وضعیت کنونی جامعه ایران نشان میدهد که غفلت از مقوله یادگیری در مواقع بحران بسیار جدی است، چراکه هنوز به رغم تاکیدات باستانی- دینی بر امر پاکیزگی هنوز بسیاری از اعضای جامعه این وضعیت را جدی نگرفتهاند.
شیوع تدریجی و در عین حال فراگیر ویروس کرونا (COVID-19)، در آغاز سال میلادی 2020 ضرورت اندیشه به بحرانهای آتی بشر را بیش از آشکار ساخته است. این ویروس مهلک، در مدت کوتاهی (کمتر از یک ماه) از مبدا خود که شهر ووهان چین بود، به بسیاری از کشورهای جهان سرایت کرد و حیات اجتماعی و اقتصادی بسیاری از شهرهای بزرگ را به رکود کشاند.
شیوع کرونا خواه قانون طبیعی زمین باشد، خواه حاصل تعمد یا مدرنیته ناقص، عدم کنترل بشر بر سرنوشت خویش و قانون بقای اصلح هربرت اسپنسر و داروین را حکایت میکند که در حال زدودن و پاکسازی افراد، گروهها و جوامع ضعیف از نظام زیست و اقتصاد جهانی است. اپیدمیهای مشهور تاریخ نظیر شیوع طاعون، سل، آبله، جذام، مالاریا و... خسارات جانی و اقتصادی زیادی به مردمان جوامع تحمیل کردهاند و شرایط امروز جهان نیز بیانگر آن است که عصر بیماریهای مُسری به پایان نرسیده و هر لحظه امکان بروز بحرانها و فجایع در فضاهای شهری وجود دارد.
خاموش کردن آتش کرونا در شرایط کنونی نیازمند امکانات علمی، اطلاعاتی، بهداشتی، درمانی و از همه مهمتر تقویت اقتصاد در مقیاس های جهانی- ملی و محلی (شهری و روستایی) است. متاسفانه به رغم سهم 7.1 درصدی بخش سلامت از تولید ناخالص ملی، ایران هنوز در میان کشورهای جهان در رتبه ۸۹ قرار دارد که همین امر توفیق در مقابله با بحرانها را باچالش مواجه میسازد. همچنین مشاهدات و گزارشهای رسانهها از وضعیت بیماران و بیمارستانها نشان میدهد که به رغم گذشت دو ماه از انتشار کرونا در چین، آمادگی و درس آموزی لازم صورت نگرفته و مسائل زیادی در زمینههای مدیریت کلان مواجه با بحران، تدارک مواد اولیه ضدعفونی کننده، آموزش شهروندی(با تمام شیوههای ممکن)، برنامهریزی برای برپایی بیمارستانهای صحرایی، نقاهتگاهها و... مشاهده میشود.
طبق مصوبات قانونی از جمله ماده 55 قانون شهرداریها، صیانت از جان شهر و شهروندان وظیفه ذاتی مدیریت شهری است. از این رو در هرگونه برنامهریزی و مدیریت بحران (و از جمله بحران شیوع ویروس کرونا)، باید در ابعاد مختلف کالبدی، اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی و در دو دوره پیش و پس از وقوع بحران و در مقیاسهای ملی، منطقهای و محلی مورد توجه قرار گیرد. شایان ذکر است، طی چند دهه اخیر رویکردهای نوین و در عین حال وابسته به هم در عرصه برنامهریزی مطرح شده است که کاربرد وسیعی میتوانند در مدیریت مخاطرات و بحرانهای شهری داشته باشند که از آن جمله میتوان به سه مفهوم «آینده نگاری، یادگیرندگی و تاب آوری» اشاره کرد که به صورت چرخهای همدیگر را تحت پوشش قرار میدهند.
آینده نگاری، فرآیندی نظاممند با نگاه به آینده بلندمدت در زمینههای علمی، فناوری، اقتصادی و اجتماعی است كه هدف آن تعیین حوزههای پژوهش راهبردی و پیدایش فناوریهای نوظهور با بیشترین فواید اقتصادی و اجتماعی بوده و به رویكردی نظاممند و مشاركتی برای توسعه راهبردها و سیاستهای كارا برای دورە میان مدت و بلند مدت آینده بر اساس ترسیم آیندههای «محتمل، ممکن و مطلوب» اشاره دارد.
تابآوری را فرایند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدیدکننده تعریف کردهاند. تابآوری ظرفیت بازگشتن از دشواری ادامهدار و توانایی در ترمیم خویشتن است. همچنین، یادگیرندگی به معنای انباشتن، اندیشیدن، استفاده از دانش، مهارتها و نگرشهای پیچیده است، به گونهای که فرد یا گروه بتواند سازگاری فعالی با محیطهای در حال تغییر خود داشته باشد.
