«پاندمی، مردم و روایت» منتشر میشود
روایتهای پاندمی در موقعیتهای اجتماعی مختلف/شعار اصلی ارتباطات پاندمی: هوشیار باش اما نترس!
کتاب «پاندمی، مردم و روایت» نوشته مارک دیویس و دَوینا لوهم به ترجمه اسماعیل یزدانپور منتشر میشود
کتاب «پاندمی، مردم و روایت» نوشته مارک دیویس و دَوینا لوهم قرار است با ترجمه اسماعیل یزدانپور برای انتشار آماده شود. کتاب حاضر میتواند در حوزه پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی در حوزه پاندمی در تجربههای جهانی بسیار آموزنده باشد و در کتابهای «مجموعه جامعه ایرانی و بحران کرونا» به دبیری حسین میرزایی منتشر خواهند شد. پیشتر نیز پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در 5 فروردین «جستارهایی در ابعاد فرهنگی و اجتماعی بحران ویروس کرونا در ایران" را منتشر کرد.
«از کجا میفهمید که یک پاندمی جدید شایع شده است؟» شاید سر نخ اول را گزارشی خبری در تلوزیون یا فضای مجازی به شما بدهد یا حین صحبت با دوستی متوجه شوید. بعد، شاید به جستوجو در اینترنت روی آورید. در آنجا، شاید به راهنماییهای عمومی پیرامون آمادگی برای وضعیت اضطراری بهداشت عمومی برسید. روایتهای خبری دیگری را هم ممکن است از تلویزیون، اینترنت، یا جاهای دیگر دریافت کنید. شاید دوستان در شبکههای اجتماعی پیامهایی برایتان بفرستند و در فیسبوک، تلگرام و توییتر منابع خبری جدیدی پیدا کنید. شاید رئیستان هم به شما پیامی بفرستد و شدت وضعیت را یادآور شده و حتی چند منبع را برای مشاوره تخصصی معرفی کند. ممکن است مسئولان امور سلامت و بهداشت یا حتی رهبران جامعه، در رسانهها حاضر شده، اطلاعاتی را در میان گذاشته و به مردم اطمینان خاطر بدهند. این روایتهای پاندمی در موقعیتهای اجتماعی آکنده از رسانههای مختلف یکی از مهمترین موضوعات این کتاب است.
با این حال، چگونه این طیف وسیع از پیامها که هر کدام از منبع متفاوتی منتشر میشود را به زبان راهنمای عمل تفسیر میکنید؟ شاید به این نتیجه برسید که چرخشهای پاندمی در طول زمان قابل پیشبینی نیست و گرفتار سطح بالایی از عدم اطمینان شوید. برای پیشبینی رخدادهای آینده و کارهایی که باید انجام داد شاید به بررسی روایتهایی از پاندمیهای پیشین بنشینید و بخواهید از جمله، مطالب داستانی یا نیمهواقعی ـ نیمهداستانی ارائه شده در ادبیات، سینما، تلویزیون و غیره را مرور کنید. میگویند روایتهایی که میشنویم، میسازیم، یا در میان میگذاریم، امکان درک دنیاها، روابط، و خویشتنها را ممکن میکنند.[1] همچنین، روایتهای پاندمی امکان شناخت شیوه شیوع پاندمی، پیچشهایش در مسیر مخاطرهآفرینی برای زندگی، و موقعیتها و آثارش در سطح فردی و جمعی را برای ما فراهم میکند. در فصلهای آینده برخی نمونههای روایت پاندمی در فرهنگ عمومی و شیوه اثرگذاری آنها بر پاسخ جامعه به شیوع بررسی میشود.
با افزودن این فرهنگ غنی و متنوع روایی به پاندمی، کنشگران حوزه ارتباطات سلامت به روشهای تازهای برای تشویق افراد و اجتماعات به اقدام میرسند. این استفاده از روایت در قالب نمایشنامههای رادیویی، فیلمهای سینمایی، بازیهای آنلاین، رمانهای تصویری، برنامههای آموزشی، بازاریابیهای اجتماعی، و دیگر موادی درمیآید که دانش و مشاوره علمی را در پیوند با تأثیرات فراگیر و غنی داستانسرایی انتقال میدهد.[2] به نظر میرسد ارتباطات سلامت با رویکرد روایی، میتواند پیام مشاوره و تشویق به مراقبت از سلامت را با اثرگذاری بیشتری به افراد برساند.
