شاهد این گزاره میتواند افزایش شمار اعضای انجمنهای گوناگون علمی نسبت به چند سال اخیر باشد. یکی از مواردی که میتواند علاقهمندی زیادی را درباره علم برای مردم به وجود بیاورد برنامههای علمی رادیو و تلویزیون است؛ برنامههایی که سن زیادی در صدا و سیمای کشورمان ندارند اما توانسته مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند. سیاوش صفاریانپور برنامهساز علمی در گفتوگو با خبرنگار ایبنا درباره اهمیت کتاب در تولید محتوای برنامههای علمی معتقد است: کتاب در زمینه صحت اطلاعات میتواند با دیگر منابع رقابت کند و بازیگران جدید محتوایی را از میدان به در کند به این دلیل که ویراستاری در صنعت مطبوعات و صنعت کتاب همچنان باقی است. شرح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
با توجه به سابقه فعالیت شما در رسانه و ساخت برنامههای علمی که مبنای ترویجی دارند، چقدر از کتابها درمحتوای این برنامهها بهره میگیرید و اساسا این مولفه چه نقشی در روند تولید محتوای برنامههای علمی دارند؟ و اینکه اصولا اعتقاد برنامهسازان علمی درباره کتاب را چگونه ارزیابی می کنید؟
اینکه چقدر از کتاب استفاده میکنیم و چقدر کتاب به برنامههای تلویزیونی راه پیدا میکنند باید گفت، چون غالب برنامههای تلویزیونی مبتنی بر اخبار جدید و به روز بودن هستند؛ به همین دلیل بیشتر استناد کارشناسانی که در این نوع برنامهها حضور دارند مقالات علمی است؛ مقالاتی که در بخش علمی- ترویجی نمایه و در سطح دنیا منتشر میشوند. همچنین ما در ساخت یک برنامه علمی به بولتنهای معتبر خبری هم ارجاع میکنیم تا بتوانیم خبرهای دست اول و جدید را انتشار دهیم. اما از سویی دیگر در این برنامهها ارزش افزودهای وجود دارد که عموما شامل حال کتاب میشود. ما در برنامهسازی پیوسته تلاش میکنیم کتابهای علمی روز را به مخاطبان معرفی کنیم که تنها یک دلیل روشن و مشخص دارد، همانگونه که میدانید مخاطب تلویزیون به طور گذرا یک روایت علمی را میبیند و میشنود و برنامههای علمی برای افراد علاقهمندی ایجاد میکنند، در این بخش افزونهای که میتوانیم به مخاطب بدهیم، برای اینکه بتواند ماجرا را به صورت دقیقتر و عمیقتر دنبال کند، معرفی کتابهاست.
در واقع برنامههای تلویزیونی جایی است که برنامهسازان با مخاطبان در یک همزیستی قرار میگیرند و برای حفظ مخاطب و افزایش دانش وی، کتاب یکی از بهترین انتخابهاست. لازم به ذکر است که در برنامههای تلویزیونی به لایههای بیرونی یک موضوع پرداخته میشود اینکه مخاطبان به طور عمیقتر درگیر موضوع شود، معرفی کتاب روش مطلوبی است. قطعا کتابهایی که همسو و همراستا با موضوع مورد نظر باشند در بازار نشر وجود دارند؛ بنابراین مطالعه حاصل از این فرآیند میتواند برای مخاطب ارزشآفرین باشد. در بیشتر مواقع ما تلاش میکنیم با کمک کارشناسان این امکان را ایجاد کنیم و کتابهای مرتبط با موضوعی که مورد بحث قرار گرفته است را به علاقهمندان معرفی کنیم. این کتابها عموما در فهرست کتابهای علمی ترویجی یا علم برای همه هستند که از فضای کتابهای علمی آکادمیک دور هستند. بنابراین ژانر علمی ترویجی و دایرهالمعارفها و کتابهای علمی - تخیلی مورد توجه اغلب برنامهسازان علمی است.
