شاعر بود و در انجمنها حضور داشت. شعرهای او که قالب سپید و مضمونی اعتراضی داشت، بلای جان انجمنهای سنتی بود.
منتقد متعهد
عبدالحسین جعفری، از پیشکسوتان روزنامهنگاری در اصفهان، که دوستی دیرینهای با احمد قدرتیپور دارد درباره سالهای دهه چهل شمسی و کار روزنامه نگاری قدرتی پور میگوید: «من از دهه 40 شمسی با ایشان مرتبط و بهنوعی همکار و دوست بودم. روزهایی که بنده و مرحوم قدرتیپور با نشریات و روزنامههای مختلف به عنوان نویسنده همکاری میکردیم و زمانی که بنده سرپرستی استان اصفهان روزنامه «ستاره اسلام» را برعهده داشتم، ایشان برای این روزنامه مطلب مینوشتند. همچنین در هفتهنامه «ناهید» که نشریهای با رویه انتقادی تند و تیز بود با همدیگر بهعنوان نویسنده همکار بودیم. خوشه، ترقی، روشنفکر، تهران مصور و سپید و سیاه دیگر نشریاتی بود که یادداشتها و نوشتههای ایشان را به چاپ میرساند و من همیشه دنبالکننده آثارشان بودم.»اصفهانی و همچنین همکاربودن در نشریات مختلف آرامآرام این دو روزنامهنگار را به دوستی عمیقتری میرساند: «وقتی دیدم در تمام سالهای نوشتن مرحوم قدرتی پور از روحیهای نقادانه برخوردار است و البته از سر معرفت و کمال نقد میکند نه از روی عناد و بغضهای معمول بسیار مجذوب ایشان شده بودم. این علاقه باعث دوستی و همراهی ما دو نفر طی سالیان مختلف شد.»
جــعـفــری بــا بــیــان اینکه جامعه مطبوعاتی و رسانهای اصفهان یکعنصر فعال، پرتلاش و منطقی رااز دست داد، میافزاید: «مرحوم قدرتیپور علاوهبر کار مطبوعاتی در زمینههای هنری مختلف آثاری به یادگار گذاشتند؛ از جمله در شعر، نقاشی؛ حتی در زمینه هنر سینما ایشان تجربههایی داشتند و باید این آثار به صورت درست جمعآوری و تدوین شود تا در اختیار اهالی فرهنگ و هنر این شهر قرار بگیرد.»
هنرمند معترض امیدوار
محمدرضا زادهوش، نویسنده و پژوهشگر، درباره مرحوم احمد قدرتیپور میگوید: «متولد ۱۱ اسفند ۱۳۲۸ بود. پیش از انقلاب، به همکاری با سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران پرداخت. پنج سال را در زندان گذراند و با بازجویانش صادق بود. کارشناسیارشد خودش را در رشته فلسفه گرفت. در هفتهنامه صدا، مدتی دبیر سرویس بود. سردبیری هفتهنامه پردیس را تجربه کرد. در داستاننویسی، نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی هم فعالیت کرد. البته در تمام این سالهای کار روزنامهنگاری و نوشتن او را کنار میگذاشتند تا نخواهند تکتک مطالبش را ممیزی کنند. خیلی راحت، سرچشمه را مسدود میکردند.»او درباره شهرت منفی مرحوم قدرتی پور هم میگوید: «بسیاری از هنرمندان، شهرت لازم را به دست نمیآورند، هنرمند شهرستانی یا حتی هنرمند پایتختنشین. ولی شهرت منفی تا دلتان بخواهد زود به دست میآید. قدرتیپور نیز اینگونه بود. به محض اینکه ستون ثابتی پیدا میکرد، دبیر صفحهای یا سردبیر نشریهای میشد، میگفتند اگر او ادامه دهد، کار نشریه تمام است. با این حال او منتقد و معترضی ستیهنده ولی همواره امیدوار به آینده بود. این نگاه امیدوارانه در تابلوهای او دیده میشد: نوری که از بین تاریکیها دمیده است.»زادهوش درباره فعالیتهای هنری مرحوم قدرتیپور اضافه میکند: «شاعر بود و در انجمنها حضور داشت. شعرهای او که قالب سپید و مضمونی اعتراضی داشت، بلای جان انجمنهای سنتی بود. دفترش نمایشگاه تابلوهای نقاشی او نیز بود و به تدریس نقاشی میپرداخت. یکی از نمایشگاههای متأخرش نمایشگاه تابلوهای آبرنگ او در مرداد ۱۳۹۴ و در نگارخانه نگاه نو بود. با این حال همواره دفتر به دوش بود. زمانی در خیابان باب الرحمه و مدتی در خیابان کاوه دفتر داشت.»او همچنین فعالیتهای قدرتیپور در رسانههای مجازی را اینگونه شرح میدهد: «در فضای مجازی فعال بود و وبلاگ و سایت شخصی داشت. در فیس بوک، بیش از یک صفحه داشت؛ اما کانال او در تلگرام با استقبال زیادی رو به رو نشد. یکی از کارهای اعتراضی او در فیس بوک، تصویری بود که از خود در کنار مزار پروفسور پوپ انداخته بود؛ آن هنگام که بر مزار پوپ، شعار نوشته بودند.»
نظر شما