همزمان با انتشار کتاب «هیچ دوستی بهجز کوهستان» نوشته «بهروز بوچانی» ازسوی نشر چشمه، شیرازیها هم از این اثر استقبال کردند.
«فائزه بهرامی» مسئول کتابفروشی «شیرازه» در این باره به خبرنگار ایبنا، گفت: کتاب «هیچ دوستی بهجز کوهستان» در این کتابفروشی توانست نظر مخاطبان شیرازی را به خود جلب کند و در نخستین ساعات عرضه نسخههای چاپ دوم این اثر به شیراز، بسیاری از نسخههای آن فروش رفت.
وی یادآوری کرد که 100 نسخه از کتاب یادشده برای این کتابفروشی ارسال شده بود که تا شامگاه شنبه 26 بهمنماه که روز رونمایی اثر بود، نیمی از این نسخهها به فروش رسید.
این درحالی است که بهگفته بهرامی، کتابفروشی شیرازه در شیراز تنها در روز نخست انتشار کتاب «هیچ دوستی بهجز کوهستان» بسیاری را پای پیشخوان تازههای نشر کشانید.
یکی از خوانندگان این کتاب هم در گفتوگو درباره این اثر به خبرنگار ایبنا گفت: من متن انگلیسی کتاب را که خواندم، مجذوب اتفاقات آن شدم و حال که نسخه فارسی آن منتشر شده است، مطمئنم بهتر آن را درک خواهم کرد.
نسترن شفاعت افزود: برای دیدن نسحه فارسی این کتاب لحظهشماری میکردم تا اینکه روز موعود فرا رسید و فکر نمیکردم همزمان با تهران در شیراز بتوانم کتاب را تهیه کنم.
نیما دباغ دیگر مخاطب این کتاب هم به خبرنگار ایبنا گفت: حدود پنجاه صفحه از کتاب را خواندهام و متاسفانه فکر میکنم در چاپ آن، کمی شتابزدگی صورت گرفته است؛ کتاب جای ویرایش زیاد دارد؛ با این وجود میشود داستان را فهمید؛ چراکه سرگذشت واقعی انسانهایی است که از سر ناچاری دست به کوچ میزنند.
بهروز بوچانی (1362) نویسنده و مستندساز و روزنامهنویس ایرانی خاطره دوزخ را با خود دارد. او که پیش از ترک ایران در حوزه محیط زیست و مسائل کُردها مشغول به فعالیت و نوشتن بود، ناچار شد ایران را به مقصد استرالیا ترک کند و این آغاز راهی بود که از او نویسندهای رنجدیده ساخت. بوچانی بعد از غرقشدن قایق مهاجران غیرقانونی از مرگ گریخت اما بعد به دست گارد نیروی دریایی استرالیا دستگیر و همراه مهاجران دیگر به جزیره مانوس فرستاده شد. او در این ناکجاآباد که حق خروج از آن را نداشت و شبیه یک تبعیدگاه مخوف بود، نوشتن کتاب «هیچ دوستی بهجز کوهستان» را به شکل پنهانی آغاز کرد. او خاطرات و تجربههایش را در قالب روایت داستانی و از طریق پیامرسان واتسآپ برای امید توفیقان میفرستاد. کاری که درنهایت منجر به انتشار کتاب با ترجمه توفیقیان شد و ناگهان جهان از طریق ادبیات و کلمات فهمید چه بر بوچانی و دیگران رفته است. بوچانی برای نگارش این کتاب، برنده جایزه ادبی «ویکتوریا» شد اما دولت استرالیا اجازه نداد او برای دریافت جایزه خود از جزیره خارج شود. فشار رسانهها و تقدیر نشریات معتبری چون نیویورک تایمز، گاردین، واشنگتنپست و... نیز کتاب تکاندهندهاش را که به فارسی نوشته بود، بیش از پیش مطرح و عملا کاری کرد که او بالاخره در اواخر نوامبر 2019 از دوزخ مانوس آزاد شود و به نیوزلند برود.
نظر شما