برگزیده بخش بزرگسال جشنواره شعر فجر در گفتوگو با ایبنا؛
واهه آرمن: سردرگم هستیم و نمیدانیم چه انتظاری داریم/ دوران شعر کلاسیک تمام شده است
واهه آرمن، برگزیده بخش بزرگسال جشنواره شعر فجر مطرح کرد: هر سال میگوییم که اهل قلم از جوایز ادبی انتظاراتی دارند که برآورده نمیشود. واقعا انتظار شما از یک جایزه ادبی چیست؟ ما منتظر ایستادهایم تا انتقاد کنیم و هنوز نمیدانیم که انتظار درست و انتظار غلط چیست. بنابراین همه سردرگم هستیم.
واهه آرمن در گفتوگو با ایبنا در توضیح کتاب برگزیده شدهاش اظهار کرد: «به رنگ دانوب» از سه فصل به نامهای «آخرین روز کودکی»، «لکنت» و «سرمستی» تشکیل شده است و حدود 67 شعر کوتاه و بلند در آن قرار دارد.
برگزیده چهاردهمین دوره جشنواره شعر فجر در توضیح فصلهای کتاباش گفت: «آخرین روز کودکی» فلشبکی است به دوران کودکی؛ البته نه اینکه بخواهم از آن دوران بنویسم؛ نه و شاید اگر کسی اینها را بخواند، پیش خودش بگوید که این شعرها چه ربطی به آن دوران دارد. با این حال احساس من این است که این شعرها از آن دوران تا به امروز با من است.
وی ادامه داد: «لکنت» شعرهای عاشقانه من و این مجموعه است و مخاطب در فصل «سرمستی» با شعرهای اجتماعی و فلسفی روبهرو میشود. در کل این مجموعه دغدغههای انسان امروز در جامعه، منطقه و جهانی که ما در آن هستیم را مطرح میکند. در این مجموعه به موضوعات مختلفی پرداختهام؛ گاهی شعری را عاشقانه شروع میکنم و سیاسی آن را به پایان میبرم.
شاعر مجموعه شعر «به رنگ دانوب» با اشاره به حواشی رخ داده پیرامون این جایزه گفت: هر سال موضوعی مطرح میشود که اهل قلم از جوایز ادبی انتظاراتی دارند که برآورده نمیشود. بد نیست از مردم و اهل قلم بپرسیم که واقعا انتظار شما از یک جایزه ادبی چیست؟ ما منتظر ایستادهایم تا هر کسی هر کاری میکند از او انتقاد کنیم و هنوز نمیدانیم که انتظار درست و انتظار غلط چیست. ما همه سردرگم هستیم.
وی ادامه داد: البته مقصر جامعه نیست و مشکل این است که جامعه این گونه تربیت شده است. ایراد از کسانی که برنامهریزی فرهنگی میکنند و نتیجه اینگونه برنامهریزیها این است که ما همیشه معترض هستیم اما ایدهای برای حل آن مشکل نداریم.
آرمن در تشریح نگاهاش نسبت به جشنواره شعر فجر اظهار کرد: با اینکه احساس میکنم در چند سال گذشته این جشنواره مقداری تغییر نگاه داشته و با یک نگاه متفکرانهتری به مسائل میپردازد؛ اما باز این انتقاد وارد است که باید شعر سپید را از شعر کلاسیک جدا کرد تا برگزیدگانی مجزا داشته باشد. ملاکها و معیارهای انتخاب شعر کلاسیک با شعر سپید متفاوت است و به نظرم انتخاب یک عنوان کتاب از میان یک مجموعه شعر سپید قوی و یک مجموعه شعر کلاسیک قوی تقریبا غیر ممکن است.
وی افزود: من در شعرم ساختارشکنی کردم و قالبها را کنار گذاشتهام تا بتوانم آزادانه حرف بزنم و از طرفی یک نفر هم هست که دوست دارد شعر کلاسیک بنویسد. در این شرایط نه من اجازه دارم به او بگویم که این گونه ننویس نه او میتواند چنین حرفی را به من بزند.
این شاعر با اشاره به نگاه متفاوت داوران شعر کلاسیک و داوران شعر سپید گفت: نظر داوران این دو بخش کاملا با هم متفاوت است. به نظر من دوران شعر کلاسیک تمام شده است؛ چراکه بزرگانی مثل حافظ، مولانا، سعدی، عطار و برخی دیگر شعر کلاسیک را در دنیا به اوج رساندند و حال ما حرفی برای گفتن در این قالبهای شعری نداریم.
وی ادامه داد: ما در شعر بیرون از قالب هم ماندهایم، چه برسد به شعر در قالبهای کلاسیک. البته خیلیها به اصطلاح شعر نو میگویند و به گمان خودشان قالبهای شعر را شکستهاند؛ اما وقتی به سراغ شعرهای آنها میرویم، میبینیم که همان شمع و گل و پروانه است و اندیشه تغییر نکرده است.
آرمن در بخش پایانی صحبتهایش گفت: هر جشنواره هنری مثل جشنوارههای شعر پیش از آنکه محل آزمون شاعران و هنرمندانی مثل من باشد، محلی برای سنجش سلیقه داوران آن جشنواره است تا اینکه ببینیم آیا آنها توانایی درک و دریافت ظرایف هنری و دانش زیباییشناختی را دارند یا خیر. همین الان اگر پنج مجموعه شعر کلاسیک امروزی جلوی من بگذارند، شاید من نتوانم تشخیص دهم که از این بین کدام بهتر است. چون در فضای دیگری هستم. این را گفتم تا بگویم که بخش شعر کلاسیک و شعر نو باید در این جشنواره از هم جدا شود.
نظرات