آریا متین، مترجم کتاب «شهروندی و آموزش عالی» در این نشست به تاریخ علم اشاره کرد و گفت: علم در یونان دستهبندیهایی داشت؛ الهیات به معنی اخص و طبیعیات به معنای اعم. بخش دوم که به طبیعیات میپرداخت منشا انواع علوم و دسته سوم حکمت عملی شد. این شکل تقسیم سهگانه علم از یک سو و التزام طلبه و دانشجو از سویی دیگر فردی را جامعالاطراف میکرد.
او افزود: زمانی که شخصی مانند لوتر مرکز را بر انسان گذاشت، دستهبندی علوم کنار رفت و شکل دیگری یافت. علم متمرکز بر طبیعیات شد و در این بین علم زیستشناسی، فیزیک و علمهای بعدی به وجود آمد به گونهای که علوم نیازی به حکمت عملی و یا الهیات نداشت. حتی اگر اخلاقی بود، اخلاق علمی بود و هست؛ برای مثال اینکه یک پزشک چه مواردی را باید رعایت کند و اینگونه فرد آموزشهایی را از اجتماع به دست میآورد.
متین بیان کرد: در این کتاب شهروند معنایی دارد. تا حدی نظام حاکمیت که شهروند در آن پرورش پیدا میکند، آرام آرام با جدا شدن از پیکره اجتماع و جدا شدن فرد تحصیلکرده از اجتماع شکلی از زندگی به وجود میآید که به آن زندگی شهروندی میگویند. اینجاست که روشنفکر به وجود میآید که پلی میان دانشگاه و اجتماع است.
مترجم کتاب «شهروندی و آموزش عالی» با بیان اینکه روشنفکر از یک سو در تقابل با دانشگاه قرار میگیرد و وجه انفکاک را مورد سوال قرار میدهد، تصریح کرد: روشنفکر در کشور ما ماحصل آموزش علمی بود. روشنفکران در جامعه انقلابی در قالب دیگر دوباره مطرح شد. او از مسائلی حرف میزند که از دانشگاه رخت بربسته و در عین حال وجودش مستلزم وجود دانشگاه بود.
او در تعریف شهروندی گفت: نظام حاکم شهروند را فرد متعهد به ارزشها میداند. در دانشگاه تعهد در اختیار تخصص قرار میگیرد. شهروندی محل اتصال دانشگاه و فضای روشنفکری است. برای مثال حذب توده که برای آرمانهای خود در خارج از دانشگاه کوشش میکردند.
متین درباره روند نگارش کتاب بیان کرد: این کتاب با دغدغه اخلاق در دانشگاه و دانشی که کاملا منزوی شده نگارش شده است. نویسندگان مقالات به اخلاق و دانشگاه فکر میکنند و هر کدام پیشنهاداتی دارند. از سویی از طرحی صحبت میکنند که آموزش در حین تحصیل است و در انگلستان به اجرا درآمده است و چطور میشود در اشکال متفاوت دانشجو را جامعهپذیر کرد.
متین هدف کتاب را نشان دادن عناصر بیرونی در دانشگاه دانست و اضافه کرد: روزگاری بود که استادان ساعتهایی را در دانشگاه به سر میبردند و در این کتاب هدف مشخص شدن عناصر بیرونی بوده است، اما هماکنون مرز درون و بیرون آمیخته شده است و اینجاست که بحث اخلاق و شهروند تا حدود زیادی منتفی است. باید در دانشگاهها دغدغههای اخلاقی باشد و دانشگاه نسبت خود را به آن تعریف کند.
آموزش عالی یک رهبر میخواهد
در ادامه این نشست غلامرضا ذاکرصالحی، عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی ضمن تقدیر از مترجمان این کتاب بیان کرد: زمانی که دانشگاه تودهای میشود دانشگاه مینیاتوری از بیرون به وجود میآید. در یک تحقیق در دانشگاه شهید بهشتی مشخص شد دانشجویان با چهار ترم تحصیل تغییری با دوران قبل از دانشگاه نداشتند. در حقیقت هیچ مطالبهای در دغدغه آنها نبود و فضای دانشگاه هنوز هنجاری را نهادینه نکرده بود.
