کتاب «حوّا خودش بهشت است»، نگاهی به زندگی، شعر و طنز «عمران صلاحی» به قلم داوود ملکزاده منتشر شد.
عمران صلاحی، شاعر، نویسنده و طنزپرداز، یازدهم مهرماه سال ۱۳۸۵ در 60 سالگی بر اثر ایست قلبی در تهران درگذشت.
صلاحی درباره خودش نوشته است: «نامم عِمران است و فامیلم صلاحی. نام کوچکم را عمویم مراد انتخاب کرده است؛ از قرآن و سوره آل عمران. ترکها به من میگویند عیمران و فارسها گاهی با کسره (عِمران) و اکثرا با ضمه (عُمران) صدایم میکنند...
دهم اسفند 25 در تهران متولد شدهام؛ چهارراه گمرک امیریه. البته نه وسط چهارراه، اگر چه گفتهاند «خیرالامور اوسطها». اما زندگی ادبی و هنری من، قدیمترین شعر و نوشتهای که از خودم پیدا کردهام، تاریخ پنجشنبه 37.11.30 را دارد، برخلاف تصور خواننده، خیلی غمانگیز است».
عمران صلاحی پس از فراغت از تحصیل از دبیرستان وحید (تهران) در سال 1341 به همکاری با روزنامه «توفیق» پرداخت و همانجا با پرویز شاپور آشنا شد. سال 1347 اولین شعر نیماییاش را در مجله «خوشه» به سردبیری احمد شاملو چاپ و در سال 1349 کتاب «طنزآوران امروز ایران» را با همکاری بیژن اسدیپور منتشر کرد. سپس در سال 1352 به استخدام رادیو درآمد و تا سال 1375 که بازنشسته شد، به این همکاری ادامه داد. او سالها همکار شورای عالی ویرایش سازمان صداوسیما بود. این طنزپرداز همچنین سالها در مطبوعات از جمله «گلآقا» طنز مینوشت.
«طنزآوران امروز ایران»، «گریه در آب»، «قطاری در مه»، «ایستگاه بین راه»، «پنجرهدن داش گلیر و آینا کیمی» (به زبان ترکی)، «حالا حکایت ماست»، «رؤیاهای مرد نیلوفری»، «شاید باور نکنید»، «یک لب و هزار خنده»، «آی نسیم سحری»، «ناگاه یک نگاه»، «ملانصرالدین»، «باران پنهان»، «از گلستان من ببر ورقی»، «هزار و یک آیینه»، «گزینه اشعار» و «مرا به نام کوچکم صدا بزن» (گزیده شعرها) از جمله آثار منتشرشده این شاعر و طنزپردازند.
داوود ملکزاده، مؤلف کتاب «حوّا خودش بهشت است» نیز متولد سال ۱۳۶۱ در آستارا است و علاوه بر فعالیت در عرصه روزنامهنگاری و انتشار نشریههای ادبی، تاکنون چند کتاب شعر و پژوهش شعر را با نامهای «شعر جوان آستارا»، «تهران برای شعر شدن شهر کوچکیست»، «دو واو»، «آستارا تنها بندر بیکشتی»، «این زندگی پیامکی را دریاب» (آرادمان)، آچمز و «گزنههای گردنه» منتشر کرده است.
نظر شما