اساسا چقدر کتاب و رسانه در ترویج علم میتواند با یکدیگر تعامل داشته باشند آیا میتوانیم این دو را به عنوان بال پرواز ترویج علم بنامیم و اینکه برنامههای علمی کشورمان در مقایسه با کشورهای پیشرو به لحاظ پرداختن به موضوعات علمی روز دنیا چه جایگاهی دارد؟
به نظر میرسد که جهان فناوری تغییرات اساسی در دسترسی اساسی به اطلاعات برای ما به وجود آورده است. تغییری که جهان فناوری برای مصرفکننده محتوا فراهم کرده است، پاسخ دادن به هر پرسشی در کوتاهترین زمان ممکن از طریق موتورهای جستجو اینترنتی مانند گوگل است؛ در نتیجه خواسته مخاطبی که از قبل برای دانستن یک سوژه کتابی را تهیه میکرد طبیعتا تغییر کرده است؛ بنابراین ذائقه و شیوه مصرف هم به موازات این تحولات دستخوش تغییر قرار گرفته است.
به همین دلیل شاید بتوان گفت کمی سلیقه عمومی برای مخاطب کتاب بودن به عنوان کالایی که نیازمند صرف زمان و تمرکز است، دچار تغییراتی شده است؛ اما همچنان استنادی که میتوان به کتاب کرد به عنوان مرجعی که در دسترس است، به هیچ منبع دیگری نمیتوان کرد. چراکه کتاب از ویراستاری دقیقی نشات گرفته و این امکان را برای مخاطب ایجاد میکند که بتواند در میان کوران اخبار و اطلاعات و مقالههای اینترنتی که معلوم نیست سرمنشا آنها از کجاست و چه کسی آنها را نوشته است، محتوای درست را تشخیص بدهد. کتاب در زمینه صحت اطلاعات میتواند با دیگر منابع رقابت کند و بازیگران جدید محتوایی را از میدان به در کند به این دلیل که ویراستاری در صنعت مطبوعات و صنعت کتاب همچنان باقی است. در برنامههای علمی برنامهسازان با مخاطبی رو به رو هستند که برای به دست آوردن اطلاعات تلاش زیادی میکنند؛ آنها از ابزار های جدید اطلاعاتی استفاده میکنند اما برای بیشتر دانستن و عمیق شدن در یک موضوع اغلب به کتابخانهها یا به کتابفروشیها مراجعه میکنند.
شاید نکته اصلی که بتواند بازی این رقابت را تغییر دهد مولفه به روز بودن باشد. عمر کتابها در موضوعات علمی گاهی پایین میآید که علت آن سرعت اکتشافات است؛ به طور مثال اگر روزگاری تعداد قمرهای مشتری در یک کتاب علمی - نجومی ده الی پانزده عدد بوده و در یک ماموریت فضایی این تعداد به چند برابر رسیده که سرعت انتقال آن در کتابها بسیار کمتر از دیگر رسانههای جدید بوده است. در مثالی دیگر میتوان به ماموریت فضایی کاسینی اشاره کرد که به قصد شناسایی بیشتر سیاره زحل فرستاده شده بود، این اتفاق، انقلابی در اطلاعات نجومی ایجاد کرد و دسترسی ما به پیرامون سیاره به قدری شد که دامنه دانش را افزایش داد؛ بنابراین شاید در این بخشها مقالات علمی گوی سبقت را از کتابها میربایند که دلیل آن به روز بودنشان است. در واقع عمر اطلاعات و محتوای کتابهای علمی به دلیل سرعت رشد اطلاعات کم شده است، اما همچنان میتوانیم کتاب را ابزاری مرجع نسبت به باقی محتواهای مکتوب در درسترس در نظر بگیریم.
اصلیترین نکتهای که در این فضای ارتباطی جدید به وجود آمده است حفظ مخاطب برای انواع رسانهها است از رادیو تلویزیون گرفته تا مطبوعات و روزنامهها و مجلات و حتی کتابها؛ در اینجا شیوهای از ارتباطگری مطرح است. اگر همه این مولفهها را مقایسه کنیم با شرایط ویژه و استثنایی رو به رو هستیم که به نظر میآید در مرحله عبور از دورانی به دوران تازه هستیم گرچه که فضای انتشار کتاب به گونهای شده است که خودش را با فناوریهای جدید هماهنگ کرده است، مانند کتابهای الکترونیک یا کتابهای صوتی، اما به نظر میآید همچنان گروه زیادی از مخاطبان کتابهای کاغذی باقی مانده و این گروه میتوانند با امکانات جدیدی که فناوری ایجاد کرده است شکل جدیدی از مخاطبان را به حیطه خود دعوت کنند.