همانطور که در فصلهای آینده نشان داده میشود در واکنشهای اجتماعی به پاندمی آنفولانزای سال ۲۰۰۹ در بسیاری از بخشهای جهان، این چرخش به سوی روایت مشهود بود. این پاندمی خاص، که بیشتر در رسانهها با عنوان «آنفولانزای خوکی» معرفی میشود، یک رخداد رسانهای در ترکیب با سلامت عمومی بود، و بازتابهای گستردهای در سیاستگذاری، فرهنگ عمومی، و واکنش به پاندمیهای بعدی، از جمله ابولا در سال ۲۰۱۴ و زیکا در سال ۲۰۱۶ پیدا کرده است. به این ترتیب، یکی از موضوعات اصلی این کتاب، چرخش روایی در ارتباطات و سیاستگذاری عمومی است؛ این که چطور از فرهنگ عمومی وام گرفته میشود و چه پیامدهای برای عموم مردم و افراد در ارتباط با پاندمی آنفولانزای سال ۲۰۰۹ و دیگر پاندمیها همچون ابولا و زیکا دارد.
دلیل دیگر برای تمرکز نویسندگان بر روایت و رابطه آن با مخاطرات پاندمی، ارتباط مستقیمی با غیاب گزارش از تجربههای شخصی در زمینه توجیه و کاربست رویکردهای سلامت عمومی دارد که از جمله، شامل موارد معطوف به روایت هم میشود. با آن که در بسیاری از نقاط دنیا، آنفولانزای خوکی پدیدهای جهانی، ملی و محلی بود و سرفصل خبری مهمی را شکل میداد، در اخبار و رویدادهای جاری، گزارشهای شخصی کمی از پاندمی ۲۰۰۹ منتشر شد تا جایی که در عمل، این پاندمی را به پدیدهای در دور دستها و خارج از تجربه مستقیم تبدیل کرد. با این حال، میدانیم که خیلی از ما در نقاط مختلف جهان آلوده و مبتلا شدیم و از برخی از ما خواسته شد که در جهت سلامت خود و دیگران و از جمله زنانی که در سال ۲۰۰۹ باردار بودند، اقداماتی را انجام دهیم. همانطور که کاترین بلینگ و کورین اسکوایر[3] هم خاطرنشان کردهاند، صحبت درباره تجربههای شخصی پاندمیهای دیگر کار دشواری است، چرا که زخمهای روانی و تروما را نمیتوان به سادگی در قالب داستان و روایت درآورد و چرا که برخی بیماریها همراه با برچسب و انگ و تعصب شده و افراد را وادار به احتیاط درباره تعریف حقایق میکنند.[4] با آن که روایتهای پاندمی گستره و تنوع رسانهای زیادی دارد ــ در فصل ۲ به آن پرداخته شده ــ غیاب روایت تجربههای شخصی بر میزان تناسب رویکردهای سیاست عمومی با چگونگی ادراک مردم از خطر پاندمی برای زندگی اثر دارد. بنابراین، این کتاب از جمله تلاش میکند روایتهای تجربه شخصی را با رویکردهای سیاست عمومی پیوند دهد تا بتواند میدانها، امکانات، و ظرفیتهای بیشتری را بررسی کند و به تحقق بهتر سلامت عمومی روایی کمک کند.
این کتاب به بررسی گزارههای تولید شده در زبان انگلیسی پیرامون پاندمی و به طور خاص به تحلیل گزارش مردم ساکن اسکاتلند و استرالیا در سال ۲۰۰۹ میپردازد. هر جا که لازم باشد پاسخهای اجتماعی سایر بخشهای جهان و به دیگر بیماریهای عمومی از جمله ایدز، ابولا و زیکا هم اشاره خواهیم کرد. بنابراین، تحلیل ما از طریق تمرکز بر کشورهای موسوم به حوزه شمال، به کاوش در روایتهای پاندمی میپردازد اما در صورت لزوم، ارتباطهای عمومیتر را هم نشان خواهد داد.
