غنای زبانی حوزه آن، فرارود، به گونهای است که قدیمیترین نمونههای زبانی ادب پارسی را در بر میگیرد و زبان و سبک و قدمت این متن هر کدام به تنهایی عاملی است درخور برای جلب نظر پژوهشگران در حوزههای مطالعات تاریخ زبان پارسی، تاریخ ترجمه از عربی به پارسی، و دیگر جنبههای زبانی نظیر ساخت واژه و شیوه نگارش و رسمالخط. به این تفسیر که در بخارا تالیف شد و در هند رواج بسیار یافت، در برخی فهرستها و منابع لطایف العرفان و تفسیر سیفالدین و تفسیر زاهدی نیز گفتهاند.
این اثر تفسیری به تازگی به تصحیح و تحقیق سعیده کمائیفرد توسط موسسه پژوهشی میراث مکتوب در پنج جلد به چاپ رسیده است. جلد نخست: مقدمه و تفسیر سورههای الفاتحه تا آل عمران؛ جلد دوم: تفسیر سورههای النساء تا هود؛ جلد سوم: تفسیر سورههای یوسف تا نمل؛ جلد چهارم: تفسیر سورههای القصص تا القمر؛ جلد پنجم: تفسیر سورههای الرحمن تا الناس به همراه نمایهها. در ادامه گفتوگوی ایبنا با مصحح این اثر درباره روش تصحیح و گردآوری نسخهها آمده است.
درباره چگونگی تصحیح این اثر بگویید و زمانی که صرف انجام آن شد. چرا در میان تفاسیر فارسی به سراغ این تفسیر رفتهاید؟
در واقع، بخشی از این متن (نیمه نخستین قرآن) رساله دوره دکتری بنده است؛ آن را با مشورت چندتن از استادان خود از جمله علی رواقی و رضا مصطفوی انتخاب کردم. میکروفیلم نسخه گنجبخش پاکستان را نیز دکتر مصطفوی در اختیارم گذاشتند. حدود هشت ماه پیگیر نسخهها بودم تا توانستم نسخههای مورد نیازم را جمعآوری کنم. سال 85 کار را شروع، و سال 88 از رساله خود دفاع کردم. اما ادامه کار و آمادهسازی تصحیح برای چاپ تا سال 97 (حدود دوازده سال) به طول انجامید. سالهای آخر، بهویژه، شبانهروزی کار میکردم تا اینکه با همیاری چند تن از دوستان در رفع پارهای ابهامها و بازخوانی پرینتها، و نیز با راهنماییهای دکتر رواقی، کار برای چاپ آماده شد.
یکی از وجوه امتیاز این تفسیر کهن بودن آن است. ویژگیهای شاخص سبکی و ادبی این متن چیست؟
این تفسیر که چهارمین تفسیر کهن قرآن به زبان فارسی است عمری نهصد ساله را پشت سر گذارده و از سالیانی دور به میراث مانده، و از چند جهت درخور توجه است: قدمت، زمان، زبان، و شیوه تفسیر؛ که در حوزههای مطالعات تاریخ زبان فارسی، تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، و دیگران جنبههای زبانی نظیر ساخت واژه و شیوه نگارش و رسمالخط پژوهشگران را به کار میآید. زمان نگارش این متن اوج نثر فارسی است یعنی اواخر سده پنجم و اوایل قرن ششم، که آثار ارزنده بسیاری چون تاریخ بیهقی، اسرارالتوحید، کشفالمحجوب، کیمیای سعادت و آثار ناصر خسرو و آثار خواجه عبدالله انصاری و... از این قرن به یادگار مانده است؛ و چون زمان زندگی مفسر سرآغاز نشر سبک فنی و مصنوع در نثر بوده آثار هر دو سبک را در این اثر میبینیم؛ یعنی گاه به سبک متقدمان مقصود خود را در جملههای کوتاه بیان کرده، و گاه به جهت موضوع کتاب که تفسیر قرآن کریم است و لازمه ورود در آن تبحر و تسلط کافی بر زبان عربی است در میان الفاظ دشوار و احیانا مهجور غوطه ور شده است.
از نظر زبان هم بسامد بالای واژگان فارسی، در برابر واژگان عربی، به ویژه واژگان حوزه فرارود (ماوراء النهر) این متن را به منبعی کارآمد و غنی در زمینههای گونهشناسی و سبکشناسی تبدیل ساخته است؛ چرا که، بنا بر نظر دکتر رواقی، زبان فرارودی (ماوراءالنهری) طبعا ترکیبی است از زبان فارسی آن روزگار همراه با زبان سغدی که از زبانهای ایرانی است، زبان خوارزمی، ختنی و جغتایی و احتمالا بلخی. این آمیختگی زبانی باعث شده که زبان فرارودی زبانی قوی و توانمند باشد.
