با شروع جنگ و حمله عراق به فرودگاههای کشور، مدتی از هواپیماهای مستقر در فرودگاه کرمان محافظت میکردم. دو یا سه ماه پس از شروع جنگ در قالب اولین نیروهای اعزامی از کرمان که حدود ۳۰۰ نفر بودند، عازم جبهههای سوسنگرد شدیم و به عنوان فرمانده دسته مشغول به کار شدم.»
آنچه در بالا خواندید برگرفته از گفتوگو با سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است که در دوهفتهنامه «پیام انقلاب» در سال ۱۳۶۹ منتشر شد.
سرداری تکرارناشدنی
سردار قاسم سلیمانی که صبح امروز در اثر حمله بالگرد آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد به شهادت رسید، یکی از این دلاورانی بود که پا به پای دوستان و همرزمان خود در اکثر اتفاقات مهم هشت سال دفاع مقدس حضور داشته است و پس از آن اتمام جنگ چندین سال در قامت یک سرباز به مقابله با اشرار مرزهای شرقی کشور پرداخت. همین تجربه باعث شد که او از سال ۷۶ به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتخاب شود و عملکردی را از خود به جای بگذارد که امروز بعد از 22 سال، تبدیل به یک قهرمان ملی شود.
شاید باور نکنید که مرد سرسخت روزهای جنگ از مطالعه کتاب هم هرگز غافل نشد. قهرمانی که کتابهای کمی در ارتباط با او نوشته شده است و شخصیتش هنوز در میان دوستدارانش به عنوان یک چهره جذاب ولی مبهم باقی مانده است. شاید کمتر کسی این روزها از علاقه شهید سلیمانی به کتاب بداند. این سردار شهید علاوه بر تصاویری از او در حین مطالعه یا رونمایی کتاب هاي منتشر شده، بر برخی از کتابها مقدمهای نوشته است.
خبرگزاری ایبنا در ادامه نگاهی به برخی از کتابهایی دارد که به زندگی این سردار شهید پرداختهاند و یا این شهید بزرگوار بر آنها یادداشت و مقدمه نوشته است.
«حاج قاسم» که بود و چه کرد؟
«حاج قاسم» یکی از مهمترین کتابهایی است که به قلم علی اکبری مزدآبادی در سال 1394 درباره این فرمانده شهید نگارش شده است. کتابی ۱۶۷ صفحهای در ارتباط با برخی از خاطرات و سخنرانیهای سردار سلیمانی در دوران دفاع مقدس که براساس توالی زمانی چیده شده است.
در قسمت ابتدایی این کتاب یک زندگینامه خودنوشت از سردار سلیمانی وجود دارد که به بخشی از فعالیتهای او در دوران ابتدایی جنگ اشاره میکند. اما در بخشهای دیگر این کتاب بیشتر از سخنرانیها و خاطرات سردار که مرتبط با سه عملیات بزرگ والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ استفاده شده است تا از دل این سخنرانیها، خاطراتی را از سردار سلیمانی و سایر همرزمانش نقل کند و به این وسیله شخصیت او را به مخاطب این کتاب معرفی کند.
وجود بیش از ۸۰ عکس رنگی از مقاطع مختلف زندگی سردار سلیمانی یکی دیگر از ویژگیهای جالب این کتاب است که تماشای آن، میتواند برای هر مخاطبی جذاب باشد. عکسهایی از روزهای جوانی سردار و حضور او در جبهههای جنگ تا عکسهایی از حضور او در کنار مقام معظم رهبری و دیگر فرماندهان شاخص نظامی کشور که همگی با ذوق نویسنده اثر از میان انبوهی از عکسها دستچین شده است و در کنار هرکدام از خاطرات ایشان درج شده است.
همچنین یکی دیگر از ویژگیهای شاخص این اثر، ترجمه و ارائه یکی از مقالات خارجی منتشر شده در ارتباط با سردار سلیمانی است که توسط یکی از پژوهشکدههای سیاسی آمریکا منتشر شده و نشاندهنده نگاه پُر از هراس و البته احترام غربیها، به شخصیت این سردار مبارز ایرانی است.
