در پنل «مطالعات فرهنگی و اجتماعی علم و فناوری» مطرح شد:
معصومی همدانی: داوری درباره بازدهی دانش به بروکراسی سپرده شده است
معصومی همدانی گفت: مسئله این است که معیار بهره داشتن یک پدیده برای جامعه چیست و چه کسی صلاحیت ارزیابی این موضوع را دارد. آنچه در جامعه ما رخ داده است این است که داوری درباره بهرهدهی یک تحقیق به بروکراسی سپرده شده است.
در ابتدای این پنل، حسین معصومی همدانی پژوهشگر حوزه تاریخ و فلسفه علم و استاد دانشگاه صنعتی شریف طی سخنانی که نام «در راه علم و فناوری» به خود گرفته بود، به مقوله میل به زودبازده بودن علم پرداخت و گفت: گرایشی هست که توقع دارد هر چیزی به زودی زود عملیاتی شود. هر طرح و پایاننامه را میخواهند به زودی زود عملیاتی کنند. وقتی تعابیری مانند «عملیاتی شدن» به کلیشه تبدیل شد روی رفتار ما هم تاثیر میگذارد و حتی در نظری ترین تحقیقات هم به دنبال آن هستیم که بعدی عملیاتی برای تحقیق بتراشیم تا بتوانیم کسانی را قانع کنیم که از تحقیق ما حمایت کنند.
او در ادامه افزود: انگیزهای که باعث میشود به سمت تمایل به کاربردی کردن هر چیزی بریم، انگیزه درستی است. انگیزه این است که پژوهش باید بهرهای برای جامعه داشته باشد ولی در این میان مسئله این است که معیار بهره داشتن یک پدیده برای جامعه چیست و چه کسی صلاحیت ارزیابی این موضوع را دارد. آنچه در جامعه ما رخ داده است این است که داوری درباره بهرهدهی یک تحقیق به بروکراسی سپرده شده است.
معصومی همدانی تاکید کرد: در هیچ جای جهان برای کاری که بهره ندارد هزینه نمیکنند اما اینکه معیار بهرهدار بودن یک کار چیست امری مناقشه برانگیز است. در جهان بسیاری از تحقیقات با هزینه صنایع انجام میشود و آنها هم به دنبال بهره هستند اما عقل عملی آنها بر مبنای تجاربی که در طول تاریخ رخ داده است به آنها میگوید بیفایدهترین تحقیقات هم میتوانند بالاخره بهرهای برسانند. در اولین نگاه هیچ چیز بیفایدهتر از کاوش در ستارگان نیست اما علم جدید بر همین پایه شکل گرفت.
به گفته این پژوهشگر حوزه علم؛ تعیین ارزشمند بودن یک تحقیق با جامعه علمی است ولی ما در حال حاضر در ایران به جامعه علمی اعتنایی درستی نداریم و این توقع را هم داریم که هر چیز به سرعت نتیجه بدهد. این به ویژه در مورد علوم انسانی شدیدتر و خطرناکتر است.
معصومی همدانی سپس با ارزیابی وضعیت کنونی دانش در ایران گفت: به نظر میرسد پس از چند دهه که از عمر دانشگاه در ایران میگذرد، در حال حاضر ما در بعضی حوزهها میتوانیم درباره سودمندی یک موضوع بسیار با احتیاط ابراز نظر کنیم اما مسئله این است که خیلی به سرعت و شدید به دنبال تغییر هستیم.
او افزود: بارزترین نمونه در این زمینه مقوله اسلامی کردن علوم انسانی است که نه در جای دیگری سابقه دارد، نه علمای قدیم ما به دنبال آن بودهاند و نه مدعیان آن توانستهاند چیز خاصی در این زمینه ارائه دهند.
معصومی همدانی در پایان سخنان خود توصیهای به اهل دانشگاه داشت. او گفت: به گمان من اهل دانشگاه نباید در برابر خواست عملیاتی کردن تسلیم شوند و باید پافشاری کنند تا راه صحیح را به تصمیمگیران نشان دهند.