بنده در انتهای مجلد پنجم بخشی را به برابرنهادهای فارسی/ قرآنی و قرآنی/ فارسی اختصاص دادهام که پژوهشگران میتوانند برای معادلهای زبانی تفسیر از آن بهره بگیرند. شیوه تفسیر بسیار نظاممند و دقیق است و مفسر با احاطه علمی بر مباحث لغوی و صرفی و نیز قرائتهای مختلف برخی کلمات و جنبههای اشتقاقی آنها، ابتدا نام سوره و مکی یا مدنی بودن آن را ذکر میکند، و سپس اشارهای دارد به تعداد آیات و کلمات و حروف؛ آنگاه با بیان حدیثی از ابی بن کعب ثواب قرائت هر سوره را برمیشمارد؛ سپس به تبیین نظم هر سوره با سورههای پیشین و پسین آن میپردازد. گاه نیز در خلال تفسیر، بر حسب مورد و در صورت لزوم، نظم آیات را با یکدیگر بیان میکند. آنگاه به ترجمه و تفسیر آیه به آیه میپردازد؛ به این ترتیب که ابتدا ترجمه فارسی هر آیه را به نثری شیوا بیان میکند و گاه نیز سخن را با عبارات مسجع ولطیف عارفانه میآراید؛ و در ادامه به تفسیر آیه میپردازد؛ اگر واژهای به چند وجه در قرآن به کار رفته باشد و یا اگر در خصوص آیه قصه یا حدیثی از اصحاب و متقدمان ذکر شده باشد همه را در این بخش بیان میکند؛ و گاه نیز بر حسب موضوع به شان نزول آیه اشارهای دارد.
به تصریح عباس ماهیار، از دیگر امتیازات این تفسیر که بر ارزش آن میافزاید نقل گفتهها و اعتقادات دانشمندان خراسان و ماوراءالنهر و دیگر مفسران و راویان ایرانی و غیر ایرانی است که احیانا در دیگر تفسیرها بدین گونه که در لطائفالتفسیر آمده است سابقه ندارد.
تفاوت زبانی آن با تفاسیر مشابه مثل تفسیر طبری و تفسیر سورآبادی چیست؟ اگر بخواهیم مقایسهای میان زبان این تفسیر و تفسیرهای مشابه بکنیم؟
از نظر گونهشناسی و زبان، تفسیر طبری به گونه فرارودی، یعنی گونه لطائف التفسیر، نزدیک است؛ البته واژگانی هم دارد که با قرآنهای حوزه فرارود (ماوراء النهر) تفاوت دارد و برای شناخت آنها باید واژههای سغدی بررسی شوند. تفسیر سورآبادی هم که در گونهای دیگر یعنی گونه هروی ردهبندی میشود.
درباره مفسر چه اطلاعاتی میتوان از متن به دست آورد؟
فخرالاسلام ابونصر احمد بن الحسن درواجکی از فقیهان برجسته زمان خود بوده است. باتوجه به بحثهای موشکافانه وی در مسائل مربوط به واجبات و محرمات و فرایض و سنن الهی که، ضمن احترام به آرای شافعی، بیشتر بر دیدگاههای پیشوای حنفیان تاکید میکند، و نیز احترام خاص وی به خواجه ابومنصور ماتریدی سمرقندی از فقیهان حنفی مذهب قرن چهارم، میتوان تصریح کرد که مفسر پیرو مذهب ابوحنیفه نعمان ثابت کوفی بوده است. مقام علمی وی از احاطه او بر مسائل فقهی، و استنباط احکام شرعی و ادله قرآنی و روایی و آگاهیش از آرای دانشمندان ماوراءالنهر و خراسان و جاهای دیگر به خوبی مشهود است؛ خاصه اینکه در سراسر تفسیر رای و نظر مستقل مصنف جایگاه ویژهای دارد و طرح این دیدگاههای مستقل و مستدل به همراه نقد آرای بزرگان دیگر مذاهب، او را جزو خواص و صاحب نظران عصر خود، خاصه در میان فقهای حنفی مذهب، قرار میدهد؛ و به تفسیر وی نیز به عنوان منبعی غنی در زمینه فقه اهل سنت به ویژه فقه حنفی، مقامی شامخ میبخشد.
آنچه در تفسیرهای پیش از «لطائفالتفسیر» یعنی تفاسیر طبری و سورآبادی میبینیم اسرائیلات در آنها زیاد بوده است. در این تفسیر چگونه بوده است؟
در این تفسیر اسرائیلات کم نیست، اما نوع برخورد مفسر با آنها متفاوت است: گاه در نقد حکایتی چون بت پرستی همسر حضرت سلیمان و دزدی انگشتر ایشان توسط ابلیس و... به خطاهای راویان و مطعون بودن روایت اشاره میکند، و گاه نیز از کنار افسانه غریب و دور از منطقی چون عوج بن عناق به سادگی میگذرد! همچنین هنگام بیان حکایاتی چون: چگونگی فریب دادن ابلیس آدم وحوا را و هبوط ایشان از بهشت، و آزمونهای حضرت ابراهیم(ع)_که در تفاسیر اسلامی در ذیل آیه کریمه «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ (بقره/124)» نظرهای متفاوتی درباره آنها به چشم میخورد میبینیم که مفسر ضمن بیان روایات اسرائیلی، پس از ذکر «و قیل» به سایر دیدگاههای مفسران هم اشاره میکند. از حکایات دیگر است: ابراهیم و ساره، عمالقه، هابیل و قابیل، هاروت و ماروت و...
