در وضعیت به هم ریختگی نظام اجتماعی مد نظر قرار گیرد، فراهم کردن منابع و بسترها و زمینههای یادگرفتن و یاد دادن از طریق عمل بازاندیشی است و این شرایط از طریق رسانههای جهانی آزاد، فضای مجازی سالم، فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و دانشهای جدید و به طور خاص از طریق کنشگری فعال نهادهای مردمی نظیر شورایاریها، انجمنهای صنفی، سندیکاها، اتحادیهها و... فراهم میشود. چراکه این منابع و بسترها باعث تکثر مراجع و زمینههای عمل میشوند و انسان عصر جدید با قرار گرفتن در آن، اقدام به تأمل و بازاندیشی میکند.
تجویز راهبردی
در جامعه کنونی به دلیل ماهیت پویای ارتباطات، ﺗﻐﯿﯿﺮ در اﻟﮕﻮﻫﺎی اﺷﺘﻐﺎل، اﻓﺰاﯾﺶ ﻧﺎاﻣﻨﯽ اقتصادی، ﮐﺎﻫﺶ اثرگذاری ﺳﻨﺖ و رﺳﻮم ﺑﺮ ﻫﻮﯾﺖ ﺷﺨﺼﯽ، اﺿﻤﺤﻼل اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﻨﺘﯽ و دﻣﻮﮐﺮاﺗﯿﮏتیزه ﺷﺪن جامعه، به سختی میتوان پیشبینی ﮐﺮد ﮐﻪ ﭼﻪ مهارتهایی در آﯾﻨﺪه ﻣﻬﻢ و ارزﺷﻤﻨﺪ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد، آنهم در اﻗﺘﺼﺎدی ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ در ﺣﺎل ﺗﻐﯿﯿﺮ اﺳﺖ و نیاز به بازاندیشی به شدت احساس میشود.
سیاستگذاری و برنامهریزی برای توسعه تحقیقاتی و علمی کشور باید همراه با توسعه اطلاعات و ارتباطات صورت پذیرد. همچنین برای همکاریهای ملّی و بینالمللی در قالب نظم نوین اطلاعاتی و ارتباطی، بایـد از جریان یکسویه اطلاعات دوری جست، چراکه در اختیار داشتن اطلاعات و رسانههای جمعی، به معنای دارا بودن قدرت عظیمی است که اگر به آن توجه نكنیم، بهجای آنكه این نظم نوین در خدمت بشـر قـرار گیرد، چهبسا بشر را به اسارت در آورد.
ضروری است تا هر یک از سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی، اعم از اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و نظامی، با توجه به وضعیت فعلی خود و بر مبنای مطالعات لازم، روند ورود و حرکت خود در عصر اطلاعات را تبیین و برنامهریزی نمایند و بدیهی است که در چنین شرایطی نقش مجامع دانشگاهی و تحقیقاتی برای شناسایی شرایط فعلی و تحلیل و بومیسازی آن در تمامی ارگانها و سازمانهای کشور بسیار مهم و کارگشا خواهد بود.
افراد هر چه بیشتر از فناوریهای نوین ارتباطی استفاده کنند، در مورد سنتها و عوامل هویتساز خود بیشتر تردید میکنند و آنها را مورد بازاندیشی قرار میدهند. جامعه در حال تغییر و تحول، فرد را ناگزیر به بازاندیشی و اتخاذ تصمیمهای متنوع میسازد. بازاندیشی نهتنها معطوف به جهان بیرونی است، بلکه در ذهنیت افراد نیز لازم است.
دسترسی به فضای مجازی و ابرمتن اینترنت و همچنین وسایل ارتباطجمعی و کسب اطلاعات از این فضاها منجر به بازاندیشی مردم در مورد خود، شیوه زندگی و تفکر در شیوههای رفتارها و الگوهای زندگی میشود. امروز ما نیاز به بازاندیشی اساسی در زمینه رسالت رشتههای علوم انسانی، از جمله جامعهشناسی، مردمشناسی، جغرافیا، علوم رسانه، مطالعات فرهنگی و... داریم. جامعه از عناصر مختلفی تشکیل شده و هر گونه بازاندیشی باید در سطوح، مقیاسها و توسط افراد، گروهها و نهادهای مختلف انجام شود و در این میان نهادهای محلهای نظیر شورایاریها، سازمانهای مردم نهاد، NGOها و CBOها رسالت مهمی در زمینه آگاهیبخشی و شکلگیری جامعه بازاندیش بر عهده دارند.
بحران شیوع کرونا بار دیگر به ما یادآوری کرد که داعیه کنترلی که جوامع مدرن دارند، چقدر در مواجهه با نیروهای طبیعی محدود و ناتوان است. به نظر میرسد که امروزه حتی خطرات طبیعی هم میتوانند تصادفی نباشند. بازاندیشی بهعنوان مهمترین ویژگی زندگی در جهان مدرن در راستای همدلی جهانی مهم است و مجهز شدن به علم و دانش جدید ضرورتی انکارناپذیر است. اولین واکنشها به این بحران انکار بود که کشور از این مرحله عبور کرده است و پس از انکار دعوت مردم به همدلی برای شکست این بحران اتفاق افتاده است. در سطح جهانی نیز هر اقدامی همدلی میطلبد. بهترین واکنش همدلی است و همدلی همدلانه اعتماد دوسویه حاکمیت و ملت را میطلبد.
هماینک در دوران بحران کرونا بازاندیشی اجتماعی نیاز است و درس آموختههای بسیاری برای دولتها و مردم داشته است. مردم متوجه شدند که جانهای شیرین در دنیای پرمخاطرهای که گیدنز آن را توصیف میکند، تا چه حد آسیبپذیرند و تفکر سنتی و قضا قدری تا چه حد مهلک.
با تغییر در ارزشها و حتی مفاهیم، امروزه معنای رفتار پرخطر نیز تغییر پیدا کرده است. افراد آموختهاند که تلاش برای حفظ جان عزیزترینها، گاه مستلزم حفظ فاصله اجتماعی و فیزیکی و رعایت حریم است. کاستن از روابط اجتماعی بر مبنای دوراندیشی مسئولیتپذیرانه نیز نوع دیگری از بازاندیشی است.
بازاندیشی مردم را قادر میسازد تا بهطور انفرادی یا بهطور جمعی هویتهای خود را تدقیق کنند. به طوریکه با وجود فشار اقتصادی بر بسیاری از خانوادهها، شعار «در خانه بمانیم تا_کرونا_را_شکست_دهیم» در عمل اتفاق افتاده است. این کنشهای آگاهانه، درسهای نهفتهای برای سیاستگذاران اقتصادی دارد تا در باب تنوع شرایط اجتماعی- اقتصادی مردم بیشتر بیندیشند.
با توجه پیچیدگی، درهمتندیگی و گره خوردن سرنوشت بشر در عصر کنونی از یکسو و همچنین اثر پروانهای حاکم بر اتفاقات جهان، لازم است بازاندیشی اساسی در خصوص بحرانها و مخاطرات در مقیاس جهانی صورت گیرد و در ضمن احساس مسئولیت در مقابل دیگران، آمادگی لازم برای مواجه با بحرانهای احتمالی وجود داشته باشد.
نظر شما