پس از معصومی همدانی، هادی خانیکی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و صاحب کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو سخنان خود را با عنوان «ارتباطات علم و فناوری و جایگاه آن در مطالعات فرهنگی و اجتماعی» ارائه داد. به گفته خانیکی: شتابزدگی توسعه ما را وادار میکند علم هر چه زودتر به فناوری تبدیل شود در صورتی که اندیشمندان تاکیدشان این است که علم امروز فناوری فرداست و نباید برای کاربردی کردن ایدهها و اندیشهها تعجیل به خرج دهیم.
این پژوهشگر حوزه ارتباطات ادامه داد: امروزه دو تصویر سیاه و سفید از نهاد دانشگاه در ایران ارائه میشود. تصویر سیاه را رسانههای بیمرکز نظیر رسانههایی که در فضای مجازی شکل گرفتهاند ارائه میدهند و تصویر سفید تصویر رسمی است که جلوهای پر از موفقیت به خود گرفته است. خود دانشگاه هم در تبلیغات خود همواره بیان میکند که مسائل را به ما بسپارید تا حل کنیم. به عبارت دیگر دانشگاه هم به این دامن میزند که من جایگاه حل مسئله در کشور هستم در صورتی که میتوان در این موضوع تردید کرد. در چنین شرایطی و با چنین وضعیتی است که مقولهای به نام ارتباطات علم و فناوری اهمیت پیدا میکند.
خانیکی افزود: معمولا در علم ارتباطات مسئله وقتی اهمیت پیدا میکند که جنبههای منفیاش بیشتر شود. در بحث ارتباطات علم و فناوری هم موضوع همین است. بحث درباره مخاطرات علم و فناوری هم بعد از حادثه چرنوبیل جدی شد و پس از آن بحث ارتباطات علم و فناوری جدی شد. پس از ظهور اینترنت و به ویژه وب دو نیز ارتباطات شکل تازهای گرفت و نسل جدیدی از ارتباطات علم و فناوری خود را بروز و ظهور داد و مباحث جدی تازهای در این حوزه مطرح شد.
او سپس حوزههای شمول حوزه دانشی ارتباطات علم و فناوری را برشمرد و گفت: ارتباطات میان دانشمندان از یک سو و ارتباطات رسانهای شده از سوی دانشمندان به سوی مردم ذیل ارتباطات علم و فناوری قرار میگیرد.
خانیکی سپس چهار سطح مهم ارتباط میان دانشمندان و مردم را اینگونه طبقهبندی کرد: سطح اول سطح تخصصی است که نمود بیرونی آن مقالات علمی و تخصصی محسوب میشود که در مجلات خاص منتشر میشود و البته در ایران این بخش با آفتهایی نیز مواجه شده است. دومین سطح ارتباط را میتوان سطح نیمهتخصصی نام نهاد. در این سطح دانشمندان مقالاتی علمی ـ عمومی را در مجالات مانند نشریه نیچر که یکی از نشریات مهم بینالمللی در حوزه عمومی دانش است منتشر میکنند تا با بخش وسیعتری از مخاطبان که شاید اطلاعات تخصصی اندکی داشته باشند، مواجههای رو در رو برقرار کنند. سومین سطح از ارتباط، سطح آموزشی است که وظیفه آن انتقال میراث تاریخی و انباشت علمی به نسلهای آینده در مسیر برگزاری دورههای آموزشی است. سطح چهارم نیز سطح عامهپسند است. در این سطح دانشمندان با نوشتن کتابها و مقالاتی که برای طیف بسیار گستردهای از مخاطبان قابل فهم است تلاش میکنند گستره ارتباطی دانش را وسعت ببخشند.
خانیکی همچنین به معرفی کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو پرداخت و گفت: تاسیس این کرسی به این خاطر بود که هم در امر سیاستگذاری ارتباطی و هم در ترجمه علم به زبان عموم و هم در سطح ارتباطات میان دانشمندان با هدف تسهیل دشواری حضور دانشمندان در میان مردم گامهای محکمی برداشته شود.