در بخشی از کتاب در ارتباط با سخنرانی جاودانه سردار شهید قاسم سلیمانی در «مهدیه قرارگاه شهید کازرونی» بعد از عملیات کربلای ۵ در اسفند ماه سال ۱۳۶۵ آمده است:
«یک شب قبل از عملیات، شبی داشتیم در لشکر به نام «شب وداع» و «شب بیعت». نیمههای شب بود. تا ساعت ۴ صبح طول کشید. محمد مشایخی برق را روشن کرد و گفت: «میخواهم در روشنایی حرف بزنم.» شاید نوارش باشد، اگر نباشد بر قلبها هست. گفت: «بیعت میکنم، پیمان میبندم، نوشتهام و اعلام میکنم. در همسایگیام شش یتیم در سمت راست و در سمت چپ شش یتیم دیگر وجود دارد. به آنها نوشتهام که یا پیروز میشویم و برمیگردم و یا این که شهید میشوم.
به همه مردم بگویید، به مادران شهدا، به پدران شهدا، به اسیران و به مفقودین و به حزبالله بگویید که خدمتکاران، فرزندانتان، حسینوار جنگیدند که پیشکسوت نبرد بودند. به آنها بگویید نگران نباشید که جمعی در خدمتشان بود، مسافر بودند و به قافله پیوستند. به آنها بگویید و پیام ببرید از جبهه که آنها در دعایشان شاید یک یا دو خواسته دنیایی داشتند.»
خاطراتی که سردار اجازه انتشار آنها را نداد
در سال 1396 و در آستانه سیامین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قرار بر این شد که مجموعه ۱۶ جلدی خاطرات سردار قاسم سلیمانی منتشر شود. از این مجموعه دو کتاب «هجوم به تهاجم» و «نبرد سید جابر» به چاپ رسید، اما انتشار دیگر مجلدات کتاب به درخواست سردار سلیمانی متوقف شد.
مجموعه خاطرات سردار سلیمانی از دوران دفاع مقدس «روزی روزگاری» نام گرفته بود که کتاب اول با عنوان «هجوم به تهاجم» خاطرات بهمن سال 1360 تا اردیبهشت سال 1361 را از زبان فرمانده وقت لشکر 41 ثارالله (ع) روایت میکند. این کتاب در 388 صفحه منتشر شده است.
کتاب دوم با عنوان «نبرد سید جابر» روایتگر خاطرات این سردار دلاور اسلام از اردیبهشت تا تیر ماه سال 1361 است. این کتاب نیز در 360 صفحه روانه بازار کتاب شد.
مجموعه «روزی روزگاری» قرار بود، تمام خاطرات سردار سلیمانی را از ابتدای جنگ تحمیلی تا انتها در 16 مجلد روایت کند. اما پس از گذشت چندماه، انتشار خاطرات سردار سلیمانی متوقف شد. عباس میرزایی، نویسنده این دو اثر، علت توقف را عدم رضایت سردار اعلام کرد. این در حالی است که دو اثر یاد شده از جمله آثار پرفروش در بازار کتاب بود.
در مقدمه این کتاب درباره نحوه تنظیم خاطرات نوشته شده: «این مجموعه بزرگ در طراحی نهایی 16 عنوان کتاب را دربرگرفت که هر یک فرماندهی سلیمانی را در دوره خاص از دفاع مقدس روایت میکند. مجموعه کتابها چنان طراحی شدهاند که هر کتاب به صورت مستقل قابل استفاده باشد و در مجموع نیز پیوند منظمی را بین دورههای مختلف ترسیم کند.»
این دو کتاب از مجموعه خاطرات سردار حاج قاسم سلیمانی از دوران دفاع مقدس از سوی نشر یا زهرا(س) منتشر شد.
