پنجشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۹
تلخ‌اندیشی در داستان کوتاه فارسی در یک نشست بررسی شد

پژوهشگر و روایت‌شناس اهوازی گفت: یکی از دردناک‌ترین مسائل در فضای آکادمیک خوزستان این است که کتاب‌هایی که استادان دانشگاهی خوزستان می‌نویسند، در جامعه علمی کشور دیده نمی‌شوند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در خوزستان، حامد صافی در نشست نقد و بررسی کتاب «قندان‌های خالی؛ تلخ اندیشی در داستان کوتاه فارسی» اثر فاطمه مصطفایی در مجتمع فرهنگی هنری سها، ضمن تبریک به نویسنده این کتاب که اثرش نامزد دریافت جایزه قلم زرین شده بود، افزود: نامزد شدن در این جایزه قلم نشان می‌دهد که این کتاب پژوهشی، قابلیت‌هایی داشته و افتخار و نکته مثبتی برای استان خوزستان است که مدرسان دانشگاه با این موقعیت‌ها بیشتر دیده شوند.

وی کتاب را از دو زوایه اصطلاح شناسی (ترمیونولوژی) و روش‌شناسی (متدولوژی) قابل بررسی دانست و اظهار کرد: وقتی مخاطب علمی این کتاب را می‌خواند، از ضعف این دو قسمت رنج می‌برد. در یک اثر پژوهشی باید حواسمان باشد تمام کلید واژه‌ها و اصطلاحاتی را که به‌کار می‌بریم، در اثر تعریف، بازخوانی، بازنمایی و بازشناسی شود.

این پژوهشگر ادامه داد: «تلخ اندیشی در داستان کوتاه ایران» در این کتاب دیده نمی‌شود و تنها اصطلاحی که نویسنده بازشناسی کرده، تلخ اندیشی به تنهایی است و به مضمون داستان کوتاه و نیز داستان‌هایی که در حوزه فولکور، گویش‌های مختلف در زبان عربی خوزستان، ترکی و مشهدی و... نوشته شده، ورود نکرده است.

وی با بیان اینکه در فهرست، داستان کوتاه ایرانی نوشته شده اما در شروع کتاب به داستان کوتاه تغییر پیدا کرده اضافه کرد: این تناقض در عنوان فرعی روی جلد و محتوای کتاب مخاطب را رنج داده و مفهوم معاصر مبهم و گنگ است در حالی که نویسنده قبل از وارد شدن به مبحث تلخ اندیشی، دوره معاصر را در ظرف زمانی مناسب قرار نداده و برای مخاطب ادبیات داستانی به درستی تبیین نشده است.

صافی با اشاره به تفاوت اصطلاح داستان و روایت در کتاب «قندان‌های خالی؛ تلخ اندیشی در داستان کوتاه فارسی» گفت: در بیشتر قسمت‌های کتاب، روایت به کار برده شده در حالی که منظور نویسنده داستان بوده است، در حالی که در علم روایت‌شناسی، بین روایت و داستان، زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد. داستان عبارت از رویدادهایی که اتفاق افتاده اما روایت کنش روایی است که راوی برای نقل رویدادها انجام می‌دهد.

این پژوهشگر روایت‌شناسی نداشتن توالی زمانی مناسب در روایت را یکی دیگر از نقاط ضعف کتاب برشمرد و گفت: داستان توالی زمانی نیست اما در روایت، راوی بین عناصر علی و معلولی، زمانی و مکانی ارتباط برقرار می‌کند، نویسنده باید دوره معاصر را برای خواننده مشخص کرده که از زمان مشروطه آغاز می‌شود یا از دوره قاجار و به اعتقاد من در ذهن نگارنده این موضوع بوده اما در کتاب نیامده در پژوهش‌های ادبی دادن کدها برای درک مخاطب الزامی است.

صافی روش‌شناسی کتاب را ضعیف ذکر کرد و افزود: نویسنده باید روش کار را توضیح دهد که آیا روش به صورت توصیفی و تحلیلی بوده است یا نه؟ به عنوان پژوهشگر و روایت شناسی که دغدغه‌اش ادبیات معاصر است تا پایان کتاب برداشت درستی نداشتم و با یک منظومه به هم ریخته مواجه بودم که در آن از گزاره‌های اثباتی بدون هیچ استدلال و متد خاصی استفاده شده که نتوانسته مخاطب را اقناع کند.

این مدرس دانشگاه با یقین بر اینکه نویسنده بر مضامین و محتوا تسلط داشته است، تصریح کرد: نویسنده اگر فرضیه پیروی از یک الگوی روایی واحد در داستان‌هایی با مضامین تلخ‌اندیشی در ادبیات معاصر فارسی را مطرح کرده بود، قطعاً می‌توانست در روش شناسی کتاب به نتیجه بهتری دست یابد.

وی نپرداختن درست به ادبیات کلاسیک در کتاب را از دیگر موضوعات بیان و تصریح کرد: در بخشی از کتاب که به ادبیات کلاسیک پرداخته شده است، مخاطبی که کتاب را می‌خواند، پی می‌برد نویسنده احاطه کامل بر روی ادبیات کلاسیک نداشته است.



شهین قاسمی عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی اهواز نیز در این نشست گفت: شکل ظاهری با طراحی جلد و عنوان جذاب گویای محتوای کتاب است، هرچند با تعابیری چون: تلخ اندیشی، مسائل مایوس کننده، مرگ، دل‌زدگی و ... که در این کتاب آمده نمی‌توانم ارتباط خوبی برقرار کنم و ترجیح می‌دهم کتاب‌هایی را برای خواندن انتخاب کنم که مثبت، بانشاط و امیدوارکننده باشند؛ تا نقطه‌های تلخ و ناامید کننده داشته باشند.

قاسمی، قلم فاطمه مصطفایی را خوب و روان دانست و بیان کرد: نداشتن پیچیدگی، به کار بردن عبارات گویا و روان و رعایت سلسله مراتب پیوند پارگراف‌ها از جمله نقاط قوت این کتاب است.

این مدرس دانشگاه تقسیم بندی موج‌های اول و دوم در داستان‌های «قندان‌های خالی؛ تلخ‌اندیشی در داستان کوتاه فارسی» را نامناسب مطرح کرد و افزود: خواننده در خواندن این همه داستان، مصداق‌ها و شباهت زیاد بین فصل‌ها که در کتاب آورده شده است، دچار سردرگمی می‌شود. اگر تقسیم بندی فصل‌ها یا داستان‌ها تفکیک شده بود، برای مخاطب از ملال کمتری برخوردار و جذاب‌تر می‌شد.

عضو هیئت علمی دانشگاه به کار بردن کلمات عامیانه در پژوهش‌های ادبی را یکی از آسیب‌های جدی برشمرد و توضیح داد: در بخش‌هایی از کتاب کلمات عامیانه‌ای چون: حول و حوش و... آمده و در متون علمی کلماتی مانند پیرامون یا در راستای باید جایگزین مفاهیم عامیانه شود در کتابی که مایه‌های علمی دارد به کار بردن این کلمات زیبنده نیست.

او ادامه داد: در بخشی از کتاب نویسنده اشاره کرده که «موج تلخ‌اندیشی در ادبیات داستانی فارسی یک موج بی‌سابقه است»؛ این جمله باید اصلاح شود؛ در ادبیات متون داستانی قدیم مضامین مرگ و تلخ‌اندیشی زیاد کاربرد داشته و پژوهشگر نمی‌تواند قطعاً بگوید بی‌سابقه است بلکه بهتر است گفته می‌شد در مطالعاتم این بوده است.

قاسمی ابراز امیدواری کرد: نویسنده در آثار بعدی با درایت بیشتر و نقطه نظرات دقیق‌تر بتواند در کتاب‌های پژوهشی که با مخاطب خاص دارند، با درصدخطاهای کمتر اثرجامعی را ارائه دهد.

عبدالرزاق پورعاطف دبیر انجمن یک فنجای داستان در این نشست گفت: تلخ اندیشی دو گونه است؛ در بخش اول داستان که به صادق هدایت پرداخته شده، با تاریکی و تلخی موافقم اما در داستان‌های دیگر که فضای تلخی تبدیل به امید و تکاپو شده، تلخ اندیشی نیست. مثل «داستان یک شهر» از «احمد محمود» که با اینکه نویسنده فضای تلخی را ترسیم می‌کند اما در پایان، تلخی و سیاهی تبدیل به امید و روشنی می‌شود.

نویسنده کتاب «زخمی» اضافه کرد: داستان کوتاه یک نمایش بغرنج، بزنگاه و عدم تعادل است که اثر این به هم ریختگی، تعادل تلخ است، داستان تلخی که به امید منجر شود در آن تلخ اندیشی صورت نگرفته و تحلیل اشتباه است.

وی گفت: از یک قرن گذشته تا کنون شاهد اتفاقات تلخی چون شکست مشروطه، ظلم و خفقان دوره پهلوی که مصادف با تولد داستان فارسی است رو به رو بوده‌ایم و پس از آن با آغاز انقلاب یک دوره کوتاه شادی و دوباره جنگ و این روند تلخ تا امروز ادامه دارد و نویسنده ناگریز است که فضای تلخ را در کتاب به تصویر بکشد.

فاطمه مصطفایی نویسنده اثر هم در سخنانی عنوان کرد: در پژوهشگاه کتاب از 500 صفحه به 290 صفحه تغییر یافت و هئیت ارزیاب پس از بررسی متاسفانه نصف بخش اول و قسمت‌هایی که استدلال و نتیجه‌گیری بود را حذف کرد.

مصطفایی افزود: تنها بخشی را که توانستم نجات دهم، بخش 4 بود و در نهایت فصل اول و فهرست به این شکل درآمد و عناوین حذف شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها