فراست زمانی پرچم ادبیات جنگ را بلند کرد، که کسی قبل از او نبود
در ادامه مجید قیصری، نویسنده و از دوستان قاسمعلی سخنرانی سخنان خود را با تعریف چگونگی آشنایی خود با فراست شروع کرد و گفت: اواخر دهه 60 با رمان «نخلهای بیسر» با فراست آشنا شدم. آن موقع داستانی که با وجه حماسه نوشته شود و از این منظر به جنگ نگاه کند در فضای داستانی ما برای من تازگی داشت. به هر حال این تصویر تا اواسط دهه هفتاد با من بود تا اینکه فراست را از نزدیک دیدم و از آنجا رفاقت ما شکل گرفت و تا به الان ادامه دارد.
قیصری در ادامه با یادآوری خاطراتی که با فراست داشته، به ارائه تصاویری از شخصیت او پرداخت و عنوان کرد: اولین تصویر از شخصیت فراست، بزرگمَنِشی اوست. خاطرم هست که در جریان یک دوره جایزه خاتم، یکی از داورها وسط داوری کار را رها کرد و ما را در وضعیت بدی قرار داد. من از فراست خواهش کردم که در ادامه راه با ما همکاری کند، که ایشان به خاطر نام پیامبر و بزرگمنشی که داشت، پذیرفت. در صورتی که اگر خود من در این شرایط قرار میگرفتم، شاید نمیپذیرفتم.
مجید قیصری
قیصری در پایان گفت: اگر امروز به اینجا آمدم و قبول کردم در مقابل بزرگترهای خودم صحبت کنم، فقط به این دلیل خاص است که فراست زمانی پرچم ادبیات جنگ را بلند کرد، که کسی قبل از او نبود. کسی که با وجه حماسی و اینگونه به ادبیات نگاه کند و پشتوانه من و نویسندگان دیگر در نسلهای بعدی باشد. من وامدار فراست و نسلی هستم که در دهه 60 راهی را در ادبیات داستانی هموار کردند که امروز به من و ما رسیده است.
معلم اول نسل ما که قلم به دست گرفت، جلال آلاحمد بود
در ادامه سهیل محمودی، شاعر، مجری و از دوستان و همکاران قاسمعی فراست برای شعرخوانی به جایگاه دعوت شد و در سخنانی گفت: من فکر میکنم معلم اول نسل ما که قلم به دست گرفت، جلال آلاحمد بود. اگر از روی انصاف و ورای اینکه الان نقدهای بجا و نابهجا نسبت به آلاحمد هست، نگاه کنیم، آن چیزی که قلم دست ما داد، آل احمد و حواریون او مانند شریعتی، غلامحسین ساعدی و رضا براهنی بودند. یعنی با خواندن اینها بود که ما تصمیم گرفتیم بلند شویم و قلم به دست بگیریم. قطعا قاسمعلی فراست یکی از آنها است که روح تعهد، دغدغه و دلمشغولی نسبت به جامعه و مردم را از آلاحمد، حواریون او و سیمین دانشور یاد گرفته بود.
سهیل محمودی
محمودی در ادامه به حضور فراست در تلویزیون و شبکه دوم سیما اشاره کرد و گفت: گشادهرویی و رواداری فراست باعث شد خیلی از افرادی که حاضر نبودند به تلویزیون بیایند، مثل سید رضا حسینی، ناظمزاده کرمانی، ناصر ایرانی و ...را به تلویزیون آورد و آنها را مقابل مخاطب نشاند.
پس از شعرخوانی سهیل محمودی، میلاد کیایی، هنرمند پیشکسوت موسیقی و از دوستان فراست به تکنوازی سنتور پرداخت.
تاثیر دورههای زندگی فراست در داستانهایش
محمد حنیف، نویسنده و پژوهشگر ادبی و از دوستان نزدیک فراست هم طی خوانش مقالهای با عنوان «قاسمعلی فراست، زندگی و داستان» سیر تحول داستانها و افکار فراست را در میان مضامین وی بررسی کرده و گفت: فراست در هر دوره از زندگیاش تاثیر پذیرفته و همه آنها هم در داستانهایش تاثیر گذاشته است.
محمد حنیف
وی ضمن اشاره به رمانهای فراست در دورهها و موضوعات مختلف، مضامینی چون پرهیز از سودجویی، ایثار، تکریم انسانهای آزادیخواه، تکریم جایگاه زنان و عشق را از جمله مهمترین مضامینی خواند که در جای جای داستانهای فراست مشهود و معلوم است.
ارزش کار فراست را کسانی که کار اجرایی میکنند، بیشتر میدانند
مهدی قزلی، رئیس بنیاد شعر و ادبیات داستانی از دیگر میهمانان این برنامه بود که با اشاره به لبخند قاسمعلی فراست، گفت: از وقتی که یادم میآید، فراست را با همین لبخند میشناسم؛ که این لبخند در موقعیتهای مختلف غم و شادی و نقد و نظر و... از صورت او فراموش و حذف نشده است. این خیلی مهم است که خصیصه مهمی که از یک آدم در ذهن ما باقی میماند، لبخند او باشد.
وی در ادامه گفت: فراست بخشی از انرژی دوران پرانرژی یا خوشانرژی خودش را صرف آموزش جوانها کرد. او آن زمان که کار اجرایی میکرد، افراد و نویسندههای مختلف را به شهرستانها میفرستاد، تمام زمینههای آن را هم فراهم میکرد تا دست بچههای علاقهمند به ادبیات داستانی را در دست افراد علاقهمند به آموزش بگذارد؛ که در اینها هم خیر و برکاتی بود، از جمله اینکه آن آدمها فکر کردند تنها نیستند. این خصلت فراست، خصیصه بسیار مهمی است و ارزش کار او را کسانی که کار اجرایی میکنند، بهتر و بیشتر میدانند.
مهدی قزلی
پس از رونمایی کتاب «غار آبی» نوبت به تجلیل و اهدای هدایا رسید که در این نوبت، لوحتقدیر، تندیس عصر کتاب و هدیه نقدی از طرف موسسه خانه کتاب، توسط نیکنام حسینیپور به فراست تقدیم شد. علاوه بر این لوح تقدیر و هدیه فرهنگی از طرف خانه کتاب به همسر قاسمعلی فراست اهدا شد.
لوح تقدیر و یک عدد سکه هم از طرف حوزه هنری و توسط محسن مومنیشریف به فراست اهدا شد.
همچنین دو لوح تقدیر هم از طرف شاهمرادی، مدیر انتشارات امیرکبیر و مهدی قزلی، رئیس بنیاد شعر و ادبیات داستانی و سه سبد گل از طرف مهدی حجوانی، موسسه فرهنگی تماشاگهراز و مهدی جهانی به فراست تقدیم شد. مجید قیصری هم لوحی با امضای دوستان فراست به ایشان تقدیم کرد.
در پایان قاسمعلی فراست در ستایش جلسه گفت: چقدر کیف دارد که یک عده آدم حسابی از آدم تعریف کنند؛ اما من یک خوشحالی و یک ناراحتی دارم. خوشحالیام از این است که بهانهای شدم تا آدمهای صاحبدل، اهل فکرِ اهل قلم، دور هم جمع شوند، که این توفیق بزرگی است. ناراحتیام هم این است که آنچنان که دوستان درباره من گفتند خبری نیست؛ منتهی میدانم که این گردهمایی به خاطر ارزشگذاشتن به قلم و اهمیت دادن به اندیشه و کتاب است.
وی در ادامه به تغییر روند فکری و اندیشگانی خود از زمان نوشتن رمان «نخلهای بیسر» تا به حال اشاره کرد و گفت: آن زمانی که من نخلهای بیسر را نوشتم و پای قضیه ایستادم، با افتخار این کار را کردم. چون انتخاب و دغدغه من بود و کمترین کار برای مردمی بود که جان و فرزندان خود را فدا میکردند.، اما طبیعتا امروز تفکر من، تفکر دیگری است و به جامعه به شکل دیگری نگاه میکنم. چون اگر دو روز فراست مثل هم باشد، مصداق فرمایش مولایش علیبنابیالطالب (ع) است که میگوید وای به حال مسلمانی که دو روزش مثل هم باشد. به هر حال نگاه من عوض شد و عقیده و ایمانم را با هیچ چیز عوض نمیکنم، حتی اگر این بزرگداشتها برگزار نشود.
بیستویکمین عصر کتاب و مراسم بزرگداشت قاسمعلی فراست، در حالی برگزار شد که رضا امیرخانی مصطفی رحماندوست دوتن از سخنرانان از پیش اعلام شده در این مراسم حاضر نشدند.
نظر شما