مقدمه ای بر «فرماندهان ورود ممنوع»
سردار سلیمانی، همچنین بر کتاب «فرماندهان ورود ممنوع» تالیف رحیم مخدومی که شامل خاطرات ۳۰ فرمانده تخریبچی دوران دفاع مقدس است، مقدمهای نوشته:
متن این مقدمه به این شرح است: «این کتاب رایحهای است از بوستان معطر مردان مردی که بارها بر مسیر به انحراف رفته بشریت، طریق جدیدی گشودند و خطی سرخ و ماندگار را برای گم نشدنها و نیفتادن در انحرافها، نشانهگذاری کردند. این کتاب که با همت مردان لمسکننده آن بوستان و استشمامکننده آن رایحهها به تحریر درآمده است، ذره نوشتهای است از حقیقت آن دنیای نادیده در نیمههای تاریک شب. آفریدهای که ملائکئ الله با دیدن عظمتاش سر بر سجده خاک نهادند و فریاد تبارک الله احسنالخالقین سردادند. سرگذشت مردان پاره پاره و تکههای بر زمین فرش شده برای عبور جندالله در حمایت از حزبالله. غنچههای آویزان بربلندیهای سیم خاردارها. سرگذشت بی دست و پاها. سرگذشت چشمهای برخاک افتاده. کلمه تخریب، شاید برای آنچه میبایست در وصف آن جوانان و مردان با عظمت نقل کرد، عبارت جامعی نباشد. تخریب یعنی نافلههای پشت تلههای مرگ. سجدههای شکر پس از بازگشت؛ نه برای زنده ماندن، بلکه برای توفیق حیات بخشیدن.»
این کتاب در سال 1393 توسط نشر معبر نور و یاران شاهد منتشر شده است.
در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز لهله میزنم
سردار سلیمانی همچنین یادداشتی بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» تالیف حمید حسام دارد. او این یادداشت را خطاب به جانباز سرافراز آقای علی خوشلفظ نوشته است که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن آن را منتشر کرد.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
«بسمهتعالی
عزیز برادرم علی عزیز
همه شهدا و حقایق آن دوران را در چهره تو دیدم
یکبار همه خاطراتم را به رخم کشیدی. چه زیبا از کسانی حرف زدهای که صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را - مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز لهله میزنم و به درد «چه کنم» دچار شدهام. امروز این درد همه وجودم را فراگرفته و تو نمکدانی از نمک را به زخمهایم پاشاندی. تنهای تنهایم.
عکست را بروی جلد بوسیدم ای شهید آماده رفتن و دوست ندیدهام که بهترین دوستت را در کنارم از دست دادی. امیدوارم سربلند و زنده باشی تا مردم ایران در زمین همانند دب اکبر در آسمان نشانی خدا را از تو بگیرند و به تماشایت بنشینند.
برادر جاماندهات
قاسم سلیمانی»
یادداشت بر کتابی درباره شهیدی که سربلند بود
اما یادداشت دیگر او بر کتاب «سربلند (مستند زندگی شهید مدافع حرم شهید محسن حججی)» بود. این اثر مخاطب را با ابعاد مختلف شخصیتی شهید حججی آشنا میکند و ابعادی از زاویه دید خانواده، دوستان و همرزمان شهیدش است.
این کتاب به قلم عمار حلب و محمدعلی جعفری است.
شهید قاسم سليماني پس از خواندن کتاب «سربلند» یادداشتی را بر این کتاب نوشته است:
متن این یادداشت چنین است:
«سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن.
فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین (ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد.
دخترم آنها را الگو بگیر و مهمترین شادی آنها عفت و حجاب است.»
شهید سلیمانی را با کتاب به مردم معرفی کنیم
سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی را در زمان حیاتش کمتر با کتابها شناختیم. قلم زیبای او در مقدمه کتابها، نشاندهنده ذکاوتش در نوشتن بود که از این پس امید است نویسندگان بیشتر به این شخصیت بزرگ _ که رستم زمان بود _ در قاب کتاب بپردازند.
نظر شما