مفسر احاطه زیادی به مسائل شرعی و فقهی داشته است. تا چه اندازه تاویل را در این اثر میبینیم؟ در حقیقت منظورمان مطالبی است که خود مفسر استنباط کرده و نمیتوان گفت ادله محکمی برای آنها داشته است.
مصنف در تفسیر خود غالبا متکی به گفتههای پیشینیان مانند مولیالموحدین علی بن ابیطالب(ع) گاه نیز به شیوه خواجه عبدالله انصاری برداشتی عرفانی از آیات دارد، به همراه نکته سنجیها و اشاراتی که گویای آشنایی مفسر با دیدگاههای دیگر حکیمان و عارفان است. همچنین، در سراسر تفسیر رای و نظر مستقل مصنف جایگاه ویژهای دارد؛ و گاه با روش پرسش و پاسخ، در تفسیر آیه، به بیان نظر و دیدگاه خود میپردازد؛ که طرح این دیدگاههای مستقل و مستدل به همراه نقدآرای بزرگان دیگر مذاهب، او را جز و خواص و صاحبنظران عصر خود، خاصه در میان فقهای حنفی مذهب، قرار میدهد؛ و به تفسیر وی نیز به عنوان منبعی غنی در زمینه فقها به ویژه فقه حنفی، مقامی شامخ میبخشد.
نسخهها را چگونه مقابله کردید و آیا این تفسیر نسخه کاملی داشت؟ از چه نسخههایی در این اثر استفاده کردید؟
در مجموع در معرفینسخههای موجود این تفسیر زندهیاد عباس ماهیار به هفت نسخه و دکتر دانشپژوه به 27 نسخه اشاره کردهاند که از میان اینها ظاهرا دو نسخه آن نسبتا کامل است؛ و بنده با توجه به این امتیاز در کنار سایر مزایا، همچون قدمت و نزدیک بودن به حوزه زبانی مفسر، در تصحیح و مقابله متن از آنها بهره بردهام.
نسخه اساس نسخه شماره 218 و 219 کتابخانه ملک تهران است که با نسخه شماره 26 آستان قدس یکی است. نسخه نسبتا کامل دیگر نسخه گنجبخش پاکستان است به شماره 822 که میکروفیلم آن را آقای دکتر مصطفوی در اختیارم گذاشتند و به عنوان یکی از نسخه بدلها از آن بهره بردم.
نسخه بدل دیگر هم نسخه کتابخانه مجلس شورای اسلامی است به شماره 12150. زمانی که میخواستم این نسخه را از کتابخانه مجلس بگیرم مرحوم عبدالحسین حائری بسیار افسوس خوردند که اگر این نسخه کامل بود، میتوانست نسخه اساس قرار بگیرد ولی من ناگزیر شدم از آن به عنوان نسخه بدل استفاده کنم. نسخه دیگر هم نسخه کتابخانه فاتح است دراستانبول ترکیه به شماره 303. که سوره یک تا هفده را شامل میشود یعنی نیمه نخستین قرآن را.
به دلیل نقص نسخه مجلس و برای اینکه امر تصحیح در همه سورهها، تا حد امکان، با سه نسخه انجام گیرد در تصحیح سور مبارکه فاتحه، بقره (به طورکامل)، توبه، یونس، هود، یوسف، رعد، ابراهیم، حجر، نحل، اسراء و کهف از نسخه بدل فاتح به جای نسخه مجلس استفاده کردم. در انتهای کار به دلیل نقص نسخه بدلها، ناگزیر شدم صرفا از دو نسخه اساس (کتابخانه ملک) و گنجبخش برای مقابله بهره ببرم. در راستای تصحیح، بر حسب موضوع و برای اطمینان بیشتر، به سایر تفاسیر نیز رجوع می کردم. در پایان مجلد پنجم فهرست این تفاسیر با عنوان «کتابنامه منابع تحقیق» ذکر شده است.
لطائف التفسیر (تفسیر درواجکی)، اثر فخر الاسلام ابونصر احمد بن حسن بن سلیمان درواجکی، با تصحیح و تحقیق سعیده کمائیفرد، در پنج جلد، توسط موسسه پژوهشی میراث مکتوب، با قیمتهای 525 هزار تومان (برای جلد شومیز) و 625 هزار تومان (برای جلد سخت)، منتشر شده است.
نظر شما