یادگیری فرایندی علمی- عملی است و یادگیری مادامالعمر توسعه تواناییهای انسانی با استفاده از حمایت مستمر است، که افراد را برای کسب دانش، ارزشها، مهارتها و درک آنچه در طول زندگیشان نیاز دارند، برمیانگیزد و قوی میکند. در این میان باید توجه داشت که شاخصهای دانشی یادگیرندگی شامل یادگیری مادامالعمر، کنجکاوی و پرسشگری، نوآوری و خلاقیت، آیندهنگری و برنامهریزی، تفکر انتقادی، خودکنترلی، خلق و انتقال دانش و ... و شاخصهای اجتماعی یادگیرندگی شامل مهارت ارتباطی، مشارکت اجتماعی، تحولگرایی اجتماعی، وفاق و همدلی، قانونگرایی، مسئولیتپذیری و... نقش زیربناییتری در آیندهنگاری برای تابآوری اجتماعات را دارند.
وضعیت کنونی جامعه ایران نشان میدهد که غفلت از مقوله یادگیری در مواقع بحران بسیار جدی است، چراکه هنوز به رغم تاکیدات باستانی- دینی بر امر پاکیزگی و همچنین حدیث نبوی در زمینه «لاضَرَرَ وَ لاضِرارَ فیالاسلام »، هنوز بسیاری از اعضای جامعه این وضعیت را جدی نگرفته و به آن عمل نمیکنند که همین امر امکان هرگونه برنامهریزی برای بحران را با شکست مواجه کرده و تابآوری جامعه را کاهش میدهد. این مقاله برنامهریزی و اقدامات اجتماعی ـ فرهنگی در مدیریت بحرانهای شهری را مقولهای زیرساختی میداند که باید در پیوند با اقدامات کالبدی مد نظر قرار گیرد. از این رو به کارگیری الزامات و اقدامات زیر میتواند به افزایش یادگیرندگی و تاب آوری شهری منجر شود:
ایجاد مدیریت یکپارچه بحران متشکل از کلیه نهادهای اجرایی کشور و سازماندهی خدمات به شکل یک قرارگاه بهداشتی- درمانی به منظور ایجاد وحدت رویه و اجتناب از اقدامات جزیزهای.
آگاهی بخشی و ارتقاء شفافیت در جامعه از طریق ایجاد و تقویت سیستمهای اطلاعرسانی فیزیکی (بیلبوردهای آموزشی ، بنرها، بروشورها و...) و الکترونیک (رسانههای عمومی، کانالها، سایتها، و شبکههای مجازی، پاسخگویی تلفنی و...).
برگزاری رزمایشهای دفاع بیولوژیک و آموزش شهروندان، گروههای داوطلب و نهادهای اجتماعی در مواقع پیش و پس از وقوع بحران در مقیاس ملی به منظور ارتقاء آمادگی جامعه.
استفاده از ظرفیت اجتماعی و قدرت کنشگری جامه مدنی و شبکههای اجتماعی افلاین نظیر مساجد و نهاد بسیج محلات، انجمنهای صنفی و حرفهای، خیریهها و... به منظور پذیرش بخشی از مسئولیت دولت.
ایجاد سامانه اطلاعات مکانی (GIS) شهروند محور به منظور به روزرسانی سریع پایگاه دادههای شهری، رصد و پایش بیماران، ضدعفونی کردن مسیرهای پر تردد و توزیع مواد اولیه (ماسک و دستکش، الکل و..) در بین شهروندان.
استفاده از ظرفیت علمی و تجربی مراکز دانشگاهی، شرکتهای دانش بنیان و استارتاپها در ایجاد سامانههای مدیریت هوشمند بحران بیماریهای مسری به منظور شناسایی هوشمند بیماران (از طریق کدهای دیجیتال QR، حسگرهای مصنوعی سنجش دمای بدن و ...) و تحلیل مکان مبنای آنها به منظور ارائه خدمات درمانی.
افزایش سرانههای درمانی (مساحت و تخت بیمارستانی در کشور) در مقایسه با استانداردهای منطقهای و جهانی، با توجه به مخاطرات زیاد در کشور.
شناسایی اراضی و مکانیابی بیمارستانهای صحرایی در برنامه ریزیهای پیش از وقوع بحران و آماده سازی کامل پایگاههای پشتیبانی مدیریت بحران و درمانگاهها.
نظر شما