شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۳
مسیر دوطرفه‌ ادبیات و سینما

فرزاد کریمی، پژوهشگر و منتقد ادبی درباره شعر جنجالی اندیشه فولادوند یادداشتی نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-فرزاد کریمی: در چند روز گذشته ویدئویی از شعرخوانی اندیشه فولادوند، در فضای مجازی شایع شد، با بازخوردهای بسیار و بیش‌تر منفی. به نظر می‌رسد جامعه در برابر پاره‌ای کنش‌های افراد معروف به سلبریتی دچار حساسیت شده است. این حساسیت به گونه‌ای است که حتا کسانی که دستی بر شاعری یا ادبیات ندارند هم لب به اعتراض می‌گشایند و شاید به‌گونه‌ای ناخواسته خود را به موج اعتراضی می‌سپارند که در جامعه جاری است.

موضوع به مدت‌ها پیش بازمی‌گردد. در سال ۱۳۹۴، نشر مروارید دفتر شعری از لیلا اوتادی منتشر کرد در تیراژ دوهزار نسخه که بعد از چند ماهی به چاپ دوم رسید. گویا همین مجموعه زمینه‌ساز اختلاف میان دبیر شعر آن زمان نشر با مدیران آن شده بود که برمبنای ملاحظات اقتصادی و برخلاف نظر دبیر شعر، آن مجموعه را منتشر کرده بودند. اوتادی در پاسخ به منتقدان اشعارش، ایشان را فاقد علم و سبب خنده‌ خود دانسته بود. صدالبته در چهارهزار نسخه‌ این کتاب (اگر بعد از آن به چاپ‌های بعدی نرسیده باشد) حتا نمی‌توان یک سطر شعر یافت. ممکن است اوتادی خود این را ندانسته باشد زیرا امر شاعری خیلی زود بر خودشاعرخوانده‌ها مشتبه می‌شود، اما قطعا می‌داند دلیل اقبال به این اثر، شهرت شاعر به بازیگری و البته شهرت بازی‌ری هم به جمال ظاهر ایشان است.

سال گذشته مورد دیگری به موارد پیشین اضافه شد و باز انتشار دفتر شعری از بازیگری دیگر. بهاره رهنما هم در زمینه‌ شعر ذوق‌آزمایی کرد و شد آنچه همه می‌دانیم و اسباب تفریح عده‌ای در فضای مجازی گردید. همین شاعرشدن‌های خلق‌الساعه و بهره گرفتن از اعتباری دیگر برای پرفروش‌شدن است که حساسیت‌های جمعی را نسبت به هنرپیشه‌ها برمی‌انگیزد وگرنه انگ شاعری را این روزها همه بر خود چسبانده‌اند!

عموما در معرفی‌ها و بیوگرافی‌ها از هنرمندان، شاعری به جایگاهی ثابت دست یافته است: نقاش و شاعر، فیلم‌ساز و شاعر، عکاس و شاعر، معمار و شاعر، نوازنده و شاعر  و ... . و امروز اندیشه فولادوند هم در گیر و دار همین حساسیت‌هاست، بی آن‌که به سوابق کاری او در زمینه‌ شعر توجه شود و بی‌ آن‌که اصولا به شکل و محتوای شعر او دقت شود. تنها هنر منتقدنمایان، بیرون‌کشیدن نام‌آوایی است که او در شعرش آورده و مقایسه‌ آن با بق‌بقوی آن خواننده‌ معروف. شعری که فولادوند در آن جلسه اجرا کرد را اگر صرف نظر از دانش آکادمیک او و صرف نظر از پیشنیه‌ شاعری او و صرف نظر از اجرای احساسی و قدری نمایشی‌اش بررسی کنیم، شعری است قابل عرضه و در نتیجه قابل نقد.

توجه داریم شعر هنرپیشگانی که پیش از این نامشان برده شد، اصولا قابل نقد نیست. شعر فولادوند در فرم شاید بدیع به نظر نرسد. این البته با توجه به قالب انتخابی محل ایراد چندانی نیست. نمی‌توان برای قالب شعریِ کسی الزامی ایجاد کرد. اگر امروزه کسی مثنوی بسراید یا غزل یا هرآنچه از سنت شعری ایران به جا مانده جای ایراد نیست و صدالبته شعری ماندگار خواهد بود که حتا با وجود انتخاب قالب‌های کلاسیک، بتواند به نوآوری در آن دست بزند و از آن نوآوری نیز موفق بیرون بیاید. اما محتوای شعری که فولادوند اجرا کرد، محتوایی مربوط به همین روزگار است؛ محتوایی اعتراضی با اشاره به موادی برگرفته از دل جامعه و از دل تاریخ اجتماعی ایران. این اجمال البته قابل گسترش است، چه در بعد تعریف و چه در بعد انتقاد.

اما انتقاد بزرگ به جامعه‌ روشنفکران وارد است و کلی‌نگریشان. روشنفکری به‌معنای معترض بودن بالاطلاق نیست. روشنفکری به‌معنای اندیشیدن در جزئیات مواردی است که باید به آن اندیشید وگرنه شنیدن تکه‌ای جداشده از شعری نسبتا بلند و دم دادن به دم تاریک‌فکرانی که قصدی جز ایجاد تفرقه میان گروه‌های مرجع جامعه ندارند، از عهده‌ هر کسی برمی‌آید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها