کتابهای پدینگتون نوشته مایکل باند
کتابهای «پدینگتون» نوشته مایکل باند است، نویسندهای که پارسال (6 تیر 1396) درگذشت. او قریب به 60 سال، نوشتن ماجراهای پدینگتون را با شور و شوقی مثال زدنی ادامه داد. شخصیت اصلی این داستانها خرسی است که از کشور پرو به انگلستان سفر میکند و با خانوادهای انگلیسی آشنا میشود. هر کدام از این کتابها شامل 7 یا 8 داستان کوتاه است که به خاطر تصاویر جذاب و زبان شوخ طبعانه نویسندهاش میتواند برای مخاطبان گروه سنی کودک بسیار جذاب باشد. «خرسی به نام پدینگتون» نخستین کتاب از مجموعه 3 جلدی پیدنگتون است، این کتاب مصور با ترجمه بهمن دارالشفایی در سال 1394 از سوی نشر ماهی برای گروه سنی اوایل دبستان منتشر شده است.
«باز هم پدینگتون» نیز دومین جلد این مجموعه است که با ترجمه بهمن دارالشفایی در سال 1395 از سوی نشر ماهی منتشر شده است. ماجرا از جایی آغاز میشود که خانوادهای به نام خانواده آقای براون تصمیم میگیرند از خرسی اهل پرو نگهداری کنند که آن را پیدا کردهاند. واضح است که نگهداشتن این خرس برایشان بدون دردسر نخواهد بود. پدینگتون خرسی دوستداشتنی است که به خاطر روحیه کودکانه و جستوجوگری که دارد اغلب مشکلاتی را نیز برای اطرافیان ایجاد میکند مشکلاتی که اکثرا به خوبی و خوشی ختم به خیر میشوند. یک روز تصمیم میگیرد اتاقش را رنگ کند و کلی دردسر درست میکند، روز دیگر به خاطر گم شدن کلم آقای براون یا شاید دزدیده شدن آن که ماهها پرورش داده بوده تا در مسابقه شرکت کند شمّ کارآگاه بازی او گُل میکند و کار دست خودش میدهد و... . این خرس دوست داشتنی نباید بیکار باشد و گرنه ممکن است دست گلی تازه به آب بدهد.
«پدینگتون کمک میکند» سومین جلد این مجموعه است که در سال 1396 با ترجمه بهمن دارالشفایی از سوی نشر ماهی منتشر شده است. در این جلد پدینگتون به سینما میرود اما با کارهایی که انجام میدهد خودش را به دردسر میاندازد و صدای اعتراض کل سینما را درمیآورد و با نگاه سرزنشآمیز مردم در سینما روبهرو میشود.
مترجم در یاداشتی در پایان کتاب چگونه خلق شدن داستانهای این خرس دوست داشتنی را بیان می کند: «حدود شصت سال پیش، در شب کریسمس، یکی از فیلمبردارهای شبکه بی بی سی به نام مایکل باند خرسی عروسکی خرید تا به همسرش هدیه بدهد. در آن زمان آنها نزدیک ایستگاه متروی پدینگتون در لندن زندگی میکردند و برای همین اسم این خرس را گذاشتند پدینگتون. «مایکل باند» به مرور و از سر تفنن چند داستان با شخصیت پدینگتون نوشت، اما پس از مدتی متوجه شد که عملا یک کتاب کامل در دست دارد. این کتاب نخستین بار با عنوان «خرسی به نام پدینگتون» و تصویرگری «پگی فورتنام» در ۱۳ اکتبر ۱۹۵۸ از سوی انتشارات ویلیام کالینز و پسران (بعدتر هارپر کالینز) منتشر شد. در سال ۱۹۷۲ کتاب پدینگتون با تصویرگریهای «فرد بنبری» بار دیگر به چاپ رسید و از سال ۱۹۹۰ تا کنون «آر.دبلیو اَلی» تصویرگر کتابهای پدینگتون بودهاست.
نخستین انیمیشن تلوزیونی پدینگتون در سال ۱۹۷۵ توسط بی بی سی ساخته شد. این انیمیشن از معدود برنامههای تلویزیونی بود که یک عروسک با انیمیشن کاریکاتور ترکیب میکرد، پدینگتون خودش عروسک بود، اما شخصیتهای دیگر سریال به عنوان شخصیتهای کارتونی نمایش داده میشدند. دومین سریال انیمیشنی پدینگتون با عنوان «خرسی به نام پدینگتون» در سال ۱۹۸۹ توسط «هانا باربرا» ساخته شد که یک انیمیشن تلوزیونی آمریکایی-انگلیسی است. در سال ۱۹۹۷ انیمیشن دیگری از پدینگتون ساخته شد. این انیمیشن کانادایی-فرانسوی است. فیلم سینمایی « خرسی به نام پدینگتون» نیز عنوان فیلمی ساخت کشور بریتانیا است که در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۴ اکران شد. کارگردان این فیلم پائول کینگ و بازیگران آن هوگو بونوویل، سالی هاوکینز، نیکول کیدمن و جیم برودبنت میباشند. این فیلم بر اساس شخصیت خرس پدینگتون ساخته شده است.
سهگانه «نیروی اهریمنیاش» نوشته فیلیپ پولمن
«نیروی اهریمنیاش» نام یک مجموعه سهگانه کتابهای داستان تخیلی است که به قلم فیلیپ پولمن، نویسنده بریتانیایی، نوشته شده و نمونه کاملی از رمانهای فانتزی مدرن و خیال انگیز است. قصه، ماجرای دختری نوجوان به نام لایرا است که در یکی از کالجهای آکسفورد انگلیس زندگی میکند. او به واسطه اتفاقاتی به بخشی از گذشتهاش پی میبرد و وارد جهانهای تازه میشود. شیوه روایی و مضمون اثر ارتباطی تنگاتنگ و پنهان با کمدی الهی دانته و بهشت گمشده جان میلتون دارد. این اثر به سبب مایه غنی فلسفی و روشنفکرانهاش و نیز به سبب قدرت تخیل نویسندهاش اعتبار ویژهای نزد کتابخوانهای جهان دارد.
نخستین جلد «سپیده شمالی» نام دارد که در سال ۱۹۹۵، در آمریکای شمالی با عنوان قطب نمای طلایی منتشر شده است. دومین جلد این مجموعه «خنجر ظریف» است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد و «دوربین کهربایی» هم به عنوان سومین جلد این مجموعه در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. نخستین کتاب این مجموعه در سال ۱۹۹۵ مدال کارنگی را بهخاطر بهترین رمان کودک در بریتانیا کسب کرد، کتاب دوم (خنجر ظریف) این مجموعه هم توانست دو جایزه Whitbread Prize را برای بهترین کتاب کودکان در سال ۲۰۰۱ و Whitbread Book of the Year در سال۲۰۰۲ به خود اختصاص دهد و این نخستین کتاب کودکانی بود که توانست این جایزه را بدست آورد. کتاب سوم از مجموعه نیروی اهریمنیاش نیز در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه کتاب سال Whitebreard در انگلستان شد، که یک جایزه معتبر ادبی به شمار میرود. این مجموعه در سال ۲۰۰۳ محبوبیت فوقالعادهای کسب کرد و در بزرگترین نظر سنجی کتاب بیبیسی جایگاه سوم را به خود اختصاص داد و شبکه بی بی سی سریالی تلویزیونی با اقتباس از این مجموعه ساخت. همچنین روزنامه آبزرور نیز این مجموعه را جزء ۱۰۰ رمان پرفروش دنیا معرفی کرده است.
مجموعه «نیروی اهریمنیاش» در ایران با ترجمه فرزاد فربد در قالب پنج جلد در سال 1385 از سوی نشر پنجره منتشر شده است. در «سپیده شمالی» (جلد اول و دوم ترجمه)، لایرا بلاکوا دختری ده-یازده سالهای است که عمویش، لرد عزریل قیمومیت او را به عهده دارد. لایرا فکر میکند پدر و مادرش در یک سانحه هوایی کشته شدهاند؛ در حالیکه این طور نیست. شفنها بچهها و از جمله دوست لایرا، راجر را میدزدند و او با کمک کوالیها برای آزاد کردن آنها به شمال میروند و طی اتفاقاتی لایرا میفهمد خانم کولتر، یکی از اعضای شورای فراگیر نذورات که او را برای مدتی بزرگ کرده بود مادرش و لرد عزریل پدرش است.
در «خنجر ظریف» (جلد سوم ترجمه) پسری به نام ویل که مادری عصبی دارد به دنبال پدرش، جان پری از پنجرهای درون هوا میگذرد و به چیتاگاتزه وارد میشود. اشباح بزرگ سالان چیتاگاتزه را از بین بردهاند و او طی اتفاقاتی با لایرا آشنا شده و حامل خنجر ظریف میشود. لی اسکورسبی هوانورد جان پری یا استانیسلاوس گرومن را از میان تاتارها برده و خود کشته میشود.
در «دوربین کهربایی» (جلد چهارم و پنجم ترجمه) دکتر مری مالون به دنیای مولفاها وارد شده و با آنها دوست میشود. او با استفاده از نوعی روغن و و چوب دو آیینه میسازد که میتواند با یک وجب فاصله دادن آنها از هم میتواند غبار را ببیند و آنها را با استفاده از چوب بامبو به هم میچسباند و دوربین کهربایی ساخته میشود. لایرا و ویل به دنیای مردگان میروند و از دنیای مردگان پنجرهای به بیرون باز میکنند تا مردگان بتوانند جزیی از زندگی شوند. طی اتفاقاتی لرد عزریل و ماریسا کولتر برای نجات جان دخترشان، لایرا جان خود را از دست داده و ویل و لایرا عاشق یک دیگر میشوند.
«سفر به سرزمين وحشیها» نوشته موریس سِنداک
«سفر به سرزمین وحشیها» از آثار موریس سنداک است. زمانی که پسرک لباس گرگی خود را میپوشد، تا میتواند شیطنت میکند. به همین خاطر مادرش او را وحشی خطاب میکند و او را برای تنبیه بدون شام به اتاق خوابش میفرستد. اما خوشبختانه جنگلی شگفتانگیز در اتاق او شروع به رشد میکند و به او اجازه میدهد تا بدون هیچ مانعی به عنوان رئیس وحشیها شیطنت کند. تصاویر سنداک در این کتاب لذت کشفی تازه را به خواننده میدهند و یکی از آثار کلاسیک ادبیات کودک محسوب میشود. متن کتاب با وجود کوتاهی، تأثیرگذار است و خواننده را تا سرزمین رویاها و تخیلات کودکی با خود همراه میکند. یکی از نکات مهم این کتاب، کارکرد آن برای از میان بردن ترس از موجودات ناشناختهای است که ممکن است در ذهن اکثر کودکان وجود داشته باشد.
وحشیهای این کتاب ممکن است در ابتدا ترسناک به نظر آیند، اما کم کم در تعامل با آنان ترس کودکان از این موجودات خیالی از بین میرود. و مهم تر آن که داستان در انتها بر این نکته تأکید میکند که هیچ جا امنیت و آرامش خانه خود ما را ندارد، جایی که همیشه افراد مهربان و غذاهای گرم و لذیذ در انتظارمان است. این داستان ظرفیتهای گوناگونی برای درگیرکردن کودکان با کتاب دارد. برای نمونه میتوان بر پایه این کتاب به بحثهای فلسفی در میان گروههای کتابخوانی کودکان دامن زد.
این کتاب در سال 1383 با ترجمه طاهره آدینهپور از سوی انتشارات علمی و فرهنگی راهی بازار کتاب شده است.
کتاب «پیتر پن» از آثار جی. ام. باری است که در سال 1395 با ترجمه رامک نیکطلب از سوی انتشارات قدیانی راهی بازار کتاب شده است. جیمز متیو باری (۱۹۳۷-۱۸۶۰) چهلودو ساله بود که برای اولینبار شخصیت «پیتر پن» را در کتابی بهنام «پرنده سفید کوچک» در سال ۱۹۰۲ میلادی خلق کرد. او شخصیت پیتر را براساس برادر بزرگترش «دیوید» نوشت؛ پسری که هرگز بزرگ نشد. دیوید یکروز قبل از تولد ۱۴سالگیاش براثر سانحهای در اسکیت روی یخ درگذشت. داستان «پیتر پن» اولین بار در سال ۱۹۰۴ میلادی به صورت نمایش در لندن به روی صحنه رفت و در سال ۱۹۱۱ به شکل کتاب داستان درآمد.
زمانی که نوشتن پیتر پن به پایان رسید، باری در ارائه نسخه دستی آن به مدیر تئاتر تردید داشت؛ چون داستان، فانتزی بود و برای نخستین بار برای کودکان نوشته شده بود و از طرفی کارگردان باید برای قسمتهای پرواز در آسمان و انواع حقههای نمایشی دیگر، راهی پیدا میکرد ولی مدیر نه تنها دلسرد نشد، بلکه هیجانزده شد. او حق داشت هیجانزده شود؛ چون پیتر پن از همان ابتدا موفق از کار درآمد و موفقیتش تا امروز ادامه یافته است؛ طوری که قسمتی از زندگی کودکان شده است.
در سال ۱۹۲۹ میلادی جی. م. باری، همه حقوق نشر «پیتر پن» را به بیمارستان کودکانِ خیابان «گریت اورمند» هدیه کرد. در سال ۱۹۸۷ میلادی، یعنی پنجاه سال پس از مرگ بری،حق نشر منقضی شد ولی سال بعـد مجلس در کاری بینظیر حق تألیف همه نسخ پیتر پن را به بیمارستان بازگرداند. به این ترتیب کودکان بیمار تا زمانی که این بیمارستان دایر است، همچنان از نعمت استعداد ذاتی بری بهرهمند خواهندشد.
فیلمها و انیمیشنهای بسیاری براساس پیتر پن ساخته شدهاند، اما یکی از مهمترین این اقتباسها، انیمیشن پیتر پن به تهیهکنندگی «والت دیزنی» در سال ۱۹۵۳ است. اولین فیلمی که براساس پیتر پن ساخته شد، فیلم صامتی به کارگردانی «هربرت برنون» در سال ۱۹۲۴ میلادی بود. اما یکی از معروفترين اقتباسها از پیتر پن، فیلم «هوک» ساخته «استیون اسپیلبرگ» است. اسپیلبرگ در فیلم هوک، ماجرایی متفاوت با کتاب پیتر پن را به تصوير مىكشد. او داستان پیتر پنی را روایت میکند که برخلاف اصولش یک آدمبزرگ شده و همهی دوران خوب کودکی و نوجوانیاش را فراموش کرده است. اما پیتر برای نجات فرزندانش از دست كاپيتان هوك، ناچار میشود دوباره به ناکجاآباد برگردد و کمکم همه گذشتهاش را به یاد میآورد.
آخرین کتاب این فهرست «یک سگ و پسرش» نوشته ایوا ایباتسون است که ترجمه فارسی منتشر شدهای از آن نیافتیم.
نظر شما