به طور طبیعی در رادیو دسترسی به انواع محتوا از سوی نویسندگان رادیو مورد استفاده قرار میگیرد که کتاب هم بخشی از آنها است. طبیعی است آن چیزی که مصرفش آسانتر است، برای هر مصرفکنندهای جالبتر به نظر میآید و متمایل به آن میشود. در واقع دسترسی سریع و هزینه کم برای محتوا مسئله مهمی است که اینترنت این شرایط را ایجاد کرده است؛ این شرایط هم متاسفانه دارد و هم خوشبختانه. متاسفانه به این دلیل که کاربران باید گشت و گذار زیادی کنند تا به اطلاعات اصلی برسند و از طرفی هم ازران قیمت بودن آن این امکان را میدهد که درباره همه چیز بدانیم. ما در دوران گذر هستیم اما مخاطبان واقعی کتاب افرادی هستند که همیشه به این مولفه وفادار باقی میمانند و به طور قطع در آینده گروههایی هم به آن اضافه میشوند.
با توجه به این فرمایشات شما آیا کتاب و رسانه را میتوان دو بال پرواز ترویج علم بدانیم یا خیر؟
پاسخ به این سوال کمی سخت است؛ شاید آمارگیران بهتر بتوانند به آن پاسخ دهند؛ اما به نظرم ما با نسلی رو به رو هستیم که برای به دست آوردن اطلاعات به دنبال کوتاهترین و سریعترین مسیر است درحالی که نسل قبلی آن در دوران نوجوانی پاسخ سوالات خود را در دایرهالمعارفها میگشت. شاید امرزه تنها به شکلی از کتابهای مرجع نیاز باشد که بتواند به فرد یادآوری کند وب سایت یا صفحهای که داخل آن به دنبال پاسخ سوال هستید، نسبت به ویکیپدیا برتری دارد؛ برای مثال دایرهالمعارفی باشد که زیر نظر دانشگاه تهران یا دیگر مراکز معتبر علمی بیرون آمده باشد. در حقیقت سردبیری و ویراستاری محتوا است که میتواند احتمال شانس موفقیت در دوران جدید را حفظ کند چه برای رسانههای مکتوب مانند نشریات و روزنامهها و چه برای کتابها. به اعتقاد من از اینجا به بعد ما وارد دورانی میشویم که کتابخانههای دیجیتالی به میدان خواهند آمد که افراد اطلاعات درخواستی خود را انتخاب شده و با سردبیری و ویراستاری کتاب دریافت میکنند. تنها شانسی که شاید کتابهای علمی در ایران دارند، این است که وارد فضای کتابخانههای دیجیتال شوند که پیش از آن افراد صاحب نظر آن را خوانده و پیشنهاد داده باشند.
چقدر در برنامهسازی علمی امروز ایران به یافتههای جدید اهمیت میدهیم یا به عبارت دیگر به روز هستیم و درباره آن با مخاطبان حرف میزنیم، در کل ضعفهای برنامهسازی علمی در ایران چه مواردی را شامل میشود؟
درباره برنامهسازی در رادیو و تلویزیون ایران باید بگویم وضعیت خوبی به نسبت به یک دهه گذشته داریم. اگر در یک دهه گذشته تعداد برنامههای علمی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید الان به مراتب بیشتر شده است. امروزه در رادیو به میزان سه الی چهار برنامه علمی وجود دارد که نسبت به مخاطبان رادیو بسیار پر مخاطب هستند، درواقع برنامههای علمی رادیویی جزو پر مخاطبها هستند و اگر برنامه علمی هایتک را اضافه کنیم این میزان بیشتر هم میشود. در تلویزیون هم این روزها دست کم نزدیک به چهار یا پنج برنامه علمی روی آنتن میرود که به اعتقاد من میزان مخاطبان سطح کیفیت این برنامهها را مشخص میکند. اصولا تلویزیون رسانهای برای سرگرمی است و نه صرفا آموزشی. اگر ما بتوانیم ترویج علم را از فضای آموزشی صرف به فضای سرگرمی تبدیل کنیم توانستیم به هنر رسانهگری و ترویج علم دست پیدا کنیم.
