کتاب «روش تحقیق پدیدارشناسی» به چالشها و مسائل پیش روی پژوهشگران، در بهکارگیری پدیدارشناسی در وجه روش تحقیق پرداخته است.
درواقع کتاب در فصول مستقلی از هم به بخشی از پرسشها و مسائل پیش روی پژوهشگران، درباره بهکارگیری پدیدارشناسی در وجه روش تحقیق پاسخ میدهد.
در پیشگفتار کتاب مولف توضیح میدهد که ناکارآمدی شیوههای کمی در شناخت انسان و پدیدههای مرتبط با انسان، موجب شده تا شیوههای تحقیق کیفی در کمک به پژوهشگران برای درک انسان و بسترهای اجتماعی و فرهنگی که انسانها در آنها زندگی میکنند (از جمله سازمان که به عنوان پدیدهای اجتماعی متأثر از اعمال و نیات انسان است) گزینه مناسبتری به نظر برسند. بنابراین برای استفاده صحیح از چنین روشهای تحقیق کیفی، ضروری است تا شناخت مطلوبی از این روشها به عمل آید. یکی از روشهای تحقیق کیفی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، روش تحقیق پدیدارشناسی است.
نویسنده استدلال میکند که دیدگاه پدیدارشناسی در قلمرو فلسفی محدود نمانده و در طی نیم قرن اخیر به دلیل مبانی نظری خاص خود، علوم انسانی از جمله جامعهشناسی را تحت تأثیر قرار داده است. این تأثیر در بعد روششناسی چشمگیر بوده و در موضع مقابله با پوزیتویسم قرار گرفته است. روش تحقیق پدیدارشناسی، تجارب زیسته مشارکتکنندگان در پژوهش را با هدف دستیابی به جوهره آن موضوع، مورد بررسی قرار میدهد. اما پدیدارشناسی در وجه روش چالشبرانگیز است.
البته به زعم بودلایی در کشور ما روش تحقیق پدیدارشناسی برای بسیاری از علاقمندان به روشهای کیفی، کمتر شناخته شده است. انگیزه او از نگارش این کتاب نیز، ایجاد و ترویج شرایط بهکارگیری روش تحقیق پدیدارشناسی در انجام پژوهشهای حوزه علوم رفتاری و سازمانی است.
ساختار کتاب نیز از فصول مستقلی تشکیل شده است که هر کدام جداگانه به بخشی از چالشها و مسائل پیش روی پژوهشگران، در بهکارگیری پدیدارشناسی در وجه روش تحقیق میپردازد. فصل اول به این موضوع پرداخته که پدیدارشناسی به عنوان نوعی روش یا استراتژی تحقیق چیست؟ در واقع هدف این فصل ارائه کلیات پدیدارشناسی در قالب یک استراتژی تحقیق و در اصل به عنوان نوعی ابزار پژوهشی میباشد.
فصل دوم تلاشی است برای تبیین ماهیت مستقل پژوهش پدیدارشناسی از سایر روشهای پژوهش کیفی. هدف این فصل، مقایسه سه استراتژی تحقیق پژوهش کیفی است که میتوانند در مطالعات علوم انسانی مورد استفاده قرار گیرند که عبارتند از: پدیدارشناسی، تجزیه و تحلیل گفتمان و تئوری دادهبنیاد. فصل سوم به قلب پژوهش پدیدارشناسی و بنیادیترین اصل آن میپردازد. در این فصل چارچوبی مفهومی برای افزایش توجه در زمینه براکتکردن و همچنین به منظور ارتقای مهارت در اجرای اصلیترین مفهوم پدیدارشناسی یعنی «اپوخه» در فرآیند پژوهش، پیشنهاد شده است.
هدف فصل چهارم طراحی چارچوبی منسجم بر اساس مبانی فلسفه پدیدارشناسی برای انجام مصاحبههای عمیق پدیدارشناسی است. فصل پنجم نیز بر اساس الگویی نظاممند به شیوه تحلیل دادههای پدیدارشناختی میپردازد. در سه فصل شش، هفت و هشت به ارائه نمونههایی از بهکارگیری روش تحقیق پدیدارشناسی پرداخته شده است. در فصل ششم نوعی پژوهش پدیدارشناسی معرفی شده که به جستجوی اکتشاف و توصیف تجارب زیسته کارآفرینان پرداخته است تا از این طریق به ترسیم تعریف و موضوع پژوهشی کارآفرینی نائل گردد. در فصل هفتم پژوهشی معرفی شده که به اکتشاف و توصیف تجارب زیسته سه کارآفرین مردمی پرداخته تا از این طریق به توصیف پدیدارشناختی جوهره کارآفرینی مردمی دست یابد. در فصل هشتم و پایانی نیز نوعی پژوهش پدیدارشناسی پدیدآمده از تجارب زیسته شش کارآفرین مشارکتکننده با هدف کشف و توصیف شایستگیهای آنها مورد بررسی قرار گرفته است.
سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: کلیات استراتژی تحقیق پدیدارشناسی، تحلیل تطبیقی روشهای کیفی تحقیق بررسی وجوه اشتراک و افتراق پدیدارشناسی، تجزیه و تحلیل گفتمان و تئوری دادهبنیاد، درآمدی بر چیستی، چرایی و چگونگی طراحی و اجرای فرآیند اپوخه در پدیدارشناسی، مصاحبه پدیدارشناسی، گردآوری و تجزیه و تحلیل دادههای پدیدارشناسی، در باب معنای کارآفرینی: مطالعه پدیدارشناختی کارآفرینی در ایران، مطالعه پدیدارشناختی جوهر کارآفرینی مردمی و مطالعه پدیدارشناسی شایستگیهای کارآفرینان اجتماعی.
کتاب «روش تحقیق پدیدارشناسی» نوشته و تالیف حسن بودلایی در ۳۰۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به قیمت ۵۱۰۰۰ تومان از سوی انتشارات اندیشه احسان منتشر شده است.
نظر شما