او افزود: در این کتاب مولف پرسشهای عمیقی مطرح میکند اینکه دانشگاه چه تعهداتی به جامعه دارد و سعی شده به نحو کامل به همه پرسشها جواب دهد. البته از مشکلات کتاب این است که انسجام محتوایی ندارد. ترجمه کتاب روان و الهامبخش است و ایده میدهد. این کتاب در سال 2005 تالیف شده که ایده جدیدی در آنسالها نبوده است. ما باید ارزشهای قبلی و هم یافتهها و تجارب جدید را به عنوان میراث منتقل کنیم و نسل جوان را برای تغییر آماده کنیم.
ذاکرصالحی با اعتقاد بر اینکه آموزش عالی یک رهبر میخواهد که پارادوکس را حل کند، گفت: دانشجو وقتی در دانشگاه مقیم میشود، پیوندهایش با بیرون گسسته میشود. سرمایه اجتماعی جدیدی در دانشگاه ما شکل نگرفته و از یک سو رابطه دانشجویان ما با سنت قطع شده است. در این کتاب رویکردهای مختلف به شهروندی در کتاب دیده نمیشود و ارتباط آن را با تاریخ آمریکا کمتر دیدیم.
عضو هیئت علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی افزود: در ایران برای اینکه ایده شهروندی را تحقق دهیم باید دانشگاه قوی داشته باشیم و اجتماع علمی شکل بگیرد. در شرایطی هستیم که جریان بازاری به فرهنگ آکادمیک فشار میآورد و ما وظیفه داریم زیرساختهای لازم را فراهم کنیم.
ذاکرحسینی در پایان با تاکید بر اینکه دانشگاه نباید بنگاه اقتصادی باشد، تصریح کرد: دانشگاه جندیشاپور هم استادان عربی حضور داشتند و هم استادان ایرانی و زمانی جندیشاپور برای خودش یک شهر بوده است. ما هم امروز باید تامل بیشتری در رابطه با شهر، مفهوم شهر و رابطه شهر با دانشگاه داشته باشیم.
کتاب به عنوان جایگاه مرجع جای خود را ندارد
سید محمود نجاتی حسینی، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم با بیان اینکه بحث آموزش عالی و مسئله شهروندی پیشینهای کوتاه دارد، گفت: بخشی از شهروندی اجتماعی است و طبق آن دانشجو باید از رفاه برخوردار باشند. دانشجو شهروند دانشگاه است و حق اعتراض به حاکمیت دارد. دانشگاه کارخانه تولید مدرک نیست.
او افزود: جنبشهای دانشجویی در تاریخ هفتادساله بخشی از این شهروندی است. یکی از ضعفهای این کتاب این است که به تربیت مدرنیستی ورود نکرده است و از شهروندی فمینیستی اسمی نبرده است. این کتاب که از غرب میآید از قضا کتاب خوب و مرجعی نیست.
نویسنده کتاب «تبارشناسی کلاس درس در ایران» ادامه داد: نقد ما گاهی خودزنی است و آنچه خود داریم از بیگانه طلب میکنیم. ما در داخل کشور پژوهشهایی خوبی انجام دادهایم وقتی مقایسه میکنیم کارهایی که در ایران شده بهتر است. این نقدها نافی زحمات مترجمان نیست. درباره نقد استانداردی نداریم که چگونه باید کتاب را نقد کرد. درباره نقد ترجمه در عمل ترجمه انتقالش از مبدا به مقصد ایرادی نمیبینیم.
نجاتی حسینی تصریح کرد: از نظر زبانی مشکلی ندیدم به غیر از چند واژه تخصصی و انتقاد دیگرم حضور خود مترجم است. حضور مترجم یک کار فرهنگی است. مترجم باید از طریق نوشتن پانویسها در اثر حضور داشته باشد. مترجمان در این اثر حضور کمی دارند و من آنها را مترجمان غائب توصیف میکنم. برای مثال بهاالدین خرمشاهی همیشه اصرار دارد در کتاب حضور داشته باشند.
او افرود: یکی از گرانیگاههای شهروندی معاصر نظریات فمینیستی است و شهروندی زنانه که نقص جدی چنین کارهایی است.
این استاد دانشگاه در پایان با بیان اینکه این کتاب باید توسط یک ویرایشگر محتوایی بررسی شود گفت: کتاب به عنوان جایگاه مرجع جایی ندارد و یک فصل از آن به شهروندی دانشگاه تعلق ندارد. مترجمان باید این مشکلات در ویرایش بعدی اعمال کنند.
رضا ماحوزی، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی نیز در سخنانی گفت: این کتاب به لحاظ نوع نقطه محوری یا گرانیگا از چند جهت حائز اهمیت است. این نقطه خواننده را به یک نگاه محوری سوق میدهد.
نظر شما