برقراری این ارتباط در دنیایی که رسانههای آن جنبه سرگرمی دارند، به نظر میآید به لحاظ تعداد، دست کم نسبت به گذشته شرایطمان بهتر است. همانگونه که اشاره شد امکان عرضه محصول و محتوای علمی نه تنها در رادیو و تلویزیون بلکه از طریق اینترنت هم فراتر از تصور ما در حال اتفاق است. برای مثال محتوایی که به صورت پادکستهایی با موضوع علم تولید میشوند یا برنامههای اینترنتی تلویزیونی. در حال حاضر این موارد بسیار بیشتر از برنامههایی است که در رادیو و تلویزیون ساخته میشوند که خوشبختانه این خبر را میدهد که مردم با رسانه در دست خود، پیگیر محتوای علمی هم هستند. در حقیقت علم هم در سبد محتوای مردم به راحتی در دسترس است اغلب پادکستها یا برنامههای اینترنتی تلاش میکنند از دنیای مکتوبات بهره بگیرند برای اینکه محتواسازی استانداردتری داشته باشند. من فکر میکنم در دوران نسبتا مطلوبی قرار داریم چراکه همه نوع ارائه محتوای علمی وجود دارد. به نظر میآید نسبت به گذشته سهم زیادی محتوای ویدویی در علم پیدا کرده است.
به روز بودن محتوای تلویزیونی و رادیویی بستگی به دیدگاه سازندگان آن دارد. برای مثال در برنامه «موتور جستجو» که در حال پخش از شبکه آموزش است، بخش عمده تولید محتوای آن را ژورنالیسمهای علم انجام میدهند. بودن این افراد مزیت بزرگی دارد و آن این است که محتوای تلویزیونی را به روز نگهمی دارند. سیر برنامههای علمی در تلویزیون فضای تجربی است که اصلا بد نیست و آینده روشنی را میتوان با شرایط فعلی متصور شد.
یک نکته اساسی که در برنامهسازی تلویزیون وجود دارد و میتواند نگران کننده باشد، این است که سادهترین شکل برنامهسازی را انتخاب کنیم. برای مثال برنامههای گفتوگو محور که سادهترین شکل تدارک یک برنامه تلویزیونی یا رادیویی است. اینکه اغلب برنامهسازان علمی اشکال دیگر برنامهسازی را انتخاب نمیکنند دو دلیل عمده دارد، یکی به میزان هزینه و بودجهای برمیگردد که در اختیار آنان قرار میگیرد و دلیل دیگر ناتوانی در برنامهسازی است. متاسفانه بیشتر از آنکه بحث بودجه در میان باشد توان برنامهسازی اهمیت دارد چراکه این مولفه محدود به این است که برنامه باید از فضای گفتوگو خارج باشد. وقتی افراد دقیقا ندانند که در ترویج علم چه کاری میخواهند انجام دهند نتیجه آن این میشود که برنامه ساخته شده نه دیدنی و نه شنیدنی است. بنابراین در بسیاری از مواقع نبود افرادی که صاحب تجربه هستند، منجر به این میشود که تعداد برنامههایمان زیاد شود اما از نظر کیفیت ارتباط لازم با مخاطب برقرار نشود.
مهم ارتباط با مخاطب است که در نهایت منجر به ترویج علم میشود. ما نیازمند ایجاد کیفیت هستیم که باید شیوههای برنامهسازی نوین و مدرن همراه شویم. همیشه انتظارات از رادیو تلویزیون برای گزارش عملکرد دادن زیاد است یکی از خطرات بسیار جدی که در این زمینه وجود دارد این است که یک برنامهساز به روابط عمومی وزارتخانهای یا نهاد علمی تبدیل شود و به جای اینکه درباره علم صحبت کنند گزارش عملکرد آن نهاد را بدهند؛ در واقع به نوعی تبدیل به ابزاری برای رضایتمندی مدیران ساختارهای علمی میشوند. طبیعی است که مردم چندان نیاز به گزارش عملکرد از طریق تلویزیون ندارند و بیشتر مایل هستند که علم را در زندگی خود و در ساختار اجرایی و کشور ببینند. آنها نمیخواهند که ببینند یا بشنوند که مدیری از مجموعه عملکردهای خود در یک نهاد علمی سخن میگوید. معضلی که امکان دارد در این زمینه پیش آید، این است که این گزارش عملکرد دادن نهادهای علمی را به عنوان برنامهسازی علمی در رادیو تلویزیون اشتباه بگیریم. در حقیقت این نقطه ضعفی است که وجود دارد و اگر حواسمان به آن نباشد برجستهتر و بزرگتر میشود.
نظر شما