او در بخش پایانی سخنان خود نیز گفت: ارتباطات علم و فناوری باید به نیاز ساختن حوزههای عمومی و گفتگو پاسخ دهد. وقتی گفتگو ضعیف میشود انتظار از علم و فناوری این میشود که به حل مسئله بپردازد و نه طرح مسئله، در صورتی که طرح مسئله نیز یکی از مهمترین وظایف این نهاد اجتماعی است.
سومین سخنران این پنل محمد حسینیمقدم پژوهشگر حوزه آیندهپژوهی بود که در سخنانی با نام «هوش مصنوعی و مروری بر تحول در نظام آموزش در دانشگاه» با مروری بر تاثیرات هوش مصنوعی در زیست روزمره بشر گفت: ما در آستانه تحولی هستیم که میتوان آن را الکتریسیته دوم دانست. بهزودی دنیای بدون هوش مصنوعی محال خواهد شد و باید توانهایی به دانشجویان بدهیم که مهیای این تحول شوند.
پس از او اسماعیل خلیلی طی سخنانی با نام «شرایط امکان علمپژوهی: غیاب ضروریات و دعاوی بنیادی درباره علم و فناوری در ایران و دانشگاه ایرانی» گفت: آنچه ما به عنوان مطالعات دانشگاه به آن مشغول هستیم گویی مکانهایی هستند که در بیزمانی رها شدهاند. علم در یک تعبیر که من با آن همدل هستم همان گفتگویی است که میان اهل علم صورت میگیرد. بر این پایه ما در ایران هنوز علم نداریم. وقتی اجتماع علمی نیست گویی که علمی وجود ندارد.
او افزود: دانشگاه در ایران فلسفه خود را ندارد و ما هم در حوزه مطالعات دانشگاه و علمپژوهی همین مسئله را داریم. این مورد البته استثناهایی هم دارد اما قاعده بر بیفلسفه بودن است.
خلیلی با اشاره به کارویژههای دانشگاه گفت: پروژه دانشگاه در ایران برای حل بحران منزلت است و علاوه بر آن، به گمان من دانشگاه پروژه حل بحران هویت هم هست. کسی که خود را گم کرده است در دانشگاه منی غربی را میبیند و میخواهد او شود پس به دانشگاه میرود.
او ادامه داد: از سوی دیگر، از دید بازیگران و نخبگان، دانشگاه پروژهای سیاسی است و مطالعات دانشگاه هم امتداد پروژههای سیاسی است. ما هر کدام ذیل این رشته پروژه سیاسی خود را دنبال میکنیم و دغدغهمان علم نیست. در حوزه علوم اجتماعی هم این موضوع را به اشد وجه میشود دید.
خلیلی تاکید کرد: آینده ایران با هر تعبیری که از مفهوم ایران داشته باشیم، چه به عنوان یک ایده، چه به عنوان جامعه و چه به عنوان مجمعالجوامع نیازمند علم است. ما باید از مدار سیاسی خارج شویم. مسئله ما علم است. این درست نیست که علوم اجتماعی در جزیره خودچیزهایی میگوید که هیچ گفتگویی با دیگر حوزهها ندارد.
پس از خلیلی، نوبت به محمد توکل عضو هیئت علمی دانشگاه تهران رسید. او گفت: علم و تکنولوژی هم نتیجه یک نظم اجتماعی است و هم عامل و تغییردهنده نظم اجتماعی است. تا زمانی که اروپا در ذهنیت خود عوض نشد و فکر نکرد که باید در طبیعت دخالت کند نتوانست روند را تغییر دهد. ذهنیت انسانها عموما به این سمت رفت که دنیا حساب و کتاب دارد و باید از مسیرهای تجربی این موضوع را کشف میکنیم.
او تاکید کرد: اگر ما با شک و تذبذب به سراغ توسعه برویم در همین سطح که هستیم میمانیم.
نظر شما