ساختار کتاب
کتاب روی گسترهای از گزارههای مختلف فرهنگ پاندمی و رسانشهای روایی آن کار میکند، کیفیتهای داستانی شده زندگی عمومی پاندمی را در ارتباط با روایتهای تجربه بررسی میکند، روایتهایی که کسانی ساختهاند که پاندمی سال ۲۰۰۹ را تجربه کردهاند. فصل ۲ با جزئیات بیشتری به اهمیت رو به رشد رویکرد روایی به ارتباطات سلامت پیرامون خطرهای پاندمی میپردازد و مبانی این چرخش را از زوایه نظریه روایت و در گزارشهای زیستسیاست بیماریهای عفونی نشان میدهد. یکی از موضوعات کلیدی، حضور جریانهای پنهان افسانهای در روایتهای پاندمی و اهمیت آن برای افرادی است که این با پاندمی درگیر بودهاند. در این رابطه، داستان سارا معرفی میشود که چطور به خاطر مراجعه به داستانهای پاندمی منتشر شده در رسانهها، به این شناخت رسید که شاید خودش در معرض ویروس قرار دارد.
فصل ۳ شعار اصلی ارتباطات پاندمی سال ۲۰۰۹ را بررسی میکند: «هوشیار باش اما نترس».[5] یکی از چالشهای اصلی ارتباطات پاندمی سال ۲۰۰۹، توصیه به مردم سراسر جهان برای آمادگی برای فاجعه در حوزه سلامت بود، کاری که باید بدون برانگیختن هراس و تضعیف اثرگذاری مدیریت انجام میشد. همانطور که افراد حاضر در پژوهش ما اشاره کردند، اطمینان دادن به عموم مردم که نباید زیاد بترسند، باعث تضعیف حس اضطراری و به مخاطره افتادن زندگی افراد «در معرض خطر» میشد. از این رو، این فصل به بررسی شیوه پذیرش پیام توسط مشارکتکنندگان و کنار آمدن با معانی متناقض آن میپردازد.
در فصل ۴، شیوه اجرای فاصلهگذاری اجتماعی {فیزیکی} به مثابه روشی برای کاهش خطر را توسط شرکتکنندگان در پژوهش بررسی میکند. نویسندگان به معانی بسیار قدیمی شیوع و ارتباط آن با فاصله میپردازند و به خصوص، این مفهوم که خطر همیشه در جایی دیگر و از شخصی دیگر برمیخیزد. در فصل ۵ به این پرداخته میشود که چطور ایمنی شخصی به عنوان راه نجات از بیماری غیرقابل اجتناب تعریف میشد، و نیز یکی از داراییهای شخصی قابل اکتساب و توسعه بود. این امری که «مصونیت انتخابی» مینامیم، در مرحله بعدی خودش مانع تلاشهای نظام بهداشت عمومی برای واکسیناسیون، به منظور ایجاد «مصونیت گلهای» در انگلستان و کانادا شد. در فصل ۶ به گزارشهای افرادی پرداخته میشود که به خاطر آسیبپذیریهایی که در سلامت داشتند و به خاطر همزمانی در بارداری، باید طوری با بیماری برخورد میکردند که بتوانند از خودشان و کودک به دنیا نیامدهشان محافظت کنند. یکی از ویژگیهای این فصل، تمرکز بر نامرئی بودن است، یعنی موقعیتهایی از خطر که به چشم اکثریت «سالم» نمیآمد.
فصل ۷ به بررسی این یافته اصلی میپردازد که از نظر افراد، رسانههای خبری باعث داغ و جنجالی کردن پاندمی سال ۲۰۰۹ شده بودند. این فصل چگونگی توصیف افراد از درک شکآلود خود از رسانهها را تشریح میکند و این که چطور با احتیاط هویتهای در معرض خطر پاندمی جدیدی را برای خود انتخاب کردند که در چارچوب روایت «ترغیب» قرار دادیم. فصل ۸ به این میپردازد که افراد حاضر در پژوهش پیرامون ملایمت نهایی پاندمی سال ۲۰۰۹ چه نظری داشتند و چطور این موقعیت به عنوان هشداری دروغین تفسیر شد، که پیامدهای مهمی را برای اعتماد مردم به علم و سیاستهای پیرامون مسائل گسترده جهانی مثل پاندمی، واکسیناسیون جمعیت، ویروسهای قوی و امنیت سلامت در پی دارد.
فصل نهایی نگاهی دوباره به موضوعات کتاب دارد و در نور خاص موجود در چشمانداز «بهداشت عمومی روایی» به تأمل پیرامون آنها میپردازد. یک نکته کلیدی این فصل، توجه به واکنش و بازتاب انتقادی مستتر در روایتهای ترغیبی است که مردم میسازند و برای توصیف نوع درگیری خود با ظهور خطر پاندمی در زیستجهانشان بهکار میبرند.
نظر شما